خوابگاه دانشجویی در وضعیت قرمز
ساعت 24 - بیشتر خوابگاههای دانشگاه خواجه نصیر در شرق تهران متمرکز شدهاند. در خیابان دانشگاه در نزدیکی شهرک شهید بهشتی، پردیس شهید رضایینژاد این دانشگاه در کنار چهار دانشکده خود، مجموعه خوابگاههایی پسرانه و دخترانه نیز دارد که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
وقتی وارد دانشکده میشوم، نگاهم به هواپیمایی ملخی میافتد که در میدانی قرار گرفته است؛ پشت آن دانشکده مهندسی هوافضاست و روبهروی این هواپیما، ساختمانهای بیرنگوروی خوابگاه دانشجویی.
اینجا دو ساختمان پشت هم هستند، یک خوابگاه چهار طبقه دارد با هر طبقه 24 اتاق. خوابگاه دیگر چهار طبقه دارد اما هر طبقه 17 اتاق». این را «حسین» میگوید؛ دانشجویی که در خوابگاه پردیس رضایینژاد اسکان دارد.
به یکی از آشپزخانهها وارد میشویم؛ کاشیهای سفیدی که پر از لک و کثیفی هستند تا نیمه دیواری سیمانی را پوشاندهاند. دو گاز پنجشعله فلزی شبیه به گازهای آشپزخانههای بزرگ و صنعتی در گوشه پیداست. «حسین» میگوید: «از این 10 شعله معمولا نهایتا دو تا سه شعله کار میکند و باقی خراب است».
آشپزخانه اتاقی کوچک است، در انتهای سالنی که دیگر اتاقها در آن قرار دارند. بالای گازها هیچ هودی نیست؛ تنها تهویه آشپزخانه یک هواکش کوچک است که از شدت کثیفی، سیاه شده. از پلهها بالا میرویم، راهپله میلههایی قهوهای و بزرگ دارد: «دو سال پیش یک نفر از طبقه چهارم خوابگاه خودش را پایین انداخت، از آن به بعد در راهپلهها این میلههای بزرگ را گذاشتند تا کسی خودش را به پایین پرتاب نکند».
این طبقه 24 اتاق دارد و شلوغی خوابگاه آشکار است. وقتی وارد اتاق محل اقامت «حسین» میشوم، بیشتر معلوم میشود که چقدر بیش از ظرفیت اتاقها دانشجو پذیرش شده است؛ در اتاق چهار تخت قرار دارد: «تختها از اندازه معمول کوچکتر است. مجبورم شبها پایم را بیرون از تخت بگذارم».
فرش و تهویه اتاق نیز نامناسب است. کمدهای دیواری اتاق کهنه و قدیمی است و قفل درهای آن نیز شکسته. حسین میگوید ارزاق دانشجویی که جزء خدمات معمول دانشگاههاست، در دانشگاه خواجه نصیر به دانشجویان ارائه نمیشود: «تنها شنبه تا چهارشنبه شام و ناهار میدهند، پنجشنبه هم یک وعده ناهار داده میشود و جمعه هیچ وعده غذایی نداریم». درباره حیوانات و موجودات موذی میپرسم، «حسین» پاسخ میدهد که برخی اتاقها موش دارند:
«یک دیوار کاذب در اتاقها وجود دارد که کانال کولر بوده، حالا تبدیل شده به محل زندگی موشها». اتاقها، بالکنهای کوچکی دارند، وقتی وارد بالکن میشوم فضای خالی وسیعی که دور خوابگاه وجود دارد، معلوم است. از اتاق «حسین» به سمت دستشویی و حمام خوابگاه میروم؛ برخلاف دیگر فضاهای ساختمان، دستشوییها و حمامها تمیز و بازسازی شدهاند:
«سال گذشته پنج میلیارد تومان بودجه بازسازی برای خوابگاهها اختصاص دادند. با این عدد قرار بود برای تعویض شیشهها و موکتها اقدام شود و کل ساختمان را بهسازی کنند، اما تنها دستشویی و حمام دو ساختمان بازسازی شد». اما در برابر این شرایط، دانشجویان اعتراضاتی نیز داشتهاند؛ اعتراضات متعددی که در نهایت پاسخی به آن داده نشده و به جای بهترکردن شرایط، دانشجویان با برخورد مواجه شدند.
روایت دوم؛ کوی دانشگاه تهران
«کوی دانشگاه تهران» از قدیمیترین و نمادینترین خوابگاههای دانشجویی است که بهتازگی چند ساختمان آن نیز ثبت ملی شدهاند. ورودی خوابگاه برخلاف خوابگاه دانشگاه خواجه نصیر مرتب و بازسازی شده است. فضای سبز خوابگاه هم رسیدگی شده است.
«امین» دانشجوی دکترای ورودی جدید دانشگاه تهران است. با او وارد ساختمانی میشوم که از قدیمیترین ساختمانهای کوی است و زمینه اصلی اتفاقات سال 1378. راهپله خوابگاه انگار سالهاست دستی نخورده. در هر طبقه محلی برای شیرهای ریلی آتشنشانی قرار داده شده است، اما وقتی در قرمزرنگ را کنار میزنم، نه خبری از لوله است و نه خبری از سری مخصوص انتقال شیر آب. شیر آتشنشانی طبقه دوم نیز همین وضعیت را دارد.
در باقی طبقات نیز خبری از شلنگ آتشنشانی در محلهای اطفای حریق نیست. «امین» به کپسول کوچکی در ابتدای راهروی طبقه اول اشاره میکند که برای خاموشکردن آتش در کل این ساختمان بزرگ قرار داده شده است. در ساختمانهای کوی، هر طبقه آشپزخانه جدا و کوچکی دارد که نهتنها سینک ظرف آن تمیز نیست، بلکه سه شیر گازی که در هر آشپزخانه وجود دارد، معمولا یکی در میان خراب هستند.
در گوشه آشپزخانههای کوچک نیز رختآویز قرار دارد و دانشجویان در آشپزخانه لباسهای خود را خشک میکنند. وارد اتاق «امین» میشوم، کف اتاق را با سفرههای پلاستیکی پوشاندهاند: «موکت کف اتاق اینقدر کثیف است که اگر روی آن راه بروید، کف پایتان کامل سیاه میشود». دیوارها با چند مقوا پوشانده شده است:
«چند روز است در حال شستن دیوارها هستم، اما اینقدر کثیفی زیاد است که پاک نمیشود». این اتاق جز «امین» ساکن دیگری نیز دارد، اما نه تخت دارد و نه میز مطالعه و نه حتی اتاق فضایی برای قراردادن میز و تخت: «درباره تخت گفتند سفارش دادهایم اما هنوز نیامده، درباره میز هم گفتند بهاندازه نصف هر اتاق میز میدهیم».
آنها برای تعویض موکت اتاق هم درخواست دادهاند، اما مسئولان خوابگاه گفتهاند امکانش نیست: «اتاق پر از سوسک بود، خودم مجبور به سمپاشی شدم». از چهار مهتابی اتاق تنها دو مهتابی روشن میشود. به راهرو بازمیگردم، در راهرو بین اتاقها نیز یکی در میان مهتابیها خاموشاند: «هر چقدر درخواست میکنیم، میگویند مهتابی نداریم. شبها اکثر خوابگاه در تاریکی مطلق است».
این بیتوجهی به درخواستها، تنها به این موارد محدود نمیشود: «خوابگاه مسئول پیگیری ندارد و حل مسائل را به خود دانشجویان سپردهاند. اگر نیاز به تعویض مثلا همین مهتابی باشد، باید در سایت درخواست ثبت کنیم و معمولا نیز پاسخی به درخواستهای ثبتشده داده نمیشود». به دستشویی و حمام خوابگاه میروم؛ اینجا تنها مکانی است که هر روز تمیز میشود. در فضای کوی دانشگاه فروشگاه، خشکشویی و لباسفروشی دیده میشود.
اینجا ارائه ارزاق دانشجویی شیوه متفاوتی نسبت به دانشگاههای دیگر دارد: «در سامانه هفتهای 55 هزار تومان پرداخت میکنیم، در ازای آن تا 250 هزار تومان میتوانیم از فروشگاه درون کوی ارزاق بخریم». دانشگاه تهران خوابگاهی در سطح شهر نیز دارد. یکی از این خوابگاهها با عنوان «خوابگاه پروفسور سمیعی» در خیابان ادوارد براون قرار دارد. خوابگاه، ساختمانی قدیمی است که فروشگاهی برای ارائه محصولات غذایی به دانشجویان از طرف شرکت پگاه در کنار آن ساخته شده است. وقتی از گیت ورود میگذرید، چشمتان به حیاطی کوچک میافتد که گوشه به گوشه آن تلنباری از زبالههاست.
در زیرزمین، اتاق مطالعهای با نزدیک به 10 صندلی و میز قرار دارد و سالنی با عنوان نمازخانه و تلویزیون که در آن یک تکه موکت کثیف و یک عدد تلویزیون قدیمی دیده میشود. سرویس بهداشتی طبقه پایین، مکانی نمور و کثیف است، دستشویی باقی طبقات نیز وضع بهتری ندارد. با «امیر» از پلهها بالا میروم و وارد اتاق آنها میشوم.
اتاق کمددیواریای کهنه دارد و دیوارهای آن تکهتکه ریختگی گچ دارد. چهار تخت در اتاق قرار دارد و دو تا سه میز، پنجرهای نیز آفتاب را به درون اتاق هدایت میکند: «سال گذشته در خوابگاه نصرت اقامت داشتم. در آنجا دستشویی و حمام در یک اتاق قرار داشت و تمام ساختمانهای اطراف بهجز خوابگاه نصرت پارکینگ شده بود. معاونت دانشجویی فعلی در آن زمان گفت که خوابگاه نصرت را از دور خارج میکنیم و در سال جدید نیز ما را به اینجا آوردند».
او حالا در خوابگاه سمیعی میگوید پیگیریها برای تعویض خرابیها برخلاف کوی دانشگاه، وضعیت بهتری دارد و برای دریافت ارزاق نیز مانند کوی دانشگاه 50 هزارتومان داده میشود و تا 250 هزار تومان امکان خرید از فروشگاه پگاه جلوی در خوابگاه ایجاد میشود. اما مسئله اصلی خوابگاه آنها امنیت است: «پس از اتفاقی که برای امیرمحمد خالقی افتاد، با پیگیری مسئول خوابگاه کوی و وزارت علوم، شهرداری و پلیس به نامههای دانشگاه پاسخ دادند و کیوسک پلیس در خیابان پشت کوی دانشگاه ایجاد شد. اما خوابگاههای سطح شهر نیز مسئله امنیتی زیادی دارند». خوابگاههای سطح شهر دانشگاه تهران دور پردیس مرکزی در خیابان انقلاب قرار گرفتهاند و راه رسیدن به آنها خیابانهای قدس، پورسینا و خیابان 16 آذر است.
«امیر» میگوید شبها و در روزهای تعطیل این خیابانها بسیار خطرناک و خلوت است: «خیابان قدس معروف است به خیابان خفتگیرها. چندین بار در ماه به دانشجویان حمله میشود». حل این مسئله در گرو همراهی نیروی انتظامی و شهرداری تهران برای استقرار کیوسک دائمی پلیس و افزایش روشنایی خیابان است، اما کسی به این درخواست دانشگاه گوش نمیکند: «در همین روزهای اخیر محمدحسین امید، رئیس دانشگاه قول داد در خیابان چراغهایی برای روشنایی بگذارد،
اما این کافی نیست؛ زیرا دوربین هم نیاز است». این دانشجو میگوید برای حل این مسئله باید رفتوآمد و شلوغی را در این خیابان افزایش داد تا بزهکاری کم شود، اما ریاست قبلی دانشگاه تهران بالعکس باعث کاهش رفتوآمد شد: «در دوره ریاست دکتر مقیمی، رئیس دانشگاه نامه زد که کافهها جمع شوند و باعث شد چند کافهای که در خیابان پورسینا بودند و باعث افزایش رفتوآمد در ساعتهای انتهایی روز و حفظ امنیت دانشجویان ساکن خوابگاه میشدند نیز بسته شوند».
روایت سوم؛خوابگاه دانشگاه علامه طباطبایی
دانشگاه علامه طباطبایی خوابگاههایی در سطح شهر دارد. یکی از این خوابگاهها، «خوابگاه شهید مطهری» در خیابان بهآفرین در مرکز شهر است. در این خوابگاه نیز بهداشت مسئلهای اساسی است. در کنار زمین چمن پشت این خوابگاه کیسههای زباله رها شدهاند. اما وضعیت عمومی خوابگاه بهتر از باقی خوابگاههاست: «علامه خوابگاههای خوبی دارد. اینجا نیز قبلا یک مسافرخانه بوده و دانشگاه آن را خریداری کرده برای همین ساختار ساختمان خوب و تازهساز است». این را «علیرضا» میگوید که ساکن این خوابگاه است. در انتهای سالنی که اتاق او قرار دارد، آشپزخانه است. یک گاز سهشعله و دو یخچال دیده میشود به همراه یک سینک، اما خبری از هواکش نیست. «علیرضا» میگوید: «مجبوریم پنجره را باز کنیم تا هوا بیرون رود». اما معضل اصلی این خوابگاه سرقت وسایل دانشجویان است: «هر هفته وسایل دانشجویان از قابلمه تا وسایل بزرگتر گم میشود و کسی پاسخگو نیست. در روزهای جنگ که به ما دستور تخلیه دادند، خود دانشگاه بدون اطلاعرسانی قبلی وسایل را از چند اتاق که قرار بود محل اسکان دانشجویان خارجی شود، خالی کرد. پس از اینکه در شهریور بازگشتیم برای مثال کتابخانه، ظرف و ظروف، میز تحریر و چند وسیله بزرگ من گم شده بودند». او میگوید به مسئول خوابگاه این موضوع را اعلام کردهاند: «به من گفتند نامه میزنیم و جبران میکنیم، اما تا حالا اقدامی انجام نشده است». سایر دانشجویان نیز چنین تجربهای دارند، درخواست آنها بازدید دوربینها بود ولی مسئولان خوابگاه شهید مطهری گفتند به دوربینها دسترسی ندارند: «ظاهرا دوربینها توسط سرپرستی اداره نمیشود. دانشجویان چندین ترم است درخواست کردهاند دوربینها بازرسی شود، اما هیچ اتفاقی نیفتاده است. حتی چند نفر از بچهها از تمام ساکنان خوابگاه امضا جمع کردند و نامهای به دانشگاه فرستادند اما بیپاسخ ماند».
شرق
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.