رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 654878

نسیم توافق مسقط از شش‌جهت می‌وزد

ساعت 24 - اسفندیار خدایی در یادداشتی که در اختیار دیپلماسی ایرانی قرار داده است، می‌نویسد: امروز شش عامل کلیدی، مذاکرات ۲۰۲۵ را از مذاکرات ۲۰۱۵ متمایز می‌سازند و احتمال دستیابی به توافقی موفق‌تر و پایدارتر را افزایش می‌دهند. بخش‌هایی از نوشته وی را می‌خوانید

ترامپ بیش از آنکه انگیزه‌های ایدئولوژیک داشته باشد، با اهداف راهبردی و جاه‌طلبی‌های شخصی هدایت می‌شود. تمرکز او بیشتر بر موضوعات اقتصادی، منازعات تجاری با چین و دیگر کشورها، جاه‌طلبی‌های سرزمینی مانند الحاق گرینلند و کانادا، مسائل مهاجرت، و حل بحران‌های جاری در اوکراین و غزه است. ایران در صدر اولویت‌های او نیست، بلکه تنها یک مورد از فهرست بلندبالای اهداف اوست. وقتی ایران اولویت نخست نباشد، امکان معامله و توافق بیشتر می‌شود.

ترامپ از جنگ پرهزینه و طولانی جرج بوش در عراق درس گرفته و بعید است آمریکا را درگیر جنگی دیگر در خاورمیانه کند.

او در سال ۲۰۱۸ در دانشگاه میشیگان گفت: «آمریکا هفت هزار میلیارد دلار در خاورمیانه هدر داد، بی‌آنکه چیزی عایدش شود. » اکنون، در دوره‌ای که به احتمال زیاد آخرین دوره ریاست جمهوری‌اش خواهد بود، تمرکز او بر ثبت میراثی ماندگار است. او خود را در کنار روسای‌جمهور بزرگ آمریکا می‌بیند و آرزوی دریافت جایزه نوبل صلح را دارد، مشابه آنچه باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ دریافت کرد.

برخلاف برخی رهبران جریان اصلی حزب جمهوری‌خواه، ترامپ مستقل از نومحافظه‌کاران جنگ‌طلب و لابی‌های طرفدار اسرائیل عمل می‌کند. سبک سیاست‌ورزی خودمختار او موجب می‌شود که کمتر تحت تاثیر گروه‌های فشار سنتی باشد، از جمله لابی اسرائیل که مایل است آمریکا را درگیر جنگ با ایران کند. استقلال ترامپ، همراه با میل شدید او به ثبت یک دستاورد دیپلماتیک برجسته، شانس موفقیت توافق ایران و آمریکا را افزایش می‌دهد.

۳- ایران نیز توافق را به جنگ، تحریم و مکانیسم ماشه ترجیح می‌دهد

ایران دلایل قوی برای دستیابی به توافق دارد و نمی‌خواهد به درگیری نظامی با آمریکا وارد شود و زمینه را برای حملات هوایی علیه زیرساخت‌های هسته‌ای و اقتصادی‌اش فراهم شود. جدا از هزینه‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی چنین درگیری، هرگونه آسیب جدی به تاسیسات هسته‌ای ایران قدرت چانه‌زنی در مذاکرات آینده را نیز تضعیف خواهد کرد.

چالش‌های اقتصادی نیز تمایل تهران به دیپلماسی را بیشتر تقویت می‌کنند. علاوه بر این، مکانیزم ماشه (snapback) یا بازگشت خودکار تحریم‌های برجام، تهدیدی جدی است. طبق این مکانیزم، اگر توافق جدیدی حاصل نشود، بازگشت خودکار تحریم‌های سازمان ملل ممکن است در اکتبر ۲۰۲۵ با درخواست بریتانیا، فرانسه یا آلمان و بدون نیاز به رای‌گیری مجدد در شورای امنیت، فعال شود. این امر به تحریم‌های آمریکا مشروعیت بین‌المللی تازه‌ای می‌دهد و دیگر کشورها را نیز به اعمال تحریم علیه ایران ترغیب خواهد کرد و موجب انزوای این کشور می‌شود.

در این دور مذاکرات، ترامپ با رهبر ایران مکاتبه کرده و مسئولیت و هدایت مذاکرات بر عهده ایشان است، به همین دلیل نیروهای تندرو مخالف برجام، در این دوره مذاکرات نمی‌توانند مانند برجام ۲۰۱۵ کارشکنی کنند. انتخاب دکتر مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران و حمایت نظام سیاسی و رهبر انقلاب از دولت و مذاکرات، نشانه‌ای از تعهد جدی تهران برای دستیابی به توافق است.

مذاکرات چندجانبه مثل برجام ذاتاً پیچیده‌اند و امکان دوام کمتری دارند، زیرا اختلاف منافع ملی میان قدرت‌های بزرگی چون چین، روسیه، آمریکا و اروپا اغلب اولویت‌های متضادی ایجاد می‌کند و فرآیند اجماع‌سازی را دشوار می‌سازد. هرچه بازیگران بیشتری درگیر باشند، همسوسازی منافع، مدیریت نشست‌های دیپلماتیک، مقابله با مانع‌تراشی‌های مخالفان توافق، و حفظ محرمانگی دشوارتر می‌شود – چالش‌هایی که مخالفان توافق، مانند اسرائیل، پیش‌تر از آن‌ها برای تخریب برجام استفاده کردند.

در مقابل، مذاکرات دوجانبه، مستقیم و متمرکز، این خطرات و مداخلات خارجی را به حداقل می‌رساند. فقدان برنامه‌های متعارض گوناگون، هماهنگی را آسان‌تر و روند مذاکرات را سریع‌تر می‌کند. از این رو، گفت‌وگوهای دوجانبه ترامپ با ایران احتمالاً با سرعت و وضوح بیشتری نسبت به مذاکرات برجام پیش خواهد رفت.

۲- ترامپ به دنبال میراث دیپلماتیک است، نه جنگی مثل جنگ عراق

ترامپ بیش از آنکه انگیزه‌های ایدئولوژیک داشته باشد، با اهداف راهبردی و جاه‌طلبی‌های شخصی هدایت می‌شود. تمرکز او بیشتر بر موضوعات اقتصادی، منازعات تجاری با چین و دیگر کشورها، جاه‌طلبی‌های سرزمینی مانند الحاق گرینلند و کانادا، مسائل مهاجرت، و حل بحران‌های جاری در اوکراین و غزه است. ایران در صدر اولویت‌های او نیست، بلکه تنها یک مورد از فهرست بلندبالای اهداف اوست. وقتی ایران اولویت نخست نباشد، امکان معامله و توافق بیشتر می‌شود.

ترامپ از جنگ پرهزینه و طولانی جرج بوش در عراق درس گرفته و بعید است آمریکا را درگیر جنگی دیگر در خاورمیانه کند.

او در سال ۲۰۱۸ در دانشگاه میشیگان گفت: «آمریکا هفت هزار میلیارد دلار در خاورمیانه هدر داد، بی‌آنکه چیزی عایدش شود. » اکنون، در دوره‌ای که به احتمال زیاد آخرین دوره ریاست جمهوری‌اش خواهد بود، تمرکز او بر ثبت میراثی ماندگار است. او خود را در کنار روسای‌جمهور بزرگ آمریکا می‌بیند و آرزوی دریافت جایزه نوبل صلح را دارد، مشابه آنچه باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ دریافت کرد.

برخلاف برخی رهبران جریان اصلی حزب جمهوری‌خواه، ترامپ مستقل از نومحافظه‌کاران جنگ‌طلب و لابی‌های طرفدار اسرائیل عمل می‌کند. سبک سیاست‌ورزی خودمختار او موجب می‌شود که کمتر تحت تاثیر گروه‌های فشار سنتی باشد، از جمله لابی اسرائیل که مایل است آمریکا را درگیر جنگ با ایران کند. استقلال ترامپ، همراه با میل شدید او به ثبت یک دستاورد دیپلماتیک برجسته، شانس موفقیت توافق ایران و آمریکا را افزایش می‌دهد.

۳- ایران نیز توافق را به جنگ، تحریم و مکانیسم ماشه ترجیح می‌دهد

ایران دلایل قوی برای دستیابی به توافق دارد و نمی‌خواهد به درگیری نظامی با آمریکا وارد شود و زمینه را برای حملات هوایی علیه زیرساخت‌های هسته‌ای و اقتصادی‌اش فراهم شود. جدا از هزینه‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی چنین درگیری، هرگونه آسیب جدی به تاسیسات هسته‌ای ایران قدرت چانه‌زنی در مذاکرات آینده را نیز تضعیف خواهد کرد.

چالش‌های اقتصادی نیز تمایل تهران به دیپلماسی را بیشتر تقویت می‌کنند. علاوه بر این، مکانیزم ماشه (snapback) یا بازگشت خودکار تحریم‌های برجام، تهدیدی جدی است. طبق این مکانیزم، اگر توافق جدیدی حاصل نشود، بازگشت خودکار تحریم‌های سازمان ملل ممکن است در اکتبر ۲۰۲۵ با درخواست بریتانیا، فرانسه یا آلمان و بدون نیاز به رای‌گیری مجدد در شورای امنیت، فعال شود. این امر به تحریم‌های آمریکا مشروعیت بین‌المللی تازه‌ای می‌دهد و دیگر کشورها را نیز به اعمال تحریم علیه ایران ترغیب خواهد کرد و موجب انزوای این کشور می‌شود.

در این دور مذاکرات، ترامپ با رهبر ایران مکاتبه کرده و مسئولیت و هدایت مذاکرات بر عهده ایشان است، به همین دلیل نیروهای تندرو مخالف برجام، در این دوره مذاکرات نمی‌توانند مانند برجام ۲۰۱۵ کارشکنی کنند. انتخاب دکتر مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران و حمایت نظام سیاسی و رهبر انقلاب از دولت و مذاکرات، نشانه‌ای از تعهد جدی تهران برای دستیابی به توافق است.

۴- جمهوری‌خواهان کنگره نیز دیپلماسی را به رویارویی نظامی ترجیح می‌دهند

برخلاف دوران برجام که کنگره، تحت تاثیر لابی اسرائیل، با امتیازدهی دیپلماتیک اوباما به ایران مخالفت کرد، امروز کنگره تحت کنترل جمهوری‌خواهان در هماهنگی با اختیارات اجرایی ترامپ عمل می‌کند. قانون‌گذاران دریافته‌اند که خروج ترامپ از برجام، برنامه هسته‌ای ایران را به‌طور چشمگیری پیش برده است. اکنون با یک دوگانه روشن روبه‌رو هستند: جنگ یا دیپلماسی.

اگرچه برخی عناصر تندروی تحت نفوذ لابی اسرائیل در حزب جمهوری‌خواه هنوز نگران رفع تحریم‌های ایران هستند، اما می‌دانند که بواسطه خروج آمریکا از برجام و مخالفت خودشان با این توافق، اکنون ایران در آستانه هسته‌ای شدن است. آن‌ها نیک می‌دانتد که قانون بازبینی تحریم‌های ایران که در سال ۲۰۲۳ تصویب شد تا لغو تحریم‌ها نیازمند تایید کنگره باشد اکنون مانعی برای ترامپ است و رای کنگره برای رفع این مانع را می‌طلبد. این قانون در اصل برای جلوگیری از بازگشت بایدن به توافق طراحی شده بود.

اما با بازگشت ترامپ به کاخ سفید و کنترل هر دو مجلس قانون‌گذاری توسط جمهوری‌خواهان، محاسبات سیاسی دگرگون شده است. با توجه به پیشرفت ایران در مسیر دستیابی به توانایی هسته‌ای، احتمال حمایت دوحزبی – یا دست‌کم عدم مخالفت فعال – بیشتر شده است. لذا توافق احتمالی جدید، شانس بیشتری برای تایید کنگره نسبت به برجام سال ۲۰۱۵ دارد. با این حال، انتظار می‌رود که مخالفت‌هایی با توافق ترامپ با ایران از سوی جنگ‌طلبان و تندروهای طرفدار اسرائیل در کنگره مطرح شود تا شاید ترامپ امتیازات بیشتری از ایران بگیرد.

۵- تمرکز اصلی اسرائیل اکنون برنامه هسته‌ای ایران است، نه جنگ‌های نیابتی منطقه‌ای

چشم‌انداز ژئوپلیتیک از سال ۲۰۱۵ تاکنون دگرگون شده است. حملات ۷ اکتبر، جنگ‌ها و تحولات متعاقب در غزه و لبنان، و سقوط بشار اسد در سوریه، محیط سیاسی اسرائیل را به‌طور اساسی تغییر داده‌اند. در حالی که خروج ترامپ از برجام، ایران را به آستانه توانمندی هسته‌ای رسانده است.

در دوران برجام، دغدغه اصلی اسرائیل، حمایت ایران از نیروهای نیابتی در لبنان، سوریه و غزه بود. اما اکنون با تضیف حماس و حزب‌الله، اولویت اول اسرائیل، توقف برنامه هسته‌ای ایران است. رهبران اسرائیل، از جمله نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو و وزیر امور خارجه گیدئون ساعر، اعلام کرده‌اند که ممکن است از توافقی که جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران را محدود کند، حمایت کنند.

با وجود این چرخش، اسرائیل همچنان محتاط است. اسرائیل قطعاً ترجیح می‌دهد ابتدا آمریکا تاسیسات هسته‌ای و نظامی ایران را هدف حمله هوایی قرار دهد و سپس مذاکرات دیپلماتیک آغاز شود تا ایران بدون کارت هسته‌ای سر میز بنشیند. علاوه بر این، اسرائیل امیدوار است که هرگونه توافق، شامل محدودیت‌هایی بر برنامه موشکی ایران باشد؛ که قطعاً ایران با آن موافقت نخواهد کرد. اگر واشنگتن بر این محدودیت‌ها پافشاری کند موجب فروپاشی مذاکرات می‌شود، چرا که موشک‌ها برای امنیت ملی ایران در برابر تهدیدات اسرائیل، نقشی حیاتی دارند. از نگاه راهبردی کلان نیز رهبران اسرائیل نگران آنند که توافق ایران و آمریکا موجب شود تمرکز راهبردی واشنگتن از خاورمیانه به آسیا منتقل شود و تعهدات امنیتی آمریکا در خاورمیانه تضعیف گردد.

نگرانی دیگر اسرائیل این است که کاهش تحریم‌ها باعث تقویت اقتصاد ایران شود و به‌طور غیرمستقیم گروه‌هایی چون حزب‌الله و حوثی‌ها نیز تقویت شوند. با این حال، اسرائیل توان جلوگیری یک‌جانبه از توافق ایران و آمریکا را ندارد و بدون حمایت واشنگتن نمی‌تواند حمله‌ای وسیع به تاسیسات هسته‌ای ایران انجام دهد. مشکل اسرائیل چه در عصر برجام و چه امروز، این است که جایگزینی جز جنگ برای توافق ندارد و به غیر از جنگ راضی نمی‌شود و امروز دستش برای جهانیان رو شده است.

۶- کشورهای عربی خلیج فارس توافق را به جنگ ترجیح می‌دهند

کشورهای ثروتمند عربی حاشیه خلیج فارس که در کاخ‌های شیشه‌ای نشسته‌اتد و به‌خوبی از آسیب‌پذیری خود آگاه‌اند، دیپلماسی را به درگیری ترجیح می‌دهند. آن‌ها به‌خوبی می‌دانند که در صورت وقوع جنگ میان آمریکا و ایران، سرزمین‌ها، آبراه‌ها و اقتصادهای آنان مستقیماً به میدان جنگ تبدیل خواهند شد. از طرفی پایگاه‌های نظامی آمریکا در قطر، بحرین، عربستان سعودی و امارات در هرگونه عملیات نظامی علیه ایران استفاده می‌شوند و ایران نیز متقابلاً این کشورها را هدف قرار خواهد داد.

برخلاف اسرائیل، اعراب خلیج فارس سامانه‌های دفاع موشکی پیشرفته نظیر گنبد آهنین‌ ندارند. آن‌ها همچنین دریافته‌اند که احتمالاً دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ همان تضمین‌های امنیتی گذشته را برایشان به همراه نخواهد داشت و در برابر ایران بی‌دفاع خواهند ماند. در نتیجه، آن‌ها به‌جای سنگ‌اندازی در مسیر مذاکرات، این کشورها از نفوذ دیپلماتیک و رسانه‌ای خود برای تسهیل دستیابی به توافق استفاده می‌کنند.

این رویکرد، تفاوتی اساسی با سال ۲۰۱۵ دارد؛ زمانی که کشورهای عربی از مذاکرات برجام کنار گذاشته شده بودند و یک ایران ثروتمند را تهدیدی بزرگ‌تر می‌دانستند. اما امروز پس از حملات ۷ اکتبر، اسرائیل بیش از پیش به‌عنوان بازیگری غیرقابل پیش‌بینی و تهدید اصلی منطقه تلقی می‌شود. برای کشورهای خلیج فارس، یک ایران درگیر در دیپلماسی، ترجیح دارد به ایرانی منزوی و نظامی‌شده. بلکه آن‌ها می‌خواهند در موازنه با تهدیدات اسرائیل، ایران را در کنار خود داشته باشند.

برجام ۲۰۱۵ سرانجام در برابر مخالفان سیاسی قدرتمند و مشکلات ساختاری این توافق به نتیجه نرسید. اما امروز، شرایط دگرگون شده است. ماهیت دوجانبه مذاکرات ایران و ترامپ، به‌همراه تغییر معادلات منطقه‌ای و جاه‌طلبی‌های شخصی ترامپ، زمینه مساعدتری برای یک توافق فراهم کرده‌اند.

چشم‌انداز دستیابی به توافقی جدید میان ایران و ترامپ بسیار روشن‌تر از برجام شکننده ۲۰۱۵ به‌نظر می‌رسد؛ عمدتاً به‌دلایل شش‌گانه. اول، مذاکرات اکنون دوجانبه و با میانجی‌گری عمان انجام می‌شود که از پیچیدگی‌ها و رقابت‌های مذاکرات چندجانبه برجام می‌کاهد. دوم، ترامپ برای ثبت میراث دیپلماتیک ماندگار خود انگیزه دارد، و می‌کوشد دستاوردهایی چون پایان دادن به جنگ‌های اوکراین و غزه را به نام خود ثبت کند، نه اینکه جنگ‌های ایدئولوژیک جدید آغاز کند. سوم، ایران انگیزه‌های بیشتری برای توافق دارد تا از یک درگیری ویرانگر و بازگشت خودکار تحریم‌های شورای امنیت از طریق مکانیزم ماشه جلوگیری کند.

چهارم، کنگره آمریکا که اکنون در کنترل جمهوری‌خواهان حامی ترامپ است، با دستورکار رئیس‌جمهور هماهنگ‌تر است و احتمال مخالفت یا کارشکنی آن‌ها بسیار کمتر است. پنجم، موضع اسرائیل تغییر کرده است: در حالی که در گذشته نگران نیروهای نیابتی ایران بود، اکنون پس از حملات ۷ اکتبر، تمرکز خود را بر مهار برنامه هسته‌ای ایران گذاشته است. با این‌حال، اسرائیل همچنان محتاطانه نمی‌خواهد مستقیماً در برابر توافق احتمالی ترامپ با ایران قرار گیرد. اسرائیل همچنین نگران آن است که آمریکا پس از توافق، تمرکز خود را از خاورمیانه برداشته و به آسیا منتقل کند. ششم، کشورهای عربی خلیج فارس که نگران ثبات منطقه هستند، بیش از گذشته از تلاش‌ها برای کاهش تنش حمایت می‌کنند.

با توجه به تحولات اخیر خاورمیانه، ایران و آمریکا بیش از هر زمان دیگری به دستیابی به یک توافق نزدیک شده‌اند. در این مقطع حساس، از دست دادن این فرصت می‌تواند پیامدهایی جبران‌ناپذیر برای ثبات منطقه به‌همراه داشته باشد. «نادیده‌گرفتن فرصت‌های دیپلماتیک، اغلب به ناامنی و بی‌ثباتی بیشتر منجر شده است.» همچنین باید به این نکته توجه داشت که برخی بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی که منافع‌شان در تداوم تنش نهفته است، فعالانه در مسیر شکست این مذاکرات گام برمی‌دارند. اکنون، تصمیم‌گیری تنها یک انتخاب سیاسی نیست، بلکه مسئولیتی راهبردی برای آینده منطقه است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها