کیهان : دشمن دنبال جنگ واقعی با ایران نیست
ساعت 24 - اکنون که قرار است از مهرماه بخشی از محدودیتهای برجامی از جمله خرید و فروش تسلیحات برای ایران آزاد شود آنهم در شرایطی که رژیم صهیونیستی و آمریکا به کشورمان حمله کرده و آمریکا مراکز هستهای کشورمان را به تعبیر خودشان نابود کرده، چرا باید به یکباره، بحث« مکانیسم ماشه» برای ایران مطرح شود. این در حالی است که اگر قرار بر تنبیه باشد این آمریکاست که باید توسط دیگر اعضای برجام و از جمله همین سه کشور اروپایی تنبیه شود.
ملت ایران از خود میپرسد چرا باید به کشورهایی که چنین رفتاری دارند و پای میز مذاکره، سخن از مکانیسم ماشه و تهدید ایران به بازگشت تحریمهای شورای امنیت و سازمان ملل میکنند، اعتماد کند. یکی از مهمترین دلایل بیاعتمادی ایران به اروپا، وابستگی راهبردی اروپا به آمریکاست.
پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ (اردیبهشت 1398)، این سه کشور اروپایی بهرغم اعتراضهای لفظی، نتوانستند یا بهتر است گفته شود نخواستند تعهدات اقتصادی خود را در رابطه با برجام اجرا کنند. «اینستکس» سازوکاری که مثلا اروپا برای حفظ روابط اقتصادی با ایران راهاندازی کرده بود، عملاً بیاثر باقی ماند و درواقع، این سازوکار برای ایران «پروژهای نمادین و بیخاصیت» بود.
در دهه 90 اروپا نهتنها از تحریمهای آمریکا پیروی کرد، بلکه برخی کشورها نظیر فرانسه و آلمان در طراحی و اجرای تحریمهای مالی و بانکی علیه ایران پیشگام بودند. کشورهای اروپایی علیرغم شعارهای «چندجانبهگرایی» و «استقلال استراتژیک»، در بسیاری از پروندههای بینالمللی مانند موضوع هستهای ایران، عملاً دنبالهرو سیاستهای واشنگتن هستند. این مسئله باعث شده است تا تحلیلگران ایرانی، اروپا را فاقد اراده سیاسی واقعی برای توافق مستقل و پایدار بدانند. دوگانگی در گفتار و رفتار اروپاییها از جمله مواردی است که نمیتوان به این سه کشور اعتماد کرد. اروپا در ظاهر از دیپلماسی دفاع میکند، اما در عمل، در موضوعاتی چون تحریمها، برنامه موشکی و نقش منطقهای ایران، بهطور هماهنگ با آمریکا عمل کرده و مواضع متناقض را از خود بروز میدهد. رفتار اخیر آنها در همین مذاکراتی که در استانبول انجام شد و اظهارات غلط وزیر خارجه فرانسه که همزمان ایران را تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه کرد از همین جنس رفتار متناقض اعتمادسوزی است که اعتماد ایران را سلب کرده است. نکته مهم دیگر اینکه کشورهای اروپایی غالبا از لابیهای ضدایرانی نظیر منافقین تاثیر میپذیرند. این لابیها در پارلمانها و رسانههای اروپایی نفوذ بالایی دارند و همواره تصویر منفی از ایران را ترسیم میکنند. بنابراین اروپا از نگاه ایران به عنوان یک «بازیگر ثانویه» در ساختار قدرت جهانی دیده میشود که فاقد اراده و توان لازم برای اجرای توافقهای راهبردی است.
تجربیات تلخ گذشته، سیاستهای دوگانه و تبعیت از آمریکا، چهرهای بیثبات و غیرقابل اعتماد از اروپا در ذهن ملت ایران ساخته است. در این صورت، باید گفت؛ چنین اروپایی به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و اظهارات سخیف وزیر خارجه فرانسه در تهدید ایران به استفاده از مکانیسم ماشه، تاییدی بر این بیاعتمادی است. آنچه مهم است اینکه در مقطع حاضر نباید فریب جنگ روانی - رسانهای دشمن را خورد. آنچه دشمن در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران پس از دفاع مقدس 12 روزه دنبال میکند نه شروع یک جنگ واقعی دیگر، و نه رسیدن به توافقی در مذاکره با اروپاست، بلکه غرب اعم از آمریکا و اروپا با هماهنگی رژیم کودککش صهیونیستی بهدنبال برهم زدن ثبات و آرامش در جامعه متحد و یکپارچه ایران هستند تا با تهدیدنمایی، جامعه پیوسته و متحد ایران را دچار بیثباتی و بههم ریختگی کنند تا شاید از بستر آن، چیزی که در مواجهه نظامی نتوانستند کسب کنند را به دست آورند. توصیهاندیشکده «واشنگتن» به آمریکا و اسرائیل گویای این واقعیت آشکار است.این اندیشکده اخیرا در توصیهای به آمریکا و اسرائیل در قبال ایران گفته است: «آمریکا و اسرائیل باید یک «کمپین نفوذ چندرسانهای آرام» در ایران راهاندازی کنند تا بحث داخلی در مورد سلاحهای هستهای را شکل دهند. این کمپین باید خطراتی را که دنبال کردن زرادخانه هستهای برای ملت ایران ایجاد میکند را برجسته کند». این توصیه را اگر از نگاه جنگ شناختی غرب علیه ایران هستهای مورد بررسی قرار دهیم، در خواهیم یافت که آنها در این جنگ شناختی و این توصیه، چهار هدف کلان را دنبال میکند؛ 1- مسئلهسازی 2- مقصرسازی 3- پیامدسازی 4- راهکارسازی. به عنوان نمونه؛ این روزها که کشور با برخی ناترازیها در بخش انرژی و آب مواجه است، رسانههای دشمن مسئله اول مردم ایران را ناترازی آب، برق و گاز معرفی میکنند و مقصر آن را نه تحریمها، بلکه حکومت میدانند و سیاست هستهای و منطقهای ایران و دنبال کردن برنامه موشکی ایران را عامل این ناترازیها دانسته و کلامی هم از تحریمهای این 46 سال علیه ملت ایران نمیگویند. در نتیجه این صغری و کبری چیدنها، پیامد چنین وضعیتی را نابودی زندگی مردم، فلاکت و بدبختی آنها تحلیل و تفسیر میکنند. آنها راهکار آن را دست کشیدن از برنامه هستهای، موشکی و منطقهای ایران پیشنهاد میکنند و حتی با وقاحت تمام، راهکار نهائی را تغییر رژیم از طریق اعتراضات اجتماعی میدانند تا شاید کاری که نتوانستند با جنگ 12 روزه و تسلیم ملت ایران به آن برسند را با کمپینسازی رسانهای و بههم ریختگی اجتماعی بهدست آورند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.