جنگ اسراییل با ایران گریز ناپذیر است
ساعت 24 - آلکس لدرمن در رسانه تایم نوشته است روزی میرسد که اسراییل چارهای جز جنگ با ایران نارد همانطو رکه چارهای جز جنگ با حماس نداشت.
وی درنوشته اش که به فارسی ترجمه و دیپلماسی ایرانی آن را منتشر کرده است مینویسد: با فرونشستن غبار حمله اسرائیل به ایران، به نظر میرسد که دو کشور از آستانه یک جنگ تمام عیار عقب کشیدهاند. گستره محدود تلافی اسرائیل، نشانگر چند ملاحظه است، از جمله تمایل واقعی به جلوگیری از یک جنگ منطقه ای، فشار ایالات متحده آمریکا برای جلوگیری از تشدید و آسیب اندکی که حمله موشکی و پهپادی ایران برای اسرائیل داشت.اما چشمگیرترین عوامل به خود منطقه باز میگردد، همانطور که بنی گانتز، وزیر کابینه جنگی اسرائیل چند روز قبل تایید کرد: اردن، عربستان سعودی و امارات متحده عربی همگی نقشی در همکاری با اسرائیل، آمریکا و شرکای اروپایی برای خنثی کردن حمله ایران داشتهاند. با این حال، آمریکا و اسرائیل نمی توانند این همکاری دفاعی منطقهای را تضمین شده بگیرند. اسرائیل به پذیرش یک رویکرد تازه در غزه – و بطور کلی تر در مسئله فلسطین – نیازمند است، اگر واقعا امیدی به سرمایهگذاری روی منافع راهبردی مشترک با همسایگانش و بازداری ایران از ادامه تاخت و تاز ایدئولوژیک و نظامی در سراسر منطقه دارد. تغییر رویه در قبال فلسطینیها، تنها راهی است که اسرائیل میتواند این پارادایم را دگرش دهد. گفتمان مسلط و فراگیر در جهان عرب این است که اسرائیل سرگرم یک نسل کشی علیه فلسطینیهاست. جنگ غزه و مسئله فلسطین در یک گستره بزرگتر، جدی ترین مانع بر سر راه گسترش پیوندهای منطقهای اسرائیل و ایجاد یک اتحاد ضد ایران و طرفدار آمریکا در خاورمیانه است. اردن، بهویژه، نسبت به این پویش حساس است. پیوندهایش با اسرائیل عمیقا میان اردنیها (که بیش از 50درصدشان اصالتا فلسطینی هستند) موجب ناخرسندی است. تلاشهای دولت راست افراطی اسرائیل برای پیشبرد برنامه ضمیمه کردن کرانه باختری و خنثی کردن احتمال شکل گیری یک کشور فلسطینی، میتواند یک تهدید وجودی برای رژیم هاشمی در اردن باشد، آن هم در شرایطی که بر اساس گزارشها، ایران درصدد گسترش شبکه متحدانش به اردن و سرمایهگذاری روی احساسات فزاینده ضد اسرائیلی در این کشور است. چنین پیامدی برای اسرائیل فاجعه بار خواهد بود.
احساسات عربی، نباید سیاست اسرائیل را دیکته کند. وجهه منفی اسرائیل، تا حدودی بازتاب گرایش دیرپای ضدسامی و رد حقوق ملی یهود است تا واکنشی به رفتار اسرائیل. با اینحال، حساسیت بیشتر به نگرش جهان عرب، میتواند جایگاه منطقهای اسرائیل را به شکل معناداری دگرگون کند و همچنین به دیگر اولویتهای راهبردی آن هم یاری رساند.
این چالش، از غزه آغاز میشود. برای اسرائیل، امر ناگزیری نبود که این جنگ به چنین انزوای دیپلماتیکی بینجامد؛ شرکای سُنی اسرائیل، هیچ عشق و علاقهای به حماس ندارند و خیلی هم خشنود می شوند که ببینند حکومت حماس در غزه، ریشه کن شده است. ضرورت دارد که اسرائیل، بلافاصله گامهای ملموسی برای گشایش در بحران انسانی غزه بردارد و اولویت بیشتری به جلوگیری از کشتار غیرنظامیان بدهد.
اسرائیل باید با استفاده از فرصت کنونی، به دنبال تنش زدایی منطقه ای، کاهش و خنثی کردن پیامدهای انسانی جنگ غزه و ایجاد شرایطی برای کشورهای عربی باشد تا بتوانند به شکل معتبری ادعا کنند که همکاری با اسرائیل، رفاه فلسطینیها و منافع ملی را تضعیف نمی کند. هیچ سیاستی در اسرائیل نمی تواند یک علاج فوری برای رفتار ایران یا احساسات عمیق ضداسرائیلی و ضدیهودی در خاورمیانه باشد که سوخت رفتارهای مخرب تهران را فراهم میکند. اسرائیل نمی تواند از بکارگیری نیروی نظامی در هنگام ضرورت هراس داشته باشد و باید در حفاظت از شهروندانش، قبراق عمل کند؛ بهویژه پس از ناکامی برای انجام این کار در حمله هفتم اکتبر حماس.روزی خواهد رسید که اسرائیل، هیچ راهی جز جنگ با ایران نخواهد داشت، همانطور که هیچ چارهای جز جنگ علیه حماس نداشت. اما "سخن گفتن به زبان خاورمیانه"، چیزی بیش از توان افکنی نظامی است. اسرائیل به خوبی این توان را دارد که روی ترمیم وجهه خود سرمایهگذاری کند تا از تکاپوی ایران برای نابودی اش، در امان بماند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.