رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 360251

اعمال تحریمها جنگ خروس است که در آن هر طرف آسیبی را به طرف مقابل وارد می کند

استقامت وراههای بی اثرکردن تحریم

ساعت24-درحالی که زمان قابل اعتنایی به اجرای تحریم ثانویه کشورها از سوی آمریکا دربرقراری رژیم تازه تحریم ها باقی مانده است اما خبرها نشان می دهد سرمایه گذاران بین المللی در نفت و گاز و صنعت و همچنین خریداران نفت ایران در همین یک هفته تازه سپری شده خود تحریمی را اعمال کرده و حاضر به استقامت دربرابر ارعاب آمریکانیستند.

خبر456
ایران این بار برای تحمل تحریم ها شاید به لحاظ مالی و اقتصادی ضعف هایی داشته باشد اما به دلیل تجربه چنین روزهایی ممکن است استقامت بیشتری نشان دهد. نوشته حاضر بخشی از کتاب هنر تحریم های نویسنده تحریم گر آمریکا یعنی ریچارد نفیو از طراحان تحریم ایران است که در آن اعتراف می کند ناشناس بودن انگیزه و اندازه استقامت کشور تحریم شده می تواند به شکست تحریم ها منجر شود. در این نوشته نفیو با استناد به تجربه تحریم های قبلی تاکید می کند ممکن است کشور تحریم شده با استفاده از شرایط بین المللی یا توانایی های ملی جریان تحریم ها را به نقطه ضعف تحریم گر تبدیل کند. نوشته نفیو که از سوی مرکز پژوهش های مجلس منتشر شده است عینا و با هدف روشنگری خوانندگان ساعت 24 بازنشر می یابد.

پاسخ به این سؤال در درک آثار تحریمها و درد ناشی از آنها به کشور هدف بستگی دارد، به خصوص اینکه پاسخ کشور هدف و چگونگی پذیرش، استقامت و رویارویی با درد اعمال شده از کشور تحریم کننده چگونه خواهد بود؟ اینجا من از اصطلاح استقامت استفاده کرده ام تا بتوانم مفهوم پاسخ دهی کشور هدف و آمادگی کشور برای ادامه دادن رفتار معیوبش را توضیح دهم. در اینجا استقامت بهترین تعریفی که می تواند داشته باشد همان قاطعیت روانشناختی کشور هدف برای انکار پیروزی کشور تحریم کننده و همچنین ادامه دادن به مسیری است که برای خود انتخاب کرده است. این قاطعیت می تواند از منابع مختلفی ناشی شود، نظیر تمایل برای اجتناب از هرگونه اختلالی که می تواند از انحراف از سیاستهای فعلی ناشی شود. اما نکته ای که در اینجا وجود دارد آستانه تحملی است که کشور هدف برای خود ترسیم کرده است و فکر می کند این آستانه تحمل بهتر از روش جایگزینی است که کشور تحریم کننده به او فشار می آوردتا آن را بپذیرد. اساساً تحریمها با هدف تحت الشعاع قرار دادن این قاطعیت و عزم روان شناختی ایجاد شده است. برای این کار هم باید مبنا و پایه جسمی و فیزیکی موجود در طرف مقابل تحت تأثیر قرار بگیرد. برای مثال اگر کشور هدف می ترسد که وا دادن در برابر خواسته های تحریم کننده می تواند مشکلاتی را برایش به وجود بیاورد آنگاه کشور تحریم کننده، تحریمهای دیگری را اعمال میکند. تحت الشعاع قرار دادن خواست کشور هدف برای جذب تحریمها و فشاری که از آنها ناشی میشود نیز در اینجا بسیار مهم است. کشورها می توانند راهبردهای مختلفی را برای مدیریت و مقابله با فشار وارد شده به کار ببرند. می توانند این فشار و درد را بپذیرند، با آثار آن کنار بیایند و یا فارغ از همه این مسائل به راه خود ادامه دهند. آنها می توانند این فشار را نفی کنند و مسیرهایی را به وجود بیاورند تا از آثار آن بگریزند، نظیر قاچاق و ایجادیک نظام مقابله با تحریمها از طریق کشورهای دیگر و یا ترکیبی از همه اینها به طوری که با فشار انسگرفته و خود را با آن منطبق کنند، هرجا لازم بود آن را بپذیرند و حتی از منافع آن استفاده کنند به طوری که بتوانند فعالیتهای جدید اقتصادی یا همکاریهای جدید سیاسی را ایجاد کنند. در ادامه به ا ین نکته خواهیم پرداخت که تحریم کنندگان چطور می توانند با عزم و استقامت طرف مقابل کنار بیایند و به آن پاسخ دهند و بر آن فائق بیایند و تعهد خود را به اعمال تحریمها حفظ کنند. این حالت همان مفهوم استهلاکی شدن تحریمهاست که به آن خواهیم پرداخت. بدون داشتن درک درست از نحوه تلاش دولتها برای مقابله با درد و فشار، سیاست تحریم و تحریم کنندگان می تواند به مشکلاتی بربخورد و اساساً نتواند تحریمهای کارآمد را اعمال کند. نِد لبف نویسنده معروف این مسئله را در نتیجه گیری کتاب خود با نام روانشناسی و بازدارندگی ذکر میکند. او در این زمینه می گوید: سیاستگذارانی که ریسک شروع کردن یک جنگ را به جان می خرند بیش از آنکه به قابلیتهای نظامی و منافع طرف مقابل توجه داشته باشند، به فکر منافع سیاسی داخلی خود هستند، این افراد جنگجو عملا عزم و اراده طرف مقابل را دستکم می گیرند حتی در زمانی که طرف مقابل و کشور موردنظر توانسته است افقهای جدیدی را برای خود باز کند و ظرفیتهای نظامی اش را برای دفاع تا حد قابل توجهی افزایش دهد با وام گرفتن از عبارت بالا از آقای لبف خیلی راحت می توانیم یک مقایسه مشابه در حوزه تحریمهای اقتصادی و چگونگی اعمال آنها و فشاری که می توانند بر طرف مقابل ایجاد کنند به وجود بیاوریم.


در اینجا نیز مانند عملیات نظامی و جنگها، راهبرد جامعی که از طریق آن تحریمها اعمال می شود موفق نمی شود، اگر نوعی سوء برداشت از عزم و استقامت کشور مورد تحریم وجود داشته باشد. می توانیم ادعا کنیم که این عنصر از تئوری مرتبط با تحریم اگرچه از اهمیت بالایی برخوردار است، اما یا نتوانسته خوب جابیفتد. حتی می توان گفت در بسیاری از برنامه های تحریم موضوع استقامت طرف مقابل در عرض و هم سطح با بسیاری دیگر از ابزارهای تحریمی مورد بررسی قرار گرفته است. مثلا ممکن است در یک برنامه تحریمی محروم کردن یک کشور از بنزین یا گازوئیل بتواند در آن کشور نه تنها مشکل اقتصادی، بلکه مشکل اجتماعی ایجاد کند، چرا که از نقطه نظر آمریکایی محروم کردن افراد و کشورها از حق داشتن خودرو برابر با گرفتن حقوقی است که خداوند به انسانها داده است. اما اعمال این نگرش مثلا در مورد کشورهایی که در آنها ابزار اولیه حمل ونقل عمومی از روشهای الکترونیک و برقی است می تواند نتایج خنده داری به همراه داشته باشد، زیرا محروم کردن آن کشور از بنزین و سوخت شدت اعمال تحریم را کاهش خواهد داد. برخی سیاستگذاران تحریم همیشه استدلال می کنند به کشور هدف می توان فشاری مشابه و به میزانی که کشور تحریم کننده می تواند تحمل کند وارد کرد آن هم اگر زمین بازی عوض شود. به عبارت دیگر این افراد شرایط را در دو کشور یکسان می پندارند. اما باید گفت چنین نگرشی درعمل فاقد درک درست از همه جنبه ها بوده و عناصر فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موجود را نادیده گرفته است. این عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند و می توانند تفاوت میان تحریمها و نوع رسیدن به موفقیت و ناکامی را توضیح دهند. در برخی از موارد عدم درک درست از شرایط ملی یک کشور می تواند به اعمال تحریم هایی منجر شود که استقامت طرف مقابل را تقویت می کند. به عبارت بهتر تحریم هایی وضع می شود که کشور هدف از آنها استقبال میکند، چرا که وضعیت اقتصادی و سیاسی درون آن کشور را بهبود می دهد و حتی جایگاه بین المللی آن کشور را نیز ارتقا می بخشد. اگر این موضوع را به دقت بررسی کنیم متوجه میشویم که مسئله مذکور یکی از مشکلات اصلی در هنگام اعمال تحریمهاست، یعنی عدم درک درست از این مسئله که آیا تحریمی که کشور تحریم کننده اعمال میکند همان آثاری را در کشور هدف خواهد داشت که تحریم کننده پیش بینی کرده است و اینکه اساساً کشور هدف چه نوع واکنشی در برابر این تحریم خواهد داشت. این مشکل بر بسیاری از ابعاد سیاستگذاری خارجی تأثیر گذاشته است و بیشترین تأثیر منفی آن نیز بر حوزه تحریمها بوده است .جایی که نبرد و جنگ روانشناختی میان دو طرف قضیه کاملا خود را نشان میدهد. اگرچه در هنگام جنگ نیز باید استقامت روانشناختی طرف مقابل را مدنظر داشته باشیم، اما به هرحال قدرت نظامی می تواند باعث ناکارا شدن طرف مقابل شود حتی اگر استقامت او هیچگونه آسیبی ندیده باشد. اما در شرایط تحریمها این مسئله کاملا متفاوت است، خصوصاً در دنیای امروز که همه چیز جهانی سازی شده و کالاها قابلیت تأمین از منابع مختلف را دارند و بسیاری می توانند به راحتی به آنها از طریق نرم افزارهای اینترنتی و روی گوشیهای موبایل خود دسترسی داشته باشند. اعمال تحریمها درحال حاضر یک نوع جنگ خروس است که در آن هر طرف این جرئت را پیدا می کنند که بر صورت طرف مقابل چنگ بیندازند و آسیبی را به طرف مقابل وارد کنند. در این حالت، آثاری که برای کشور تحریم شده ایجاد میشود بخشی از خود تحریمهاست. برای کشور تحریم کننده این آثار ظریفتر و نرمتر هستند و می توانند شامل زیان اقتصادی، اختلال دیپلماتیک خصوصاً با متحدینی که قرار است به شما کمک کنند که این تحریمها را اجرا کنید و ایجاد یک دام تعهدی گسترده خواهد شد، دامی که در آن کشور تحریم کننده خود را در شرایطی گرفتار میبیند که خروج از آن با پیروزی در اعمال تحریمها امکان پذیر نخواهد بود وگرنه اعتبار و جایگاه خود را در آینده از دست خواهد داد. پس یکی از عوامل کلیدی در موفقیت تحریمها و اعمال آنها، داشتن درک درست از سطوح مرتبط با استقامت ملی در طرف مقابل است و اینکه کشور تحریم کننده چه اقداماتی باید انجام دهد تا این اراده کاهش پیدا کند. دوباره تأکید میکنم که داشتن دانش از حریف و میزان تحمل در او و آسیب پذیریهای او مهمترین عامل در موفقیت تحریم خواهد بود. در گذشته غالباً طراحان تحریم و اجراکنندگان آن فکر میکردند استقامت طرف مقابل نسبت مستقیم با میزان تعهد تحریم کنندگان به اجرای تحریمها دارد. به عبارت بهتر خیلی از طرفداران این نوع نگاه به تحریم، گمان میکنند ناکامی در اتخاذ تصمیم مناسب و نشان دادن نقطه ضعف به طرف مقابل، او را تهییج میکند. از نظر آنها هر چه اقدام مؤثرتر و کشنده تر باشد شرایط بهتر خواهد بود.


با چنین نگاه ساده انگارانه ای تحریم کنندگان احتمالا در همان دامی افتادند که بسیاری از استراتژیستهای نظامی در آن گرفتار شده اند و ا قبر خود را با این کار کنده اند. یعنی همان نداشتن درک کافی از حریف قبل از رفتن به میدان. به عبارت بهتر برای اینکه تحریمها عمل کند و به نتیجه برسد، تحریم کننده باید دشمن را از خود او بهتر بشناسد. کارنامه آمریکا از این منظر در گذشته هم خوب بوده است و هم بد، اما برای اینکه بفهمیم اهل فن درحال حاضر چگونه با این موضوع در طراحی و اعمال تحریمها کنار آمدهاند باید یک ناکامی بزرگ تاریخی را بررسی کنیم و آن نظام تحریمهای اعمال شده علیه عراق سال 1990 تا 2003 است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها