رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 659124

پشت پرده عصبانیت کیهان از ظریف

ساعت 24 - روزنامه کیهان دست از سر محمد جواد ظریف برنمی دارد. این روزنامه در برابر سخنان ظریف که گفته است لاوروف روسی کسی است که سازوکار ماشه را به برجام چسباند عصبانی شده است تیتر یک خود را به ظریف اختصاص داده و هرچه دلش خواسته به ظریف نسبت داده است. بخشی از نوشته کیهان در ادامه آمده است:

سوال اصلی اینجاست: چرا دار و دسته‌ ظریف این‌قدر از موفقیت مسیر «خنثی‌سازی تحریم‌ها» عصبانی‌اند؟ پاسخ روشن است. اگر سیاست فعلی دولت پزشکیان در هم‌افزایی با شرق و همسایگان به ثمر بنشیند و ایران بدون تکیه به غرب بتواند فشار تحریم‌ها را خنثی کند، تمام روایت غربگرایان از اساس فرو می‌پاشد. آنان سال‌ها این دروغ را تکرار کردند که «بدون توافق با آمریکا هیچ‌کاری پیش نمی‌رود». حال آنکه امروز، حتی کارشناسان غربی نیز اعتراف می‌کنند ایران توانسته با سازوکارهای مالی و تجاری جدید، بخش قابل‌توجهی از تحریم‌ها را بی‌اثر کند. برای جریان غربگرا، این شکست ایدئولوژیک است. از نگاه آنان، موفقیت ایران در همکاری با شرق، یعنی پایان دوران «کدخداپرستی» و مرگ سیاسی کسانی چون ظریف. از همین ‌رو، آنان می‌کوشند با القای اختلاف، حمله به روسیه و چین، و ساخت دوگانه‌های جعلی، این مسیر را متوقف کنند. اما ملت ایران دیگر فریب این بازی‌های رسانه‌ای را نمی‌خورد. مردم امروز به‌خوبی می‌دانند که راه نجات کشور، نه در پناه‌جویی زیر چتر آمریکا، بلکه در تکیه بر توان ملی و تعامل عزتمندانه با شرکای مستقل جهانی است. تناقضات بی‌پایان بررسی گفتارهای اخیر ظریف نشان می‌دهد او گرفتار آشفتگی فکری شدیدی است. از یک‌سو می‌گوید «دیپلماسی بدون قدرت نظامی بی‌فایده است»، از سوی دیگر توان موشکی را زیر سوال می‌برد. گاهی دم از «حفظ منافع ملی» می‌زند، اما در عمل علیه متحدان استراتژیک ایران موضع می‌گیرد. این تناقضات، نه از نبوغ دیپلماتیک، بلکه از بحران شخصیتی ناشی می‌شود که سال‌هاست دامن او را گرفته است. ظریف در واقع میان دو قطب متضاد در نوسان است: از یک‌سو میل به بازگشت به قدرت، و از سوی دیگر شرمساری از گذشته. همین تضاد است که گفتار او را پر از پارادوکس و تناقض کرده است. در واقع، او دیگر «سیاستمدار» نیست؛ بلکه چهره‌ای رسانه‌ای است که از هر حاشیه‌ای برای دیده شدن بهره می‌گیرد. حمله به روسیه، نقد موشک، یا حتی جعل نقل‌قول از شهید سلیمانی، همه حلقه‌هایی از یک زنجیره‌اند: بازگشت به صحنه از راه جنجال. ظریف، نماد نسلی از سیاست‌ورزان است که گمان می‌کردند می‌توان با اعتماد به دشمن به امنیت و رفاه رسید امروز بیش از هر زمان دیگری، دیپلماسی کشور در مسیر واقعی خود قرار گرفته است؛ مسیری که بر سه اصل استوار است: «خنثی‌سازی تحریم‌ها به‌ جای انتظار برای لغو آن‌ها، تعامل فعال با شرق و همسایگان، تکیه بر قدرت ملی و مولفه‌های بازدارندگی» ظریف و همفکرانش از هر سه اصل یادشده واهمه دارند.

چون هرکدام از این اصول، سندی است بر شکست گفتمان آنان. آنان می‌خواستند ملت ایران را به زانو درآورند تا غرب بر سرِ ما منت بگذارد، اما امروز ایران بدون نیاز به غرب، مسیر خود را می‌پیماید. ظریف، که به شکلی نانوشته همیشه سعی در جا انداختن این گزاره داشته که هیچ‌کس در جهان نمی‌تواند به‌اندازه‌ او با آمریکایی‌ها مذاکره کند، اکنون در وضعیت عجیبی گرفتار آمده است: نه در غرب جایگاهی دارد، نه در ایران اعتباری. و شاید همین بی‌جایی، او را به تخریب هر آنچه در کشور می‌سازد، واداشته است. ملت ایران اما راه خود را یافته است. «دیپلماسی خنثی‌سازی تحریم‌ها» برخلاف برجام، بر پایه‌ واقعیت و اقتدار ملی استوار است؛ نه بر خیال خام لبخند غرب. و اگر ظریف و دار و دسته‌اش از این مسیر عصبانی‌اند، شاید به این دلیل است که این بار، آنان دیگر نقشی در آینده ندارند. محمدجواد ظریف، نماد نسلی از سیاست‌ورزان است که گمان می‌کردند می‌توان با اعتماد به دشمن، به امنیت و رفاه رسید.

تجربه‌ یک دهه گذشته نشان داد این تفکر، جز خسران برای ملت ایران نداشت. اکنون که کشور با عزمی تازه در مسیر استقلال و خنثی‌سازی تحریم‌ها گام برمی‌دارد، شلیک‌های نیابتی از سوی این طیف، در حقیقت آخرین تلاش‌های آنان برای زنده نگه‌ داشتن گفتمان شکست‌خورده‌ غربگرایی است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها