کد خبر
533475
معاون اول رییسجمهوری در ماههای پایانی دولت همچنان بر راهبرد سکوت تاکید دارد
ناگفتههای زیادی دارم لازم باشد بازگو میکنم
ساعت 24-قرار بود زبان گویا و صدای رسای اصلاحطلبان در پاستور باشد. قرار بود در زمره موثران دولت مستقر قرار گیرد. قرار بود مرد شماره ۲ در ۸ سال پیاپی باشد تا در پایان راه بار دیگر اصلاحات، بیائتلاف در بخشهایی از ارکان حاکمیت جاری و ساری شود و بی رحم اجارهای کلید بر قفل چرخانده، شاید مسیر نیمهتمام دوم خرداد ۷۶ را بپیماید.
چرخ گردون و دست تقدیر بود یا سیاهه اعمال جریان حاکم و شاید زمین سخت سیاست، هر چه بود اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهوری را امروز از همه این قرار و مدارها دور کرده است. جهانگیریای که امروز در قاب رسانهها یا در حیاط پاستور دیده میشود، دیگر آن جهانگیری مرداد ۹۲ نیست. او امروز کولهباری از ناگفتهها با خود دارد که منتظر است یا در وقت مقتضی به زبان آورد یا شاید سالها بعد، به تبعیت از برخی کارگزاران و سیاستمداران، آنها را لابهلای سطور کتاب خاطراتش جای دهد. جهانگیری شاید همان جهانگیری نباشد اما آنچه در مورد این سیاستمدار آرام اصلاحات که پلهپله تا معاون اولی ریاستجمهوری پیش رفت، ثابت مانده «استراتژی سکوت» است. او که هم میان اصلاحطلبان چهرهای قابل قبول است و هم در حاکمیت مقبول افتاده، چند ماهی مانده به پایان مسوولیت هنوز هم میگوید: «حرفهای ناگفته زیادی دارم که اگر زمانی لازم شود بازگو خواهم کرد»، ناگفتههایی که شاید بخشی از آن به روابط و حواشی ارتباطاتش در چارچوب دولت مرتبط باشد، اما قطعا و حتما بخشی از آن نیز روایت آن چیزی است که در این دو دوره بر دولت گذشت. با این «پارهای از ملاحظات» همیشه برای کسانی که نمیخواهند زمین سیاست را از دست بدهند، دلیلی است بر موکول کردن «گفتن از پشت پردهها و رمز و رازها» به بعدها!
خالی کردن صحنه هنر نیست
زمان اندکی تا انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ باقی مانده و بحث کاندیدای پوششی داغ شده بود. خبر آمد که اصلاحطلبان میخواهند اسحاق جهانگیری را به عنوان کاندیدای جریانی و البته پوششی معرفی کنند تا هم روحانی در عرصه مناظرات انتخاباتی تنها نماند، هم سر نظارت استصوابی که گاهی همچون تیر غیب بر سر یک کاندیدا نازل میشد، در امان باشند و هم تابلوی اصلاحات را به دست یک اصلاحطلب بسپارند. همه این چارهجوییها اما به نظر میرسید آتش اختلافی را در پاستور شعلهور کرد؛ اختلافی که شاید امروز بتوان گفت پس از کنارهگیری جهانگیری پیش از روز سرنوشت انتخابات 96 هم زیر خاکستر باقی ماند. از زمان تشکیل دولت دوم تا پس از آن رفتهرفته نقش او کمرنگ و همزمان با چرخش به راست روحانی به حاشیه رانده شد. آن زمان گروهی از اصلاحطلبان معتقد بودند که او برای این بقای سیاسی باید از دولت کنار برود. پس از گرفتاریهای سال ۹۷ و ماجرای ارز معروف به «ارز جهانگیری» نیز همچنان برخی بر این باور پافشاری کردند. گزارهای که اسحاق جهانگیری شامگاه شنبه حین سخنرانی میان نخبگان استان کرمانشاه بالاخره آن را تایید کرد: «در مقطعی خیلی از دوستان به من میگفتند که الان زمان کنارهگیری از دولت است» اما او همواره معتقد بوده که «خالی کردن صحنه هنر نیست. اگر محبوبیتم به صفر هم برسد حتما پای کشور میایستم. انسان باید در سختیها خود را نشان دهد و اگر بتواند گره کوچکی از زندگی مردم باز کند، باید پای نظام و کشور بایستد و خدمت کند.»
دستاورد دولت، دستاورد نظام
جهانگیری اگرچه در ۴ ساله دوم دولت روحانی اغلب از اظهارات سیاسی طفره میرفت و همواره تلاش داشت بنا بر مسوولیتش در ستاد اقتصادی دولت و ستاد فرماندهی اقتصادی مقاومتی، مواضعی اقتصادی اتخاذ کند، طی یکی، دو ماه گذشته و در جریان سخنرانیها و سفرهایش، بخش سیاسی شخصیتش را پررنگتر کرده است. برخی این اظهارات سیاسی را احتمال کاندیداتوری او عنوان میکنند اما فارغ از فضای انتخابات به نظر میرسد حرفهای ناگفتهاش آنقدر زیاد شده که هر از گاهی بر آن تاکید میکند. همین شامگاه شنبهای که گذشت و در خلال سفر به کرمانشاه و سخنرانی در میان نخبگان استان به مرور حوادث حدفاصل سال ۹۲ تا امروز پرداخت. جهانگیری از این گفت که جریان اصلاحطلب بعد از ردصلاحیت آیتالله هاشمیرفسنجانی بر این باور بود که باید برای عبور کشور از بحران، از بخشی از خواست خود صرفنظر کرده و به سمتی برود تا شاید بتوان اجماعی بهتر برای رفع قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل فراهم کرد. قطعنامههایی که به قول جهانگیری میتوانست ایران را «مخل امنیت جهانی» معرفی کرده و شاید اگر «در اختیار آدم دیوانهای مثل ترامپ قرار میگرفت»، تنها به «شهید کردن سردار سلیمانی اکتفا نمیکرد.» جهانگیری در ادامه و در قامت معاون اول از اقدامات دولت پس از خروج از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل حمایت و البته این دستاوردها را «دستاورد نظام» توصیف کرد. او مذاکره با ۶قدرت جهانی در مورد موضوع هستهای و توافق با آنها را «کلاه بزرگ بر سر امریکا» خواند. گرچه به گفته او «عدهای داخل کشور فکر میکردند در این مذاکرات کلاه بر سر ما رفته ولی رییسجمهوری بعدی امریکا معتقد بود طرف مقابل آنقدر قوی بوده که توانسته در مذاکرات، شرایط را به نفع خود تغییر دهد.» او رشد اقتصادی مثبت، تورم تکرقمی، رشد منابع ارزی و تعامل سازنده با دنیا را بخشی از دستاورد دولت طی سالهای پس از برجام خواند و همه این دستاوردها را زمینه اصلی «مهر تایید ۲۴ میلیونی مردم بر عملکرد دولت تدبیر و امید».
سکوت، سکوت و همچنان سکوت
همانطور که آقای معاون اول نیز بر آن تاکید کرد، مشکلات جدی دولت از سال ۹۶ آغاز شد، مشکلاتی که به گفته جهانگیری، «بسیاری از آنها دروغ، ساختگی و ظالمانه بود» و البته باز هم وعده داد «که در زمان لازم» در خصوص آن صحبت خواهد کرد. بازخوانی روند طی شده درنهایت به این نقطه رسید که جهانگیری اذعان کرد: «تردیدی نیست که ممکن است دولت اشتباهاتی هم داشته است، حرفهای ناگفته زیادی دارم که اگر زمانی لازم شود بازگو خواهم کرد... الان نمیخواهم درباره ظلمهایی که صورت گرفت تا دولت نتواند کار خود را انجام دهد، صحبت کنم. هنوز چند ماه از انتخابات سال ۱۳۹۶ نگذشته بود که عدهای راه افتادند و گفتند که این دولت باید برکنار شود و رییسجمهور استعفا دهد.»
او بیش از این ادامه نداد. نه این اظهارات، نقطه پایان سخنانش باشد، بلکه آنچه میخواست در مورد فشارها و ظلمهای روا شده به دولت و چوبی که لای چرخ این دولت گذاشتند و البته پشت پردههای برکناری و استیضاح رییسجمهوری بگوید، متوقف و به زمان بعد موکول کرد تا نشان دهد همچنان در مورد آنچه در دولت و خارج از آن در جریان است، سکوت پیشه خواهد کرد. چه آنکه پیش از آن هم برابر چرخش به راست روحانی و بیتاثیر کردنش در دولت از سوی برخی چهرههای نزدیک به رییسجمهوری سکوت کرده بود و حتی یکبار که در مورد اختیار نداشتن در ایجاد تغییرات، حتی در دفتر کارش سخن گفت، چنان بلوایی به پا شد که ترجیح داد همچنان سکوت اختیار کند. درست همانطور که ترجیح داد در مورد دستگیری، زندانی و صدور حکم برادرش با سکوت رسانهای پیش برود.
برخی ملاحظات...
برای معاون اول رییسجمهوری در همچنان بر همان پاشنه نگفتنها میچرخد و این تنها در مورد اختلافات درون دولت یا اختلافات جریانهای رقیب با دولت صادق نیست. او در خلال همین سخنرانی صریح و بیپرده از شرایط سخت تحمیل شده و جنگ اقتصادی که ترامپ از سال ۹۷ آغاز کرد، سخن گفت؛ یعنی چیزی که مردم نیز بدون خبر داشتن از ناگفتهها با پوست و استخوان درک کردهاند. اما جهانگیری باز هم ترجیح داد همچون 2 سال گذشته «به دلیل برخی ملاحظات»، «ابعاد جنگ اقتصادی امریکا» را برای جامعه بازگو نکند؛ چراکه به قول او، «طرف مقابل امریکا بوده و باید با سیلی صورت خود را سرخ نگه میداشتیم و اعلام میکردیم با وجود محدودیتها قادریم نفت بفروشیم و درآمد ارزی کسب و نیازهای مردم را برطرف کنیم و تلاشمان این بود که اجازه ندهیم زندگی مردم از هم بپاشد.» جهانگیری باز هم وعده داد که «اگر زمانی از این شرایط خارج شویم که امکان سوءاستفاده برای امریکا مهیا نباشد و بتوانیم این حقایق را برای مردم بازگو کنیم آن وقت مشخص میشود که چه اقداماتی انجام شده است.» البته او نیز از تاثیر این نگفتنها و پیش گرفتن استراتژی سکوت بیخبر نبوده و نیست؛ چراکه خود نیز اذعان داشت: «چون به دلیل برخی ملاحظات، واقعیتها به جامعه توضیح داده نشده، عدهای داخل کشور، از تمام ابزارها استفاده کردند که مردم را مایوس و ناامید کنند. شبکههای خارجی و دشمنان به نوعی و داخل کشور نیز عدهای که زدن دولت برایشان از همه چیز مهمتر بود، به نوعی دیگر.»
خالی کردن صحنه هنر نیست
زمان اندکی تا انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ باقی مانده و بحث کاندیدای پوششی داغ شده بود. خبر آمد که اصلاحطلبان میخواهند اسحاق جهانگیری را به عنوان کاندیدای جریانی و البته پوششی معرفی کنند تا هم روحانی در عرصه مناظرات انتخاباتی تنها نماند، هم سر نظارت استصوابی که گاهی همچون تیر غیب بر سر یک کاندیدا نازل میشد، در امان باشند و هم تابلوی اصلاحات را به دست یک اصلاحطلب بسپارند. همه این چارهجوییها اما به نظر میرسید آتش اختلافی را در پاستور شعلهور کرد؛ اختلافی که شاید امروز بتوان گفت پس از کنارهگیری جهانگیری پیش از روز سرنوشت انتخابات 96 هم زیر خاکستر باقی ماند. از زمان تشکیل دولت دوم تا پس از آن رفتهرفته نقش او کمرنگ و همزمان با چرخش به راست روحانی به حاشیه رانده شد. آن زمان گروهی از اصلاحطلبان معتقد بودند که او برای این بقای سیاسی باید از دولت کنار برود. پس از گرفتاریهای سال ۹۷ و ماجرای ارز معروف به «ارز جهانگیری» نیز همچنان برخی بر این باور پافشاری کردند. گزارهای که اسحاق جهانگیری شامگاه شنبه حین سخنرانی میان نخبگان استان کرمانشاه بالاخره آن را تایید کرد: «در مقطعی خیلی از دوستان به من میگفتند که الان زمان کنارهگیری از دولت است» اما او همواره معتقد بوده که «خالی کردن صحنه هنر نیست. اگر محبوبیتم به صفر هم برسد حتما پای کشور میایستم. انسان باید در سختیها خود را نشان دهد و اگر بتواند گره کوچکی از زندگی مردم باز کند، باید پای نظام و کشور بایستد و خدمت کند.»
دستاورد دولت، دستاورد نظام
جهانگیری اگرچه در ۴ ساله دوم دولت روحانی اغلب از اظهارات سیاسی طفره میرفت و همواره تلاش داشت بنا بر مسوولیتش در ستاد اقتصادی دولت و ستاد فرماندهی اقتصادی مقاومتی، مواضعی اقتصادی اتخاذ کند، طی یکی، دو ماه گذشته و در جریان سخنرانیها و سفرهایش، بخش سیاسی شخصیتش را پررنگتر کرده است. برخی این اظهارات سیاسی را احتمال کاندیداتوری او عنوان میکنند اما فارغ از فضای انتخابات به نظر میرسد حرفهای ناگفتهاش آنقدر زیاد شده که هر از گاهی بر آن تاکید میکند. همین شامگاه شنبهای که گذشت و در خلال سفر به کرمانشاه و سخنرانی در میان نخبگان استان به مرور حوادث حدفاصل سال ۹۲ تا امروز پرداخت. جهانگیری از این گفت که جریان اصلاحطلب بعد از ردصلاحیت آیتالله هاشمیرفسنجانی بر این باور بود که باید برای عبور کشور از بحران، از بخشی از خواست خود صرفنظر کرده و به سمتی برود تا شاید بتوان اجماعی بهتر برای رفع قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل فراهم کرد. قطعنامههایی که به قول جهانگیری میتوانست ایران را «مخل امنیت جهانی» معرفی کرده و شاید اگر «در اختیار آدم دیوانهای مثل ترامپ قرار میگرفت»، تنها به «شهید کردن سردار سلیمانی اکتفا نمیکرد.» جهانگیری در ادامه و در قامت معاون اول از اقدامات دولت پس از خروج از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل حمایت و البته این دستاوردها را «دستاورد نظام» توصیف کرد. او مذاکره با ۶قدرت جهانی در مورد موضوع هستهای و توافق با آنها را «کلاه بزرگ بر سر امریکا» خواند. گرچه به گفته او «عدهای داخل کشور فکر میکردند در این مذاکرات کلاه بر سر ما رفته ولی رییسجمهوری بعدی امریکا معتقد بود طرف مقابل آنقدر قوی بوده که توانسته در مذاکرات، شرایط را به نفع خود تغییر دهد.» او رشد اقتصادی مثبت، تورم تکرقمی، رشد منابع ارزی و تعامل سازنده با دنیا را بخشی از دستاورد دولت طی سالهای پس از برجام خواند و همه این دستاوردها را زمینه اصلی «مهر تایید ۲۴ میلیونی مردم بر عملکرد دولت تدبیر و امید».
سکوت، سکوت و همچنان سکوت
همانطور که آقای معاون اول نیز بر آن تاکید کرد، مشکلات جدی دولت از سال ۹۶ آغاز شد، مشکلاتی که به گفته جهانگیری، «بسیاری از آنها دروغ، ساختگی و ظالمانه بود» و البته باز هم وعده داد «که در زمان لازم» در خصوص آن صحبت خواهد کرد. بازخوانی روند طی شده درنهایت به این نقطه رسید که جهانگیری اذعان کرد: «تردیدی نیست که ممکن است دولت اشتباهاتی هم داشته است، حرفهای ناگفته زیادی دارم که اگر زمانی لازم شود بازگو خواهم کرد... الان نمیخواهم درباره ظلمهایی که صورت گرفت تا دولت نتواند کار خود را انجام دهد، صحبت کنم. هنوز چند ماه از انتخابات سال ۱۳۹۶ نگذشته بود که عدهای راه افتادند و گفتند که این دولت باید برکنار شود و رییسجمهور استعفا دهد.»
او بیش از این ادامه نداد. نه این اظهارات، نقطه پایان سخنانش باشد، بلکه آنچه میخواست در مورد فشارها و ظلمهای روا شده به دولت و چوبی که لای چرخ این دولت گذاشتند و البته پشت پردههای برکناری و استیضاح رییسجمهوری بگوید، متوقف و به زمان بعد موکول کرد تا نشان دهد همچنان در مورد آنچه در دولت و خارج از آن در جریان است، سکوت پیشه خواهد کرد. چه آنکه پیش از آن هم برابر چرخش به راست روحانی و بیتاثیر کردنش در دولت از سوی برخی چهرههای نزدیک به رییسجمهوری سکوت کرده بود و حتی یکبار که در مورد اختیار نداشتن در ایجاد تغییرات، حتی در دفتر کارش سخن گفت، چنان بلوایی به پا شد که ترجیح داد همچنان سکوت اختیار کند. درست همانطور که ترجیح داد در مورد دستگیری، زندانی و صدور حکم برادرش با سکوت رسانهای پیش برود.
برخی ملاحظات...
برای معاون اول رییسجمهوری در همچنان بر همان پاشنه نگفتنها میچرخد و این تنها در مورد اختلافات درون دولت یا اختلافات جریانهای رقیب با دولت صادق نیست. او در خلال همین سخنرانی صریح و بیپرده از شرایط سخت تحمیل شده و جنگ اقتصادی که ترامپ از سال ۹۷ آغاز کرد، سخن گفت؛ یعنی چیزی که مردم نیز بدون خبر داشتن از ناگفتهها با پوست و استخوان درک کردهاند. اما جهانگیری باز هم ترجیح داد همچون 2 سال گذشته «به دلیل برخی ملاحظات»، «ابعاد جنگ اقتصادی امریکا» را برای جامعه بازگو نکند؛ چراکه به قول او، «طرف مقابل امریکا بوده و باید با سیلی صورت خود را سرخ نگه میداشتیم و اعلام میکردیم با وجود محدودیتها قادریم نفت بفروشیم و درآمد ارزی کسب و نیازهای مردم را برطرف کنیم و تلاشمان این بود که اجازه ندهیم زندگی مردم از هم بپاشد.» جهانگیری باز هم وعده داد که «اگر زمانی از این شرایط خارج شویم که امکان سوءاستفاده برای امریکا مهیا نباشد و بتوانیم این حقایق را برای مردم بازگو کنیم آن وقت مشخص میشود که چه اقداماتی انجام شده است.» البته او نیز از تاثیر این نگفتنها و پیش گرفتن استراتژی سکوت بیخبر نبوده و نیست؛ چراکه خود نیز اذعان داشت: «چون به دلیل برخی ملاحظات، واقعیتها به جامعه توضیح داده نشده، عدهای داخل کشور، از تمام ابزارها استفاده کردند که مردم را مایوس و ناامید کنند. شبکههای خارجی و دشمنان به نوعی و داخل کشور نیز عدهای که زدن دولت برایشان از همه چیز مهمتر بود، به نوعی دیگر.»
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.