رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 655492

رویاهای پوتین از دست رفتند

ساعت 24 -آیا روسیه در جاه‌طلبی‌های خود در خاورمیانه شکست خورده است؟ تنها در ژانویه گذشته، روسیه و ایران در تالار بزرگ و باشکوه کاخ کرمل توافق‌نامه‌ای راهبردی را با تشریفاتی ویژه امضا کردند؛ پیامی به جهان که این دو کشور طرد شده از سوی غرب، اکنون بیش از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر خود به هم نزدیک شده‌اند.

سایت شبکه اول تلویزیون آلمان در تفسیری به قلم اینا روک، گزارشگر شبکه یک تلویزیون آلمان در مسکو، می‌گوید تنها پنج ماه بعد و پس از حمله اسرائیل به ایران، به نظر می‌رسد که روسیه تمایل چندانی به کمک به متحد خود ندارد. هرچند این توافق‌نامه الزام به کمک در صورت حمله را در نظر نگرفته، اما سران ایران مطمئنا انتظار داشتند بیش از چند کلمه گرم و دوستانه دریافت کنند؛ به‌ویژه زمانی که اوایل این هفته وزیر خارجه، عباس عراقچی را به مسکو فرستادند.

ولادیمیر پوتین با مهربانی از او استقبال کرد، حدود یک ساعت با او گفتگو داشت، حمله اسرائیل را شدیداً محکوم کرد و گفت در حال تلاش برای کمک به مردم ایران هستند. اما چگونگی این کمک‌ها، دست‌کم در بخش علنی گفت‌وگو، روشن نشد. سخنگوی پوتین پیش‌تر گفته بود که حمایت سیاسی و پیشنهادهای میانجیگری هم می‌توانند کمک بزرگی باشند. اما این قطعاً چیزی نبود که تهران انتظارش را داشت. سوداگری با جنگ؟

در ظاهر، روسیه می‌تواند از جنگ در منطقه سود ببرد؛ هرچه قیمت نفت بالاتر رود، به نفع مسکو است. اما برای پوتین، اوضاع به هیچ وجه ساده نیست. او آشکارا نمی‌خواهد درگیر عملیات نظامی جدیدی شود؛ به‌ویژه به دلیل جنگش در اوکراین. همچنین یک رویارویی مستقیم با اسرائیل به خاطر ایران برای او هم غیرممکن است و هم نامطلوب.

از نظر سیاسی، پای رشته‌های تازه ایجادشده ارتباط با آمریکا در میان است؛ پوتین به هیچ وجه نمی‌خواهد رابطه‌اش با دونالد ترامپ را خراب کند. او تازه موفق شده بود پس از سال‌ها، بار دیگر توسط یک رئیس‌جمهور آمریکایی در سطحی برابر دیده شود و گامی در جهت خروج از انزوای جهانی بردارد؛ همچنین به هدفش یعنی لغو تحریم‌های آزاردهنده، کمی نزدیک‌تر شود. پوتین در بقیه نقاط جهان هم کاملاً منزوی نیست و در برخی از کشورهایی که او آن‌ها را در اردوگاه خود می‌داند و روی حمایت آن‌ها حساب می‌کند، اکنون ممکن است نگاه‌هایی ناباورانه به مسکو دوخته شودـ آیا روسیه قرار است یک متحد دیگر خود را در خاورمیانه رها کند؟ وقتی سال گذشته سوری‌های تبعیدی شادمانه بر بالکن سفارت باشکوه سوریه در مرکز مسکو، نه چندان دور از کرملین، پرچم سوریه جدید را برافراشتند، این گواهی دیگر بود بر اینکه روسیه مهم‌ترین متحد خود در خاورمیانه را از دست داده است. اینکه پوتین نتوانسته بود، یا شاید هم نخواسته بود، رئیس‌جمهور وقت سوریه، بشار اسد را نجات دهد.

در آغاز چند هواپیمای جنگی فرستاده بود، اما خیلی زود متحد خود را به سرنوشتش واگذار کرد. حاکم سوریه ناگهان دیگر حاکم نبود، بلکه به همراه خانواده و اطرافیانش به مسکو گریخت. روسیه ظاهراً دریافته بود که مداخله بیشتر دیگر تغییری ایجاد نخواهد کرد. سقوط رژیم اسد ضربه‌ای بزرگ به جاه‌طلبی‌های مسکو در خاورمیانه بود.

مرحله‌ای با نفوذ تازه

در دوران حکومت اسد، سوریه به محور سیاست خاورمیانه‌ای روسیه تبدیل شده بود. ۱۰ سال پیش روسیه به‌طور نظامی در جنگ داخلی سوریه مداخله کرد و اسد را با جنگنده‌ها و بمباران‌ها در قدرت نگه داشت؛ جنگی هوایی که سال‌ها به طول انجامید و ویرانگر بود. روسیه در این دوره پایگاه‌های نظامی در سوریه داشت، از جمله بندر راهبردی طرطوس که دسترسی به مدیترانه را فراهم می‌کرد. مسکو نفوذ دیرین خود را باز پس گرفته بود و همچون دوران اتحاد جماهیر شوروی بار دیگر به بازیگری مهم در معادلات پیچیده قدرت منطقه تبدیل شده بود. روسیه همچنین با دیگر کشورهای خاورمیانه نیز ارتباطات گسترده برقرار کرده بود؛ از جمله پیوستن به ائتلاف گسترش‌یافته اوپک پلاس. این امر به نزدیکی با عربستان سعودی انجامید و فرصت‌های نفوذ بیشتری در میان کشورهای حوزه خلیج‌فارس فراهم کرد.

پوتین همچنین با ظرافت روابط خود را با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، حفظ کرد؛ با هدف تثبیت موقعیت خود به‌عنوان میانجی و کارشناس خاورمیانه که هیچ‌کس نمی‌تواند از او عبور کند. اما اکنون با سقوط اسد، روسیه حتی به‌طور رسمی کنترل بندر طرطوس را نیز از دست داده است.  نزدیکی روزافزون

روسیه به ایران هم نزدیک شد. هر دو کشور در سوریه دشمنان اسد را سرکوب کردند و بعدتر، با شروع جنگ روسیه علیه اوکراین، یک وجه اشتراک دیگر هم پیدا کردند: همانند تهران، مسکو نیز با تحریم‌های شدیدتری از سوی غرب مواجه شده بود.

مبادلات تجاری این دو کشور رو به افزایش بود، روسیه به بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خارجی در ایران تبدیل شد. ایران پهپادهایی را در اختیار روسیه قرار داد که به‌ویژه در ماه‌های نخست جنگ برای روسیه حیاتی بودند و بعدتر نیز فناوری این پهپادها را به روسیه داد تا مسکو بتواند خود آن‌ها را تولید کند.

توافق‌نامه راهبردی آغاز سال جاری نیز گام منطقی بعدی به نظر می‌رسید. ایران و روسیه آن را با چشم‌انداز آغاز دوره جدید ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ امضا کردند؛ چراکه هیچ‌کس نمی‌توانست پیش‌بینی کند ترامپ تا چه حد این دو کشور را هدف قرار خواهد داد. پوتین اکنون چه می‌تواند بکند؟

اکنون اما همه‌چیز تغییر کرده است. ترامپ دست دوستی به سوی پوتین دراز کرده و مشت خود را به ایران نشان می‌دهد. پوتین اگر بخواهد رژیم ملاها را همچنان به‌عنوان اهرم نفوذ خود در منطقه حفظ کند، بدون آنکه روابطش با دیگران آسیب ببیند و هم‌زمان بتواند ترامپ را تحت تاثیر قرار دهد، حالا می‌تواند تلاش کند نقش میانجی را بر عهده گیرد. میانجیگری تنها فرصت اوست.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها