رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 647597

کشتی ارزی به سوی خشکی می رود

ساعت 24 -بدون چون و چرا باید قبول کرد عرضه ارز به‌دلیل تحریم‌ها و فشار‌های خارجی از یک‌سو و نوسان در میزان فروش نفت و مشکل وصول ارز حاصل از فروش نفت چشم‌اندازی کاهنده دارد. به همین دلیل است که تقاضا در بازار ارز ناآرام است و باوجود همه سخنان امیدوارکننده رییس بانک مرکزی و نیز وزیر اقتصاد، چشم‌انداز آینده دسترسی اقتصاد ایران به منابع ارزی را قابل اعتنا و بی‌نوسان نشان نمی‌دهد.

در زمانی که شهروندان اقتصادی انتظار دارند در ماه‌های آینده گشایشی در منابع ارزی حاصل شود حتی اگر به‌صورت واقعی این گشایش ایجاد نشده باشد اما به‌دلیل آثار روانی قیمت ارز کاهشی خواهد شد. برعکس این موضوع نیز صادق است یعنی اگر چشم‌انداز این باشد که فشار‌های بیرونی تشدید و افزایش ‌یابد، بدین معناست که عامل دوم یعنی محدودیت دسترسی به ارز در انتظارات مردم بیشتر می‌شود بنابراین منجربه افزایش نرخ ارز می‌شود. به نظر می‌رسد در شرایط کنونی اتفاق دوم افتاده است و شهروندان انتظار ندارند دلار در بازار روندی کاهنده داشته باشد. یکی دیگر از دلایل اصلی افزایش قیمت دلار در بازار ارز ایران که بیشتر از سوی دولت ارائه می‌شود این است که چشم‌انداز روشنی در سیاست خارجی دیده نمی‌شود و کشورهای متخاصم با جمهوری اسلامی با ارائه تحلیل‌های نادرست و جهت‌دار بازار ارز ایران را برای افزایش بیشتر تقاضا تحریک می‌کنند. دولت و مقام‌های سیاسی حتی منتقد دولت باور ندارند عرضه و تقاضای ارز در ایران با ناترازی روبه‌رو شده است. مقام‌های دولتی با قراردادن درآمد حاصل از صادرات نفت‌خام در کنار صادرات فرآورده‌ای پتروشیمی و نیز درآمدهای دیگر محصولات غیر از نفت تحلیل می‌کنند که تراز تجاری ایران مثبت است و به همین دلیل نباید عرضه کمتر از تقاضا باشد. منتقدان دولت اما باورشان این است که آیا دولت برای پرداخت مزد و حقوق کارمندان دولت و نیز هزینه‌های امنیت و دفاع ملی به دلارهای نفتی نیاز ندارد؟ این گروه باورشان این است که دولت و مقام‌های بانک مرکزی به‌دلایل سیاسی نمی‌توانند ارقام مورد نیاز ارزی دفاع و امنیت را بازگو کنند و نیز نمی‌توانند بگویند پرداخت مزد و حقوق کارمندان تا چه‌اندازه از درآمد صادرات نفت به دست می‌آید. پیامدهای توقف‌ناپذیری قیمت دلار در صورتی که نهادهای حاکمیتی به‌ویژه نهاد دولت نتوانند روند فزاینده نرخ تبدیل دلار به ریال ایران را متوقف سازد و اگر این اتفاق در کوتاه‌مدت رخ ندهد، توقف‌ناپذیری قیمت دلار پیامدهای گسترده‌ای بر سیاست و اقتصاد ایران برجای می‌گذارد. تجربه نشان می‌دهد بازار ارز بیشترین نیرو در میان بازارهای دیگر را دارد و آثار آن بر بازار کالاها و خدمات به کمترین زمان نیاز دارد.

به همین دلیل است که نهادهای حکومتی و سیاسیون هراس دارند اگر دلار به همین روند ادامه یابد نرخ تورم کالاها و خدمات نیز به‌سرعت خود را با نوسان دلار هماهنگ کرده و تورم عمومی و به‌ویژه تورم کالاهای اساسی را به اوج می‌رساند. نرخ تورم فزاینده از سوی دیگر با توجه به ضعف نسبی تولید صنعتی می‌تواند بسیاری از بنگاه‌ها را از دو مسیر به بن‌بست برساند.

بنگاه‌ها از یک‌سو توانایی خرید دلار در قیمت‌های بالا برای خرید مواد اولیه و نیز کالاهای واسطه‌ای را ندارند و ممکن است سطح کمتری از ظرفیت تولیدی خود را به کار گیرند و بنگاه‌های کوچک به سوی تعطیلی بروند. از سوی دیگر افزایش قیمت تمام‌شده کالاها قدرت خرید مردم را با سقوط روبه‌رو می‌کند که آسیب آن به تولید می‌خورد و فروش آن‌ها کاهش می‌یابد. تجربه همین چند سال تازه‌سپری‌شده نشان می‌دهد با افزایش قیمت دلار و دیگر ارزهای معتبر در بازار‌های گوناگون ارز دستمزد و حقوق دلاری کارگران و کارمندان سقوط بیشتری را تجربه می‌کند و بازار کار نیز دستخوش تحولات ناشناس مثل فرار از محیط‌های کارگری خواهد شد.

بازار کار نیز از بازارهای بسیار سیاسی است که در صورت ادامه وضعیت سیاست‌های ارزی می‌تواند با دگرگونی‌های سیاسی- اجتماعی همراه باشد. آخرین پیامد روند فزاینده قیمت دلار در بازارهای ایران راه را برای تضعیف قدرت چانه‌زنی سیاسی ایران در منطقه و در مصاف با کشورهایی که جمهوری اسلامی آن‌ها را متخاصم می‌داند، کاهش خواهد داد. وضعیت ارزی در ایران به مرز بزنگاه رسیده است. چه باید کرد؟ برخی اقتصاددانان باور دارند وضعیت نرخ تبدیل دلار به ریال که در دهه تازه‌سپری‌شده چهار بحران بزرگ در مناسبات بازارها و مناسبات شهروندان با دولت و همچنین مناسبات مردم با ارز خارجی پدیدار کرده در جایی ایستاده است که اگر گام‌های اشتباه دیگری برداشته شود به ته دره مرگ می‌افتد و برای جلوگیری از مرگ آن باید هزینه‌های هنگفتی پرداخت کرد.

آیا نظام جمهوری اسلامی می‌خواهد به این وضعیت ادامه دهد؟ بدیهی است که جمهوری اسلامی به این وضعیت تن نمی‌دهد اما برای بهبود وضعیت چه راهبردی می‌تواند کارساز باشد. معلوم است که جنس راهبردی که باید درباره سیاست ارزی اتخاذ شود از جنس سیاست است.

به این معنی که سیاست خارجی منعطف شده و راه‌هایی برای کاهش تحریم‌ها و نیز کاهش تخاصم با غرب پیدا شود. اگر این اتفاق بیفتد ممکن است راه صادرات نفت به‌صورت عادی باز شود و کمبود ارز برای عرضه به بازار کاهش یابد. این رخداد باید با شتاب اجرایی شود تا بتوان جلوی هرج‌ومرج بیشتر ارزی را گرفت.

از سوی دیگر نهادهای حاکمیتی باید با شهروندان و فعالان صنعتی مناسبات تازه‌ای بر پایه راستگویی و فاشگویی بیابند و اعتماد اجتماعی نابودشده را زنده سازند. در این صورت می‌توان امیدوار بود تقاضا برای دلار خانگی نیز کاهش یابد و فعالان صنعتی نیز تقاضای غیرواقعی نداشته باشند. عرضه ارز باید در عمل و در ذهن ایرانیان با تقاضا یکی باشد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها