رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 653877

بی برقی نشانی از انحطاط حکمرانی است

ساعت 24 - گریه‌ام می‌گیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بی‌پایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکننده‌ی برق باشیم، نه پناه‌برنده به نور زرد شمع. این خاموشی‌ها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانه‌ای‌ست از فروپاشی تدریجی.

تاریکی‌ای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیم‌گیران. خود بی‌برقی نیست که ذله‌ام می‌کند؛ معنای این بی‌برقی است که دیوانه‌ام می‌کند. چه تصویری مضحک‌تر از آن‌که در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشم‌انداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع می‌شود؟ ۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخی‌ست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش می‌شود! سند چشم‌انداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشم‌انداز را برعکس خوانده‌ایم. پایتخت بی‌برق شده. چه هجویه‌ی ناخواسته‌ای بر آن رویاها: اول‌شدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. بیست سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقب‌انداختن بحران‌ها، و فراموش‌کردن چشم‌اندازها. آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی. و می‌گویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید این‌بار کولرها که کار نمی‌کنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد. سقوطی بی‌صدا در راه است. فروریختنی آرام، بی‌هیاهو. همانند خاموشی‌های برنامه‌ریزی‌شده. حس آشنایی است؛ یادآور دهه‌ی شصت. شب‌هایی با شمع و چراغ‌نفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خواب‌آلود، با کابوس حمله‌ی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریم‌های تازه‌نفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دهه‌‌ از جنگ گذشته. امروز، ما وارث بزرگ‌ترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، هنوز نمی‌توانیم خانه‌هایمان را روشن نگه داریم. این‌بار فقط یک واژه می‌ماند: شرم. این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگی‌ست. این خاموشی‌ها فقط قطع برق نیست. نشانه‌ی تاریکی عمیق‌تری است. تاریکی در مدیریت، در برنامه‌ریزی، در امید، در صداقت با مردم. 

نشانی از تاریکی‌ای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است. برای کشوری با این‌همه ثروت طبیعی، برای مردمی با این‌همه صبر، این وضعیت فقط نشانه‌ی شکست فنی نیست. نشانه‌ی یک انحطاط حکمرانی‌ست. تاریکی‌ای که نه با شمع روشن می‌شود، نه با وعده.

حسین عبده تبریزی -هاما

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها