روزنامه جوان : ظریف التماس می کند
ساعت 24 - در هنگامه شرایط نه جنگ و نه صلح میان امریکا و رژیم صهیونیستی از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر که پس از جنگ تحمیلی این دو دشمن دیرینه حکمفرما شده است، برای جریانی در داخل، گویی در بر همان پاشنه انفعال و دیپلماسی التماسی میچرخد، بیآنکه توجه کنند جمهوری اسلامی ایران به واسطه منطق قوی، هیچ گاه میز مذاکره را ترک نکرده بلکه این طرف مقابل بوده که به تعبیر عباس عراقچی، در میانه مذاکرات عمان، با حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران عملاً مذاکره و دیپلماسی را به توپ بست.
محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه پیشین، اما در یادداشتی و در حالی که تجربه تلخ برجام را در کارنامه دارد که امریکا به همه تعهدات بینالمللی پشت پا زد و از آن خارج شد، حالا میخواهد: تهران و واشینگتن «پیمان عدم تعرض» امضا کنند!
در سپهر سیاسی کشور چند روزی است که عبارت «تغییر پارادیم» به یک پرستیژ تبدیل شده. به قول سرمقالهنویس روزنامه جوان «گویی هرکسی پشت این واژه، سنگر متفاوتی گرفته است. ظاهراً بهنظر میرسد برخی با این واژه دنبال تغییرات جزئی و برخی دنبال تغییر نظام هستند. برای آنان که دنبال تغییرات اساسی هستند، گفتن «تغییر پارادایم» از بیان صریحی مثل «تغییر نظام» کمخطرتر است، چون ابهام دارد و میتوان آن را انکار کرد. جذابیت آکادمیک این واژه نیز به منتقدان اجازه میدهد حرفهایشان را علمی و غیرشخصی جلوه دهند (و این بهنظرم بسیار برای آنان مهم است). بخشهای رادیکال این جریان وقتی از «تغییر پارادایم» حرف میزنند، اما همزمان از «حاکمیت غیرپاسخگو»، «فساد ساختاری» یا «ناکارآمدی نظام» میگویند، به نظر میرسد منظورشان فراتر از تغییر سیاستهای جزئی است.»
محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران، در یادداشتی در نشریه امریکایی «فارن پالیسی» نوشته است: هرچند دفاع قدرتمند ضروری است، اما راهحلی پایدار مستلزم یک ابتکار عمل جسورانه دیپلماتیک و یک تغییر تاریخی برای ایران و منطقه است: گذار از پارادایم عمیقاً ریشهدار تهدید به پارادایم توانمندساز امکان. ظریف اضافه کرده: «مدتهاست که کشورهای منطقه در چرخههای تعارض و فرصتهای ازدسترفته گرفتار شدهاند. ساختن آیندهای متفاوت نیازمند بصیرت، شجاعت و تصمیمی آگاهانه برای گسست از جبرگرایی تاریخی است. برای ایران، این تغییر از درون آغاز میشود و به محیط پیرامونیاش تابش مییابد. ایران با اثبات اینکه طعمهای آسان نیست و در برابر دو متجاوز مسلح به سلاح هستهای میتواند مقاومت کند، این ظرفیت را دارد که این انتقال حیاتی را از رویکردی متمرکز بر مقابله با تهدیدات دائمی به رویکردی معطوف به بهرهبرداری از فرصتها انجام دهد. این گذار نه تنها امکانپذیر است، بلکه عمیقاً به نفع ایران، منطقه و جامعه جهانی است. تحقق آن مستلزم عزم راسخ داخلی و عدم مداخله خارجی است؛ انگیزه عدم مداخله نه لزوماً اخلاقیات یا حقوق بینالملل بلکه صرفاً منافع ملی است. بزرگترین امکان ایران در مردمش نهفته است».
ظریف در این یادداشت ایران را متهم به تمرکز بر مقابله با تهدیدات دائمی میکند، بعد نسخه مینویسد که باید این رویکرد را تغییر داده و معطوف به بهرهبرداری از «فرصتها» کند! او البته به این نکته بدیهی پاسخ نمیدهد که اگر کشوری تهدید شد، راه دیگری جز مقابله با تهدیدات دارد؟
وزیر امورخارجه سابق در ادامه یادداشت خود به یک تجربه تلخ دیپلماسی اذعان میکند که عملاً دستکم برای ایران انتفاعی نداشته است، اما گویی همچنان اصرار بر تکرار آن دارد: «این تجربه در چندین دهه فعالیت دیپلماتیک، در تدوین ابتکاراتی مشارکت داشتهام که همواره به دلیل پارادایم سوءظن و تهدید خنثی شدهاند. از پیشنهاد امنیت خلیج فارس در طول جنگ ایران و عراق، تا اعلامیه ناکام همکاری با همسایگان در ساحل جنوبی خلیج فارس پس از تجاوز عراق به کویت در سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۰) و ابتکارات بعدی مانند «مجمع گفت وگوی منطقهای»، «پیمان عدم تجاوز»، «پویش صلح هرمز (طرح امید)»، «انجمن گفت وگوی مسلمانان غرب آسیا (موده)» و آخرین مورد یعنی «شبکه خاورمیانه برای پژوهش و پیشرفت اتمی (مِناره)»- همه این ابتکارات به دلیل بیاعتمادی متقابل با تردید مواجه شدند. »
ظریف اضافه کرده: «ایران طی دههها سهم قابلتوجهی در ثبات جهانی داشته است. بهعنوان عضو موسس ملل متحد، بانی ابتکارات برجستهای بوده است: پیشنهاد سال ۱۳۵۳ (۱۹۷۴) برای ایجاد منطقه عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه، ابتکار «گفت وگوی تمدنها» در سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷) و برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۱۳۹۴ (۲۰۱۵). متاسفانه، قدرتهای بزرگ جهان همواره این ابتکارات نیکاندیشانه ایرانی را ناکام کردهاند. سرگذشت برجام نماد وعدههای تحققنیافته دیپلماسی است. این توافق در سال ۱۳۹۴ (۲۰۱۵) در سراسر جهان به عنوان پیروزی دیپلماتیک مورد تحسین قرار گرفت، اما تصمیم ترامپ برای خروج از توافق سه سال بعد، بهطور عمیقی اعتقاد به دیپلماسی را در داخل ایران خدشهدار کرد. فراتر از تحریمهای خردکننده، اقدام اخیر اروپا برای فعالسازی سازوکار حل اختلاف برجام در میانه حملات رژیم صهیونیستی به تاسیسات ایران، بهشدت ریاکارانه است. اروپا بهطور سیستماتیک به مدت هفت سال از انجام تعهدات خود در چارچوب برجام و قطعنامههای شورای امنیت ملل متحد قصور کرد. معامله اصلی – عادیسازی روابط اقتصادی در ازای پایبندی تاییدشده هستهای – زمانی درهم شکست که ایالات متحده از برجام خارج شد و ناتوانی یا بیرغبتی اروپا به اجرای تعهداتش حتی در سازوکارهای اقتصادی ابتدایی مانند سازوکار پیشنهادی خود موسوم به اینستکس – ابزاری برای دور زدن تحریمهای امریکا – ثابت شد. »
وزیر امورخارجه با این حجم از اعترافات تجربه تلخ دیپلماسی، باز هم اصرار بر راهی دارد که در سطر سطر یادداشتش، ناکامی و شکست آن ثابت شده است! شاید بزرگترین خطای او این است که همچنان میخواهد میان امریکا و رژیم صهیونیستی، تفاوت قائل است و میکوشد دولتمردان امریکا را متقاعد کند که با این رژیم مرزبندی کنند.
آنجا که مینویسد: «جنگافروزان با بستن هر پنجرهای بهروی دیپلماسی رشد میکنند. ما باید فرصت را برای تحکیم پارادایم مخرب تهدید و خاموش کردن امید از آنها بگیریم. زمان انتخاب اکنون فرا رسیده است. انتخاب برای ایران، منطقه و قدرتهای جهانی روشن است: تکرار فاجعهبار گذشته، یا شجاعت ساختن مشترک آینده. اکنون زمان تغییر پارادایم است.»
فارغ از اینکه نزدیکترین تجربه رویارویی امریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه جمهوری اسلامی ایران کمترین تردیدی باقی نگذاشته است که این دو، در هماهنگی و همکاری مشترک دست به این جنایت زدند، بلکه برخی دولتهای غربی را هم در این مسیر با خود همراه کردند. بنابراین دیو و دلبر تصویر کردن از این دوخطایی فاحش است.
روزنامه جوان
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.