سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در یک قاب
جشنوارهای در تنگنا
ساعت 24-سیوهشتمین جشنواره جهانی فجر در یکی از بحرانیترین شرایط اجتماعی در طول ادوار خود برگزار شد. شرایط کرونایی و مخاطراتی که برای برگزاری آن احتمال داده میشد از یک طرف و شرایط بد و نابسامانی مالی و اقتصادی سینما و اهالی سینما از سوی دیگر که ضرورت برگزاری آن را به پرسش و چالش میگرفت، موجب شد تا جشنواره سیوهشتم در بستر یک شرایط بحرانی برگزار شود.
واقعیت این است که جشنواره سیوهشتم در یک تنگنای سینمایی و اجتماعی برگزار شد و نمیتوانست توقع و انتظار علاقهمندان سینما را برآورده کند؛ اما دستاوردهای ارزشمندی هم داشت که نباید بیانصافانه از کنار آن گذشت. مثلا یکی از بخشهای خوب جشنواره امسال فیلمهای مرمتشده سینمای کلاسیک جهان و فیلمهای کالت قدیمی ایرانی بود که این امکان را فراهم میکرد تا آنها را هم روی پرده و هم با نسخه باکیفیت و ترمیمشده تماشا کرد. نمایش نسخههای مرمتشده فیلمهایی مثل «دختر لر» و «سفر سنگ» از سینمای ایران یا فیلمی مثل «چهارصد ضربه» تروفو یکی از بهترین بخشهای جشنواره بود که بسیاری از منتقدان و علاقهمندان سینما را به وجد آورد و لذت تماشای فیلم خوب روی پرده را برای آنها فراهم کرد. همچنین برخی از فیلمهای به نمایش درآمده از سینمای جهان مثل فیلم «هلن» ازجمله اتفاقات خوب جشنواره بود؛ اما مسئله این است که قرار است در جشنواره جهانی فجر که حالا به عضویت «فیاپف» هم درآمده و سطح و اعتبار بیشتری پیدا کرده، شاهد نمایش فیلمهای درجه الفتری در آن باشیم و جشنواره صرفا به سینمای اروپای شرقی محدود نشود. وقتی از جشنواره جهانی حرف میزنیم، باید امکان نمایش فیلم از کشورهای مختلف جهان در آن فراهم باشد و سینمای کشورهای گوناگون در آن نماینده داشته باشد؛ در غیراینصورت به یک نمایش منطقهای یا قارهای بدل میشود و شأن و منزلت جهانی خود را از دست میدهد. درباره سینمای ایران هم این فرصت فراهم شد تا برخی از فیلمهایی که در جشنواره ملی امکان راهیابی و حضور در جشنواره را پیدا نکردند، اینجا بتوانند به رقابت بپردازند و امکان نمایش آنها فراهم شود. جالب اینکه اغلب سالنهای شلوغ برای تماشای فیلمهای ایرانی بود مثلا فیلم «میجر» احسان عبدیپور مورد استقبال قرار گرفت و خیلی زود بلیتهای آن به فروش رفت و حتی نمایش بعدی آن هم با جمعیت زیادی در سالن همراه بود. این البته جای خوشحالی دارد که هنوز انگیزه و شوق برای تماشای فیلم ایرانی در این شرایط بحرانی وجود دارد؛ اما آنچه در جشنواره جهانی حائز اهمیت است، فیلمهای خارجی است. اگر قرار باشد مخاطب برای تماشای فیلم ایرانی در جشنواره جهانی فجر مشتاقتر باشد، این یعنی یک جای کار میلنگد. این یعنی فیلمهایی که از کشورهای دنیا در این جشنواره به نمایش درمیآید، قدرت یا جذابیت لازم برای برانگیختن انگیزه و اشتیاق مخاطب برای تماشای آنها را ندارد. درحالیکه در جشنواره جهانی فیلم فجر این بخش سینمای بینالملل است که باید شلوعتر از بخشهای دیگر باشد و بتواند به نیاز و خواسته مخاطب پاسخ دهد یا قرار است فیلمهای مستند و انیمیشن هم در این جشنواره حضور داشته باشد، باید به یک حضور رقابتی بدل شود، نه اینکه صرفا بخشی در حاشیه برای نمایش برخی فیلمهای مستند و کوتاه یا انیمیشن در نظر گرفته شود.
در پایان باید گفت که این جشنواره با وجود ضعفها و کاستیها در محتوا و فرم، یک اتفاق خوب در شرایط کنونی بود که به احیای سینما دستکم در ذهن ما کمک میکرد. ازاینرو جشنواره جهانی فیلم فجر را نباید به یک دورهمی سینمایی تحریف کرد. به همان اندازه که این جشنواره، مردمی است، صنفی و حرفهای هم هست و سرنوشت فیلمها و فیلمسازان به آن گره خورده است. حالا که کرونا بهمثابه یک بحران جسمانی و اجتماعی به گرهی کور برای فعالیتهای انسانی در حوزههای مختلف تبدیل شده، نمیتوان با تعطیلی و پایینکشیدن کرکره جشنواره به مقابله با این بحران پرداخت و گره دیگری بر سینمای ایران زد. تعطیلی جشنواره پاککردن صورتمسئله است، نه حل مسئله. راهگشایی نیازمند اراده معطوف به انجام است، نه بیارادگی معطوف به انکار! در فیلم جدایی نادر از سیمین در یکی از سکانسها نادر به سیمین میگوید «هر وقت یک بحرانی سر راهت قرار گرفت یا فرار کردی یا دستهاتو بالا آوردی و تسلیم شدی!». تعطیلی جشنواره فیلم فجر به خاطر کرونا هم یا فرار از بحران است یا تسلیمشدن در برابر آن، اما عقلانیت حکم میکند که به عبور از بحرانها بیندیشیم، نه مرور بحرانها.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.