بازی خطرناک ایران در کنار ونزوئلا
ساعت 24 - در یک اقدام بیسابقه که یادآور دوران جنگهای نفتی مدرن است، ایالات متحده آمریکا با تشدید عملیات نظامی و قضایی خود در آبهای بینالمللی، به طور مستقیم نفتکشهای حامل نفت ایران و ونزوئلا را هدف قرار داده است.
توقیف اخیر یک نفتکش عظیم با نام «اسکیپر» در سواحل ونزوئلا، نه تنها یک حادثه حقوقی یا اجرای صرف تحریمها نیست، بلکه بخشی از یک راهبرد کلان آمریکایی برای تسلط بر منابع عظیم انرژی جهان و بازآرایی جغرافیای قدرت در آستانه یک نظم نوین بینالمللی تلقی میشود.
این عملیات که همزمان با استقرار گسترده نیروهای آمریکایی در کارائیب جنوبی و تشدید تلاشها برای برکناری نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، صورت گرفته، زنگ خطر را برای تمامی بازیگران فعال در تجارت انرژی به صدا درآورده است. واشنگتن با هدف قرار دادن «ناوگان سایه» که وظیفه جابهجایی نفت تحریمی را برعهده دارد، عملاً ایران را در جبههای جدید و پرهزینه درگیر رویارویی با خود کرده است؛ رویاروییای که هزینههای سنگین آن از جیب ملت و منابع ملی پرداخت میشود.
هشدار درباره انباشت نفت تحریمی
این راهبرد آمریکا، موجب اختلال جدی در تجارت جهانی سوختهای فسیلی شده است. دادههای بلومبرگ نشان میدهد که حدود یک میلیارد بشکه نفت روی نفتکشها در دریاهای جهان انباشته شده که ۲۰ تا ۴۰ درصد آن منشا روسیه، ایران و ونزوئلا دارد. این انباشت، که بالاترین سطح از ماه می ۲۰۲۳ است، نشاندهنده سیاستهای فروش نفت در شرایط تحریم و افزایش ریسک توقیف است.
آنچه امروز در کارائیب و آبهای بینالمللی رخ میدهد، نه یک درگیری جزئی، بلکه نمادی از منازعهای بزرگتر بر سر بقا و قدرت است. آمریکا با راهبرد تسخیر منابع انرژی، به دنبال تحمیل نظمی جدید است و ایران را در یک جبهه پرخطر در کنار ونزوئلا قرار داده است. در این شرایط، تداوم تفکر قرن بیستمی در مدیریت منابع و اقتصاد کشور، چیزی جز بازتولید بحران نیست
در حالی که آمریکا با یک راهبرد منسجم و تهاجمی به دنبال تصاحب منابع نفتی ایران و ونزوئلا است، در داخل کشور، سهلانگاری و سوءمدیریت در حوزه فروش نفت، میلیاردها دلار از سرمایه ملی را به هدر میدهد. تلاش برای دور زدن تحریمها از طریق «ناوگان سایه» اگرچه در کوتاهمدت راهی برای بقا بوده، اما هزینههای گزافی را بر کشور تحمیل کرده است.
بلومبرگ گزارش میدهد که ناوگان سایه شامل ۹۷۸ کشتی است که ۱۹ درصد ناوگان جهانی را تشکیل میدهد و صادرات نفت ایران، ونزوئلا و روسیه را انجام میدهد. اما این تجارت پرریسک، با تخفیفهای کمرشکن همراه است.
گزارشها حاکی از آن است که ایران مجبور است نفت خود را با تخفیفهای بسیار بالا عرضه کند. برخی محمولهها با تخفیف حدود ۸ تا ۹ دلار در هر بشکه به چین عرضه شدند، در حالی که این تخفیف در ماه آگوست حدود ۴ دلار بود.
این بدان معناست که در هر بشکه، سود کلانی از دست میرود. علاوه بر این، برای فرار از نظارت، نفت ایران با روشهای پرخطر «کشتی به کشتی (STS) » در آبهای مالزی جابهجا شده و اسناد مبدا آن به «اندونزی» تغییر میکند، این عملیات پنهان هزینه فروش نفت را افزایش میدهد. ت
آنچه امروز در کارائیب و آبهای بینالمللی رخ میدهد، نه یک درگیری جزئی، بلکه نمادی از منازعهای بزرگتر بر سر بقا و قدرت است. آمریکا با راهبرد تسخیر منابع انرژی، به دنبال تحمیل نظمی جدید است و ایران را در یک جبهه پرخطر در کنار ونزوئلا قرار داده است.در این شرایط، تداوم تفکر قرن بیستمی در مدیریت منابع و اقتصاد کشور، چیزی جز بازتولید بحران نیست. ایران در حالی که باید از منابع عظیم نفتی خود برای تامین رفاه مردم استفاده کند، درگیر فروش نفت با تخفیفهای نجومی و تحمل هزینههای فساد و سوءمدیریت شده است.
همانطور که رئیسجمهور، با تلخی میگوید: «ترکیه، ژاپن و کره نفت ندارند ولی وضعیتشان از ما بهتر است، ما نفت و گاز داریم ولی گرسنه هستیم.» ایران در این صحنهی پر فراز و نشیب جهانی بار دیگر در برابر انتخابی تاریخی ایستاده است: «صلح یا جنگ، گفتوگو یا رویارویی، همکاریِ برد-برد یا بازیِ حاصلجمعِ صفر».
اما برای ایران، این انتخاب در درجه اول داخلی است؛ آیا ساختار تصمیمگیری کشور به یک مجرای واحد و شفاف بازخواهد گشت تا دست نهادها و افراد سودجو از منابع ملی کوتاه شود، یا همچنان شاهد هدررفت میلیاردها دلار سرمایه ملی در مسیرهای مبهم و پرخطر خواهیم بود؟ پاسخ به این پرسش، سرنوشت کشور در مواجهه با راهبرد تهاجمی آمریکا را تعیین خواهد کرد. توسعه ایرانی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.