رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 658767

ظریف و خطای راهبردی در فهم امنیت

ساعت 24 - سخنان اخیر محمدجواد ظریف درباره برتری «مردم» بر «موشک» بار دیگر مناقشه قدیمی میان دیپلماسی نرم و بازدارندگی سخت را زنده کرد؛ بحثی که در بطن خود پرسش اساسی از چگونگی حفظ امنیت و عزت ملی ایران را مطرح می‌کند.

گروه سیاسی خبرگزاری فارس: اظهارنظر اخیر محمدجواد ظریف مبنی بر این‌که «موشک بسیار مهم است اما مردم مهم‌تر هستند»، در نگاه نخست حامل مفهومی انسانی و مردم‌محور است، اما در لایه‌های عمیق‌تر خود، بازتاب‌دهنده نوعی برداشت خاص از نسبت میان قدرت سخت و قدرت نرم در سیاست و امنیت ملی کشور است.

ظریف در سخنان خود میان «قدرت سخت» مانند توان موشکی، و «قدرت نرم» همچون انسجام ملی، سرمایه اجتماعی و مقبولیت مردمی، تمایز قائل می‌شود. اما در بیان نسبت این دو، نوعی تقدم ارزشی مطلق برای «مردم» در برابر «موشک» قائل است؛ به‌گونه‌ای که گویی قدرت دفاعی در مرتبه دوم اهمیت قرار دارد.

این نگاه، هرچند از حیث اخلاقی و اجتماعی جذاب است، اما از منظر راهبردی و امنیت ملی، دچار نوعی عدم توازن مفهومی است.در شرایط ژئوپلیتیکی ایران که با تهدیدات دائمی از سوی رژیم صهیونیستی، ایالات متحده و برخی کشورهای منطقه مواجه است، قدرت سخت یکی از پایه‌های اصلی بقا و امنیت ملی به شمار می‌آید. بدون قدرت بازدارندگی، «بقا»ی مردم و «عزت» ملی نیز در معرض خطر قرار می‌گیرد. به بیان دیگر، در معادله قدرت ملی، مردم و موشک دو گزینه متقابل نیستند، بلکه دو ستون مکمل برای حفظ موجودیت و کرامت ایران‌اند. در واقع، تجربه تاریخی نشان داده که امنیت فیزیکی پیش‌شرط توسعه اقتصادی و اجتماعی است، نه نتیجه آن. اگر کشوری از حیث نظامی آسیب‌پذیر باشد، هر میزان سرمایه اجتماعی یا اعتماد مردمی نیز نمی‌تواند مانع فروپاشی امنیت و ثبات داخلی شود. در نتیجه، اولویت دادن مطلق به مردم بدون توجه به ضرورت بازدارندگی نظامی، توازن واقعی میان دو بعد قدرت ملی را بر هم می‌زند. ا

یران در طول تاریخ خود بارها مورد تهاجم قرار گرفته و ملت ایران همواره با اتکا به ترکیب ایمان، فرهنگ و توان دفاعی از موجودیت خود دفاع کرده است. حتی در دوران دفاع مقدس، آنچه «مردم» را قادر ساخت در برابر ارتش مجهز صدام بایستند، تنها انگیزه و ایمان نبود، بلکه حمایت ساختاری از جبهه، سازمان‌دهی دفاعی و در نهایت توسعه توان موشکی در میانه جنگ بود. به تعبیر دقیق‌تر، مردم توان مقاومت داشتند، زیرا پشتوانه دفاعی و راهبردی کشور در حال شکل‌گیری بود. بنابراین، نادیده گرفتن نقش «قدرت سخت» در کنار مردم، تحریف تجربه تاریخی ملت ایران است. مردم بدون ابزار دفاعی در برابر دشمنان سازمان‌یافته، صرفاً قربانی می‌شوند، نه عامل پیروزی. به نظر می‌رسد ظریف در پی جا انداختن گفتمانی است که بر مبنای آن «قدرت مردم» و «اعتماد جهانی» باید جایگزین «قدرت موشک» و «بازدارندگی نظامی» شود. چنین رویکردی به لحاظ نظری، نوعی امتداد تفکر لیبرال-نهادگرا در سیاست بین‌الملل است؛

یعنی باور به این‌که تعامل و وابستگی متقابل اقتصادی از جنگ جلوگیری می‌کند. اما در محیط ژئوپلیتیکی خاورمیانه که مبتنی بر توازن قوا و رقابت سخت است، این نگاه بیش از حد خوش‌بینانه تلقی می‌شود. با این حال، منتقدان معتقدند این نگرش، در منطقه‌ای پرتنش و فاقد ثبات مانند غرب آسیا، واقع‌گرایانه نیست و می‌تواند بنیان‌های بازدارندگی ایران را تضعیف کند.

قدرت مردم در صورتی معنا دارد که در سایه امنیت فیزیکی و نظامی حفظ شود. در نتیجه، تقابل میان «موشک» و «مردم» نه تنها غیرواقعی، بلکه خطرناک است؛ زیرا قدرت ملی ایران هم در نیروی ایمان و وحدت مردم نهفته است و هم در قدرت بازدارندگی موشکی که از آنان دفاع می‌کند.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها