رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 656693

منظورآمریکا از مذاکره جامع چیست ؟

ساعت 24 - آنچه در واقعیت رخ داد، حاکی از آن است که در خصوص حمله به جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده دچار سردرگمی نبود. در جریان مذاکرات، آمریکایی‌ها به‌طور واضح چراغ سبز نشان دادند و از اقداماتی که صورت گرفت حمایت کردند. آن‌ها حتی پیروزی یک‌هفته‌ای را برای متحدان خود در منطقه قطعی می‌دانستند.

آقای ترامپ نیز حدود ۲۴ تا ۴۸ ساعت پیش از آغاز حمله، وعده «شگفتی‌ها» و «نمایش قدرت» آمریکا را در منطقه مطرح کرده بود. از این رو، بنده معتقدم اگرچه ممکن است در برخی حوزه‌ها ایالات متحده سردرگم بوده باشد، اما در خصوص طراحی، حمایت و اجرای حمله به ایران، برنامه‌ریزی دقیق و از پیش‌تعیین‌شده‌ای وجود داشته است.

، آنچه رخ داد نه ناشی از سردرگمی، بلکه ناشی از برنامه‌ریزی و اهداف کاملاً مشخص بود. آمریکا، در ظاهر، خواهان مذاکره بود و در عمل مشغول تدارک حمله؛ آن‌ها عنوان می‌کردند که به‌دنبال دستیابی به یک «توافق جامع» با ایران هستند.

این واژه «توافق جامع» اگرچه شاید توسط آن‌ها به‌تفصیل توضیح داده نشد، اما از دو منظر قابل تفسیر است که به نظر من، هر دو احتمال معتبر است: اول، این توافق جامع از نگاه آن‌ها به‌معنای نادیده گرفتن توافق هسته‌ای موجود و حرکت به‌سوی توافقی است که در آن، حق غنی‌سازی برای ایران به‌طور کامل سلب شود؛ یعنی غنی‌سازی صفر و برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران. دوم، این توافق جامع می‌تواند فراتر از موضوع هسته‌ای باشد؛ به این معنا که برنامه موشکی، توان دفاعی و بازدارندگی و حتی نقش منطقه‌ای ایران نیز در این توافق گنجانده شود.

در هر دو صورت، این خواسته‌ها دقیقاً در تعارض با خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. ما بر سر امنیت ملی، تمامیت ارضی، استقلال کشور، منافع ملی و دستاوردهای علمی‌مان که سرمایه‌های ملت هستند، هیچ‌گونه مذاکره‌ای را نمی‌پذیریم. این‌ها «ناموس ملی» ما هستند، و هرگز جای گفت‌وگو ندارند.

جالب آن‌که هیچ‌یک از کشورهایی که چنین خواسته‌هایی را از ایران دارند ـ از جمله آمریکا، فرانسه، آلمان یا انگلستان خودشان حاضر نیستند در مورد امنیت یا قدرت بازدارندگی‌شان مذاکره کنند. این کشورها، در عوض، از رژیمی حمایت کرده‌اند که نه عضو NPT است، نه فعالیت‌های هسته‌ای‌اش تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دارد، و در عین حال دارای سلاح هسته‌ای نیز هست. همین کشورها، در حمایت از آن رژیم، هر اقدامی را انجام داده‌اند و علیه کشوری حمله ترتیب داده‌اند که برنامه‌های هسته‌ای‌اش همواره صلح‌آمیز بوده و طبق گزارش‌های مکرر آژانس و حتی نهادهای اطلاعاتی غربی، هیچ‌گونه انحرافی به‌سوی سلاح هسته‌ای در آن مشاهده نشده است.

با وجود تمامی واقعیت‌هایی که امروز در صحنه سیاسی و میدانی وجود دارد، جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید کرده که هیچ‌گاه از پای میز مذاکره بلند نشده و در هیچ مقطعی درِ دیپلماسی را نبسته است. روز گذشته نیز مصاحبه‌ای از وزیر امور خارجه کشورمان با روزنامه فایننشال تایمز منتشر شد که ایشان بار دیگر بر آمادگی ایران برای گفت‌وگو تاکید کردند.

وقتی از مذاکره سخن می‌گوییم، مقصود ما گفت‌وگویی هدفمند و روشن است. مذاکره‌ای که موضوع آن مشخص باشد. طبیعی است که موضوعاتی مانند برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران، حق غنی‌سازی، تمامیت ارضی، استقلال ملی، و دستاوردهای علمی که سرمایه‌های ملت ایران محسوب می‌شوند، جزو خطوط قرمز ماست و در هیچ مذاکره‌ای قابل معامله نیست. این موضوعی است که در هر کشوری، حتی در کشورهای غربی نیز، بدیهی تلقی می‌شود.

با این حال، اگر هدف کاهش تنش‌ها و ایجاد مسیر گفت‌وگوی موثر است، جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها مذاکره را رد نکرده، بلکه همواره به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم آن را ادامه داده است. اما باید توجه داشت که حادثه‌ای رخ داده؛ یک جنگ ۱۲ روزه به ایران تحمیل شده است. حال پرسش اینجاست: طرف متجاوز چه کسی بود؟ علت این تجاوز چه بود؟ علت حمایت بی‌قید و شرط برخی کشورها از آن رژیم چه بود؟ و اکنون که خسارات جدی وارد شده چه به لحاظ انسانی، چه به لحاظ زیرساختی و چه در حوزه برنامه‌های هسته‌ای چه کسی باید مسئولیت این خسارات را بپذیرد؟

اعتماد پیشین حتی آن حداقل اعتماد موجود نیز دیگر وجود ندارد و این بی‌اعتمادی را خود آن‌ها پدید آوردند. مذاکره نیازمند موضوع مشخص، قاعده روشن و حداقلی از اعتماد و انصاف است. تنها در چنین چارچوبی می‌توان محور مشترکی برای گفت‌وگو با طرف آمریکایی یا اروپایی تعریف کرد. نمی‌توان به‌سادگی از این تحولات عبور کرد و گفت «گذشته‌ها گذشته» و حالا مذاکره کنیم، آن هم بر سر همان موضوعاتی که قبلاً به‌خاطر آن جنگ به راه افتاد و دشمن شکست خورد. اکنون همان طرفی که در آن جنگ ناکام ماند، با وقاحت، دوباره همان خواسته‌های پیش از جنگ را مطرح می‌کند. اینجاست که باید موضوع مذاکره، چارچوب و استانداردهای گفت‌وگو به‌روشنی مشخص شود.

ما از میز مذاکره کنار نرفتیم؛ بلکه در حالی که مشغول مذاکره بودیم، کشور ما هدف حمله قرار گرفت. بنابراین این پرسش مطرح است که مسئول این وضعیت چه کسی است؟ چه کسی مذاکرات را به شکست کشاند؟ آمریکا طرفی بود که از توافق هسته‌ای خارج شد و تلاش کرد دیگر کشورها را نیز به خروج از آن تشویق کند. پس در عین حال که پیمان‌شکن است، آغازگر جنگ نیز بوده و حالا سخن از مذاکره می‌گوید.

در نتیجه، اعتماد پیشین حتی آن حداقل اعتماد موجود نیز دیگر وجود ندارد و این بی‌اعتمادی را خود آن‌ها پدید آوردند. مذاکره نیازمند موضوع مشخص، قاعده روشن و حداقلی از اعتماد و انصاف است. تنها در چنین چارچوبی می‌توان محور مشترکی برای گفت‌وگو با طرف آمریکایی یا اروپایی تعریف کرد.

روزنامه شرق 

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها