هیجان 62 عضو مجلس برای بستن هرمز
ساعت 24 - در روزهایی که پرونده سیاست خارجی ایران بیش از همیشه به خویشتنداری و تدبیر نیاز دارد، تذکر حسنعلی اخلاقی، نماینده مشهد و ۶۲ نماینده دیگر مجلس به رئیسجمهور درباره «ضرورت بررسی و کنترل عبور و مرور کشتیها و برنامهریزی برای بستن تنگه هرمز»، بار دیگر این گذرگاه حیاتی را در کانون بحثهای سیاسی قرار داده است.
پیشنهادی که در ظاهر بهعنوان «اهرم فشار» بر کشورهای غربی مطرح میشود، در باطن حامل ریسکهایی است که از سطح اقتصادی تا حقوقی و امنیتی، میتواند دامنه بحران را گسترش دهد.
درحالیکه بخش تندروی جریان اصولگرا از آغاز جنگ 12روزه ایران و اسرائیل بارها از چنین گزینهای سخن گفتهاند، بررسی دقیق نشان میدهد بستن تنگه نهتنها جایگاه ایران را تقویت نمیکند، بلکه ممکن است همان ابزار فشاری علیه تهران شود. این تصمیم هیجانی بود.
بازتاب رسانهای و نگاه شرق آسیا
بحث بستهشدن تنگه هرمز محدود به رسانههای ایرانی باقی نمانده و روزنامه ساوت چاینا مورنینگ پست، از نشریات معتبر هنگکنگ، در گزارشی تحلیلی نوشته است: «رد پیشنهاد روسیه و چین در شورای امنیت برای تعویق بازگشت تحریمهای ایران، آخرین پنجره دیپلماتیک را بست و خطر واکنشهای نامتقارن از سوی تهران را بالا برد».
این گزارش تاکید میکند که تنگه هرمز، قدرتمندترین اهرم ایران در برابر فشارهای تحریمی است، اما تهران نیازی به بستن کامل آن ندارد. به باور تحلیلگران این رسانه، ایران میتواند با ابزارهای محدودتر مانند تشدید بازرسی کشتیها، ایجاد تاخیر در عبور یا همکاری با متحدان منطقهای، هزینههای بیمه و حملونقل را افزایش دهد.
چنین اقدامی فشار اقتصادی را از دوش تهران برداشته و آن را به بیرون منتقل میکند، بدون آنکه پیامدهای حقوقی و سیاسی بستن کامل تنگه را به دنبال داشته باشد. «ساوت چاینا مورنینگ پست» همچنین هشدار داده است که حدود ۸۰ درصد صادرات نفت خلیج فارس به مقصد آسیاست؛ بنابراین، هرگونه تنش در هرمز، نخست اقتصادهای چین، ژاپن، کرهجنوبی و دیگر کشورهای شرق آسیا را هدف قرار میدهد.
افزایش قیمت انرژی، تاخیر در حملونقل و اختلال در زنجیرههای تامین، میتواند روند احیای اقتصادی پساکرونا را در کل منطقه مختل کند. از نگاه شرق آسیا، ثبات ایران و تعامل سازنده با تهران، برای امنیت انرژی اهمیت حیاتی دارد. در همین چارچوب، روابط تهران و پکن جایگاهی ویژه دارد که نشان میدهد پکن، حتی زیر سایه تحریمها، شریک اقتصادی باثباتی برای تهران مانده است. بااینحال، تداوم چنین شراکتی تنها در شرایط پیشبینیپذیری و ثبات سیاسی ممکن است؛ عاملی که با اقداماتی همچون بستن تنگه، در معرض تهدید قرار میگیرد.
ا
تنگهای حیاتی برای خود ایراناز زاویه اقتصاد سیاسی نیز تنگه هرمز تنها شریان صادراتی برای نفت و گاز نیست، بلکه مسیر ورود بخش مهمی از کالاهای اساسی و مواد اولیه به کشور است. هرگونه مسدودسازی یا ناامنی در این مسیر، پیش از آنکه به رگ حیاتی اقتصاد جهانی فشار آورد، گلوی اقتصاد ایران را میفشارد. افزایش هزینه بیمه کشتیها، جهش کرایه حملونقل و تاخیر در واردات، مستقیم به بازار داخلی و معیشت مردم ضربه میزند. در مقابل، برخی رقبای منطقهای ایران از سالها پیش برای کاهش وابستگی خود به تنگه، خطوط لوله و پایانههایی جایگزین در خاک خود ساختهاند؛ به همین دلیل، هر اختلالی در هرمز الزاما فشار متقارن ایجاد نمیکند و میتواند بیشتر بر دوش ایران سنگینی کند. در این چارچوب، «بازدارندگی» اگر به بهای تهدید سفره مردم تمام شود، دیگر بازدارندگی نیست؛ بلکه نوعی آسیبپذیری است. قدرت ملی پایدار، بر پایه تابآوری اقتصادی و مشروعیت بینالمللی و نه تصمیمهای آنی و احساسی شکل میگیرد.
پیامدهای سیاسی و منطقهای
بستن تنگه هرمز، حتی برای مدت کوتاه، میتواند افکار عمومی جهان را از اصل موضوع، یعنی فشارها و تحریمهای غیرقانونی غرب، منحرف کرده و تمرکز را بر اتهام «اخلال در آزادی کشتیرانی» بگذارد. چنین تغییری در چارچوب روایت، زمینه اجماعسازی سیاسی و حقوقی علیه ایران را از صدور قطعنامههای الزامآور تا تشکیل ائتلافهای نظامی جدید در خلیج فارس فراهم میکند. از سوی دیگر، اقداماتی از این دست میتواند نقش میانجیهای منطقهای مانند عمان را تضعیف کند؛ کشورهایی که تاکنون در کاهش تنشها نقشی موثر ایفا کردهاند. همچنین، اختلال در امنیت آبراه، متحدان آسیایی ایران را که واردکنندگان اصلی انرژی از خلیج فارس هستند، در موضعی دشوار قرار میدهد. آنان بهجای حمایت از تهران، ناچار خواهند شد از بازگشایی مسیر و بازگشت ثبات حمایت کنند؛ امری که در شرایط کنونی به زیان منافع ایران است. افزون بر این، التهاب در هرمز میتواند بهانهای تازه برای طرح ادعاهای ارضی برخی همسایگان درباره جزایر ایرانی فراهم کرده و روایت «تهدید امنیت دریایی» را در سطح بینالمللی تقویت کند.
قدرت در کنترل است، نه در هیجان
تنگه هرمز بدون تردید سرمایه ژئوپلیتیک ایران است؛ سرمایهای که باید آن را حفظ و مدیریت کرد، نه اینکه به خطر انداخت. تبدیل این گذرگاه حیاتی به ابزار فشار هیجانی، بیش از آنکه دشمنان را متضرر کند، مردم ایران را در معرض فشار اقتصادی و روانی قرار میدهد. در جهانی که تعامل و ائتلافسازی هوشمندانه ابزار اصلی قدرت است، سیاستهای پرریسک و احساسی تنها به انزوای بیشتر کشور میانجامد. قدرت واقعی، در توانایی کنترل بحرانها و بهرهگیری از ظرفیتهای حقوقی و دیپلماتیک نهفته است، نه در بستن دروازههایی که خود نیز به آنها وابستهایم. تنگه هرمز باید همچنان نماد موقعیت راهبردی ایران بماند، نه نقطه آغاز بحرانهای تازه. عقلانیت، تدبیر و بازدارندگی هوشمند، سه ضلع حفظ این موقعیت هستند؛ مسیری که میتواند هم امنیت ملی را تضمین کند و هم از مردم در برابر پیامدهای تصمیمهای هیجانی محافظت کند.
شرق
آ
    
                                
                                    
                                    
                            
                                
                                
                                
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.