روانشناسی شخصیتی داعشی ها زیر ذره بین استادان دانشگاه ایران
داعشی ها تحقیر شده، وظیفه شناس و خودشیفته مذهبی اند
ساعت 24- موضوع داعش به مثابه یک پدیده مرموز و عجیب در دنیای امروز و در میان اندیشمندان رشته های گوناگون و سیاستمداران و حتی مردم عادی یک موضوع با اهمیت شده است. در ایران نیز داعش یک کابوس بود که شوربختانه به ایران یورش آورد و جان شماری از شهروندان بی پناه را گرفت .
دکتر علی اشرف نظری دبیر عملی کمیته روانشناسی سیاسی انجمن علوم سیاسی سخنران این نشست و دکتر شهره پیروانی که تز خود را در باره مبارزه با تروریس م ارایه کرده است سخنرانان این میزگرد بودند. آنچه می خوانید گزارشی از این نشست است.
دکتر علی اشرف نظری گفت :
تحولات بروز یافته در چند سال اخیر و ظهور گروههای تروریستی در عراق و سوریه مسئله غامضی است که موجی از نگرانی و هراس در میان مردمان این دو کشور ایجاد کرده است. پیکارجویان سلفی- تکفیری دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که پس از 29 ژوئن 2014 م. به «خلافت اسلامی» تغییر نام داد، گروهی از تروریستهای بین المللی هستند که از کشورهای مختلف عربی، آسیایی، اروپایی و افریقایی گردهم آمدهاند.
سیاست بهرهگیری از رسانههای جدید و شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توئیتر و راهاندازی «شبکه دایق» و مجلهای با همین عنوان، تکیه بر اصل غافلگیری و انجام حملات برقآسا، انجام اقدامات خشن و رعبآور، قائل بودن به نوعی رسالت به ظاهر الهی و تکلیف برگشتناپذیر مذهبی، چندرگه بودن هویت اعضای و ایجاد ظرفیتهای جذب بین المللی در گروه و فراملی بودن ایدهها و اندیشههای آنها (تلاش برای ایجاد خلافتی بزرگ که در نهایت غرب هم را به قلمر خود خواهد افزود) موجب شده است که سیر رشد آنها در میان گروههای مختلف افراطی به صورت تصاعدی باشد.
گستره جغرافیای وسیعی از اردن و یمن گرفته تا عربستان و لیبی، و از بلژیک در اروپا تا اندونزی در شرق آسیا تحت تأثیر تبلیغ و نفوذ فکری آنها قرار گرفته است.واقعیت این است که خشونت و افراطگرایی سیاسی به عنوان یکی از پدیدههای رایج سیاسی در بسیاری از کشورهای جهان است. پدیدههایی مثل آشوب، تظاهرات، طغیان اجتماعی، خشونت سیاسی، انقلاب، افراطگرایی سیاسی، نژادپرستی، نسلکشی و تروریسم همواره موجی از نگرانی و وحشت را در میان شهروندان و دولت ها ایجاد کرده است.
دلایل و شواهدی روشن و گسترده وجود دارد که نشان میدهد که خشونت و منازعه پدیدهای فراگیر و گریزناپذیر در ساختار دولت ملتها و جوامع مختلف میباشد. پاکسازی قومی رخدادی استثنایی نیست که فقط در یوگسلاوی و آلمان عصر رایش سوم اتفاق افتد، بلکه بخشی از فرایندهای عادی است که ممکن است در آینده در مناطق دیگری از جهان رخ دهد. «لری ری»[با تأکید بر اهمیت ایدئولوژیها و منافع سیاسی استدلال میکند «ناسیونالیسم خشن» میتواند در هنگامه بحران به آسانی تجهیز شود؛ وحشت از نابودی و همراه کردن دیگران با خود و از میان بردن زندگی خود و دیگران، ترس از مرگ و تخریب با وعده نهایی دستیابی به شادکامی هر لحظه تمدن را تهدید میکند. به عنوان مثال، رواندا اغلب به عنوان نمونهای گویا برای درک ابعاد چنین هراسی مطرح می شود زیرا ظرف مدت سه ماه 800000 تا 1000000 توتسی[به دست اکثریت اکثریت هوتو کشته شدند.
امکان بروز خشونت و گسترش آن، صلح و امنیت عمومی را به خطر می اندازد و این ضرورت احساس میشود که با فهم ریشهها و علل منازعات خشونتبار گام نخست را برای مواجهه فعالانه و مؤثر با آن و جستجوی سازوکارهای حل منازعات و ایجاد آرامش برداشت. پیامدهای اعمال خشونت نظیر مرگ، ضرب و جرح، ترس و نفرت نهادینه شده، آواره شدن مردم و تخریب اموال آن قدر گسترده است که نمیتوان از آن غافل شد.اصطلاح تروریسم می تواند به معنای اقدامات خشونت بار سیاسی از پیش برنامه ریزی شده، علیه اهداف غیر نظامی توسط گروه های خرده ملی یا عوامل مخفی، که معمولا برای اثربخشی بر مخاطبان انجام می شود تعریف شود.
موسسه یادبود ملی پیشگیری از تروریسم[از این تعریف بهره میگیرد: خشونت عمدی و با انگیزه سیاسی بر علیه اهدافی خاص از سوی گروههای فرو ملی یا عوامل زیرزمینی که معمولاً با هدف تأثیرگذاری از طریق رعب و وحشت صورت میگیرد» .
عناصر محوری را در تعریف تروریسم میتوان چنین برشمرد: خشونت یا زور (در 84 درصد تعاریف این مؤلفه وجود دارد)، اهداف سیاسی(65 درصد تعاریف)، ترس یا تأکید بر وحشت (در 51 درصد تعاریف)، تهدید (در 47 درصد تعاریف)، احساسات روانشناسی و واکنشهای قابل پیشبینی (در 42 درصد تعاریف)، تفاوت بین قربانیان و اهداف (در 38 درصد تعاریف)، اقدامات عمدی، برنامهریزی شده، نظاممند و سازمان یافته (در 32 درصد تعاریف)، بهرهگیری از روشها، استراتژیهای و تاکتیکهای پیکار (در 31 درصد تعاریف). آن چه تروریسم را از سایر اقدامات خشونت بار جدا میسازد، این است که تروریسم شامل اقدامات صورت گرفته به روشی غافلگیرانه برای جلب توجه عمومی و ایجاد محیط رعب و وحشت میباشد که پیامدهای آن بیش از آسیب رساندن به قربانیان واقعی است.
در واقع، هویت قربانیان گاهی برای افراد تروریست اهمیت چندانی ندارد یا اصلاً برای آنها مهم نیست، زیرا هدف اقدام خشونتآمیز آنها افراد تماشاگر است. این تمایز بین قربانیان واقعی و تماشاگران هدف، نشانه تروریسم محسوب میشود و آن را از سایر انواع درگیریهای مسلحانه متمایز میکند. در این میان، تحولات بروز یافته در چند سال اخیر و ظهور گروههای تروریستی در عراق و سوریه مسئله غامضی است که موجی از نگرانی و هراس در میان مردمان این دو کشور ایجاد کرده است. پیکارجویان سلفی- تکفیری دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که پس از 29 ژوئن 2014 م. به «خلافت اسلامی»[7] تغییر نام داد، گروهی از تروریستهای بین المللی هستند که از کشورهای مختلف عربی، آسیایی، اروپایی و افریقایی گردهم آمدهاند. سیاست بهرهگیری از رسانه های جدید و شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توئیتر و راهاندازی «شبکه دایق» و مجلهای با همین عنوان، تکیه بر اصل غافلگیری و انجام حملات برق آسا، انجام اقدامات خشن و رعبآور، قائل بودن به نوعی رسالت به ظاهر الهی و تکلیف برگشت ناپذیر مذهبی، چند رگه بودن هویت اعضای و ایجاد ظرفیتهای جذب بین المللی در گروه و فراملی بودن ایدهها و اندیشه های آنها (تلاش برای ایجاد خلافتی بزرگ که در نهایت غرب هم را به قلمر خود خواهد افزود) موجب شده است که سیر رشد آنها در میان گروههای مختلف افراطی به صورت تصاعدی باشد.
گستره جغرافیای وسیعی از اردن و یمن گرفته تا عربستان و لیبی، و از بلژیک در اروپا تا اندونزی در شرق آسیا تحت تأثیر تبلیغ و نفوذ فکری آنها قرار گرفته است.میزان تحقیقاتی که در خصوص موضوع تروریسم انجام شده بسیار بیشتر از تحقیق راجع به داعش می باشد . یکی از مشکلات محقق برای بررسی داعش کمبود اطلاعات مناسب در این خصوص می باشد که البته این مشکل در سال های گذشته جدی تر از حال بوده است.در بررسی داعش متاسفانه کلیشه ای بوجود آمده و آن بررسی افراطی این پدیده در غالب الهی-فقهی می باشد ، و به عوامل دیگر از جمله عوامل روانشناختی توجه کمتری شده است ، البته ذکر این نکته ضروری است که ما قصد نفی بررسی الهی-فقهی داعش را نداریم صرفا تاکید می کنیم که مداما نگاه از یک سو به یک مساله چندوجهی ، تمام حقیقت را هیچگاه بر ما آشکار نمی سازد و لذا توجه به عوامل دیگر حتی باعث پیشرفت در فهم نگرش فقهی-الهی میشود.
برای اثبات اینکه تمام مساله داعش الهی-فقهی نیست یک سوال اساسی می توان مطرح کرد :چگونه داعش توانسته از ۱۰۰ کشور ۴۰هزار نیرو جذب کند که این نیروها از ملیت های مختلف و بالطبع از مذاهب متفاوت مختلف هستند ؟ نگرشهای فقهی– الهیاتی متعارض چگونه میتواند زمینه ای برای ائتلاف 40 هزار نفر از 100 کشور جهان باشد؟ مسئله چیست؟ آیا برای مسیحیان تازه مسلمان شده، که جذب داعش شدند تنها تشکیل دولت اسلامی دغدغه بوده است ؟
گروه های سلفی و افراطی زیادی را در تاریخ اسلام و منطقه سراغ داریم از اسماعیلیان گرفته تا القاعده … اما داعش از نظر بسیج نیرو و استفاده از ابزارهای روانشناسی ترس با هیچکدامشان قابل مقایسه نیست ؛ دیده ایم که ۶۰۰ داعشی توانسته اند موصل را که امنیتش توسط ۲۴۰۰۰ نیروی ارتشی و دولتی برقرار بود را در کمترین زمان فتح کند . داعش از به روزترین متدهای تبلیغاتی و با حداکثر استفاده از تکنولوژی های روز و فضای مجازی و رسانه و حتی مجله ای با استانداردهای گرافیکی بالا نظیر دابق در جذب نیرو استفاده میکند که اتفاقا بسیار موفق هم بوده است.
نکته دیگر که لازم است ذکر گردد این است که برخلاف ادعاهای که مطرح میشود ، چیزی به اسم شخصیت تروریست وجود ندارد، بلکه نیروهای داعش افرادی کاملا عادی و گاه باهوش هستند که نباید آنها را ضداجتماع یا داری فیزیولوژی خاصی برای اعمال خشونت دانست.
بنابراین، شکستن کلیشه هایی نظیر "شخصیت تروریست" (جان هورگان) وتأکید بر "خصلت غیرعادی" یا "نابهنجاری روانشناختی" افراد تروریست باید در دستور کار قرار گیرد.
از منظری روانشناختی، زمینه های شکل گیری تروریسم را می توان در دو نیاز پیگیری کرد :
۱. انسداد شناختی
سر برآوردن میل به خشونت مهار نشده متأثر از دو نیاز در انسان: انسداد شناختی Need for Closure (NFC) (رفع ابهام ها و دستیابی به قطعیت در زمانه بی ثباتی، بحران و عدم قطعیت برای جوانانی که در تلاطمی عظیم گرفتار شده اند و دچار سردرگمی confused youths وبی هویتی هستند، از طریق ایده های قطعیت بخش بنیادگرایی در قالب ارائه تصویری از تضادهای مشخص و گزینه های مشخص، جهان مانی گونه خیر و شری، پاک دستان در مقابل گناهکاران، نظم در مقابل بی نظمی و جهان سیاه و سفید در برابر جهان خاکستری، ارائه نوعی تعهد در قبال تکالیف و پاداش ها، احساس پیشبینی پذیری و احساس قدرت و کنترل، وعده برخورداری از پاداشی غیرقابل تصور، تصور قهرمان گونه و شهید از خود، جستجوی اهداف بزرگ و معنابخش به عنوان محرک motive انسان)، معنایابی فردیpersonal significance (احساس اطمینان به آینده، چه چیزی انجام دهد و کجا انجام دهد). این فرض توسط بنیاد ملی علم و وزارت دفاع ایالات متحده National Science Foundation and the Department of Defense در مراکش، اسپانیا، فیلیپین، فلسطین، ایرلند شمالی و سریلانکا آزمون شد و تأیید شد.
افراط گرایان: تکفیر دیگران، نفرت از آنها
تیلور و کوئِیل در مصاحبههایی که با تروریستهای واقعی انجام دادند متوجه شدند که نکته مشترک همه آنها این است که خود را در حال دفاع در برابر دشمن میبینند و همه آنها احساس میکنند خشونت "واکنش اجتنابناپذیری" نسبت به تهدید بیرونی به حساب میآید. نوعی"حس وظیفه شناسی در قبال ارزشها، خانواده، دوستان، جامعه یا مذهب خود".فرایند تبدیل “Cold cognition” به “hot cognition” از طریق اغوا و برانگیزانندگی روانی و استدلال های آتشین موجب شکل گیری تمایزات حاد میان خود و دیگری در این گروه ها می شود. نظریه "هویت منفی" (اریک اریکسون)، نیز کشمکشهای شخصی حل نشده و ناکامی در یکپارچگی شخصیت فرد را دلیل اصلی بروز چنین گرایشاتی می داند.بیورگوفهرست بلندی از عوامل موقعیتگرایانهای ارائه مینماید که به عنوان "دلایل اصلی" تروریسم مطرح شدهاند:
- نبود دموکراسی، آزادیهای مدنی و تساوی افراد در برابر قانون
- دولتهای ناموفق یا ضعیف
- نوسازی سریع
- ایدئولوژیهای افراطی غیرمذهبی یا مذهبی
- سابقه تاریخی اعمال خشونت آمیز سیاسی، جنگهای داخلی، انقلاب، حکومتهای استبدادی یا اشغال کشور
- هژمونی و نابرابری قدرت
- دولتهای فاسد یا نامشروع
- بازیگران خارجی قدرتمند حامی دولتهای نامشروع
- سرکوب توسط نیروهای اشغالگر خارجی یا نیروهای استعمارگر
- تجربه تبعیض بر اساس مذهب یا قومیت
- ناکامی یا عدم تمایل دولت به ادغام گروههای ناراضی یا طبقات اجتماعی در حال ظهور
- تجربه بیعدالتی اجتماعی
- حضور رهبران کاریزماتیک دارای ایدئولوژی
- رویدادهای تحریک کننده
دکتر شهره پیرانی :
سخنرانی بعدی این نشست سرکار خانم دکتر شهره پیرانی بودند. ایشان رساله دکتری خود را با نمره عالی با موضوع روانشناسی سیاسی خشونت و تروریسم در دانشگاه تهران دفاع کرده و در این حوزه مشغول پژوهش هستند.
در ادامه خلاصه تقریبا کاملی از سخنرانی وی را در این نشست تخصصی می خوانید: برای بررسی دقیق تر خلقیات داعش نیاز به بررسی میدانی است و متاسفانه از مشکلات عمده تحقیق و بررسی داعش همین نکته است و به ناچار باید به مصاحبه های موجود و اعترافات عناصر دستگیر شده داعش بسنده کرد.عموما به موضوع داعش از بعد روانشناسی اجتماعی نگاه می شود و کمتر به بعد روانشناسی فردی پرداخته شده است.
داعش هویتی سیال دارد ، زمانی جزوی از القاعده به حساب می آمد اما از آن جدا شد ، زمانی متحد ترکیه بود و زمانی ترکیه مورد تهاجمش قرار گرفت ؛ بررسی داعش باید مبتنی بر این هویت سیال باشد.در این سخنرانی از دریچه روانشناسی سیاسی به تحلیل خشونت و تروریسم پرداختهایم و گروه تروریستی داعش را به عنوان مطالعهی موردی خشونت مورد تحلیل قرار دادهایم. به این منظور سه رهیافت اصلی «خُلقگرایانه» (فردمحور)، «موقعیتگرایانه» (محیطمحور) و «خُلقگرا.موقعیتگرا» (ترکیبی فردمحور و محیطمحور و در دو دستهی «فراگروهی» و «بیناگروهی»)، طرح، نقد و تحلیل گردیده است و در نهایت[در قالب تحلیل و نتیجهگیری پژوهش]در جهت مقابله با جریان خشونت طلبی داعش (بهعنوان نمایندهی معاصر یک تفکر تاریخی)، به ارائهی تحلیل و راهبرد پرداخته شده است.
رهیافت خُلق گرایانه :
در این رهیافت عامل خشونت ، فرد می باشد ؛ در واقع در این رهیافت نگاه به درون است و به بیرون اهمیتی داده نمی شود. پدر این ایده فروید است . فروید دو غریزه را در خشونت موثر میداند : غریزه مرگ و غریزه زندگی.غریزه مرگ را میتوان عامل خشونت و پرخاشگری دانست ، پرخاشگری هم میتواند نمود درونی ( خودکشی و خودآزاری ) و هم میتواند نمود بیرونی (تروریسم ) داشته باشد .همچنین مواردی از جمله جهاد نکاح و همچنین علاقه به شهادت را در غریزه زندگی جستجو کرد زیرا که افراد داعش اعتقاد راسخی به زندگی پس از مرگ دارند.با مطالعات ابتدایی انجام گرفته روی افرادی که قبل از ارتکاب عملیات تروریستی دستگیر شدند نمونه هایی از وجود اسکیزوفرنی ، خودشیفتگی ، پارانویید و … مشاهده شد اما با مطالعات وسیع تر مشخص گردید که همه تروریست ها الزاما بیمار نیستند و اتفاقا از سلامت کامل روانی برخوردارند .
همچنین بررسی ها نشان می دهد که انجام عملیات تروریستی نیازمند به هوش ، برنامه ریزی ، آرامش و … می باشد.در مطالعات انجام شده به موردی بر می خوریم که در بین افراد داعش تقریبا مشترک است و آن تحقیر شدن آنان در جامعه شان است که به نوعی میتوان به شهروند درجه چندم بودن آنان تعبیر کرد از جمله سنی های عراق و مسلمانان اروپا که عمده نیروهای داعش را تشکیل می دهند ، این موضوع آنان را به سمت خودشیفتگی مذهبی می برد. این رهیافت ( خلق گرایانه ) نگاه تقلیل گرایانه دارد و توجهی به موقعیت ، ایدئولوژی و …. نمی کند.
رهیافت موقعیت محور :
نظریههای موقعیت گرا در مقابل با محور قرار دادن عوامل بیرونی و شرایطی که فرد در آن قرار میگیرد را عامل تأثیرگذار بر رفتارهای انسانی ازجمله خشونت و پرخاشگری میدانند مهمترین نظریههای این رهیافت، نظریهی ابتذال شرارت و بررسی عوامل بینالمللی است. به نظر میرسد سیستم بوروکراتیکی که آیشمن را مجبور به اعمال خشونت می نمود در داعش تبدیل به ایدئولوژی می گردد و اعضای داعش اعمال خشونت آمیز خود را بر مبنای دلایل ایدئولوژیک توجیه می کنند. مهمترین عوامل بین المللی اقدامات خشونت بار داعش شامل موارد زیر می باشد :
۱. اقدامات غرب در خاورمیانه بعد از فروپاشی خلافت عثمانی و مرزبندی کشورهای تازه تاسیس بر اساس منافع خودشان و نه منافع ملت ها ؛ بعنوان مثال مرزهای کشور ایران که هیچگاه تحت استعمار مستقیم یک کشور خارجی در نیامده ، مرزهای تاریخی و طبیعی است اما کشورهایی مثل عراق و سوریه مرزهایی تصنعی و آمرانه دارند.
۲. تشکیل رژیم صهیونیستی در سرزمینهایی که برای مسلمانان مقدس است و خاطره تلخ شکست اعراب از اسراییل و فتنه انگیزی های این رژیم .
۳. مسلمانان اروپا که شهروند درجه چندم محسوب می شوند و تحقیرهایی فراوانی را متحمل می شوند.
۴. عصر ارتباطات ؛ نکته قابل توجه این است که گرچه داعش این امکانات را بدعت می داند اما به بهترین نحو از آن استفاده میکند.
ترکیب دو رهیافت خلق گرایانه و موقعیت محور
به دلیل عدم پاسخگو بودن دو نظریه خلقگرا و موقعیتگرا در تحلیل خشونت داعش بهتر دیدیم که همزمان با هم عوامل درونی و بیرونی خشونت داعش را در قالب رهیافت خلقگرا موقعیتگرا در نظر بگیریم.
در ذیل این رهیافت می توان تقسیم بندی ای انجام داد : فراگروهی و گروهی
-فرا گروهی :
فرهنگی و مذهبی :
فرهنگ افتخار : خشونتی که برای جبران به توهین شناخت به کار میرود .
تعصب مذهبی : سنی های عراق که اقتدار سیاسی را از دست دادند .
اجر اخروی : داعشیان مشتاقانه منتظر شهادت و رسیدن به بهشت هستند .
ضد مدرنیته بودن
حس ارزشمندی :معمولا این افراد سابقه های ناکامی دارند و درصدد جبران آن هستند.
یادگیری اجتماعی :
اقدامات پیش از تاسیس : رسوخ و عضوگیری از جنوب شرق آسیا و آسیای میانه
اقدامات پس از تاسیس :استفاده از رسانه ها و فضای مجازی
کادرسازی برای آینده : برنامه ریزی روی آموزش کودکان
-گروهی
نظریه تعارض واقع گرایانه :به دلیل توزیع نامناسب امکانات و منابع بین طرفداران بالقوه داعش و رقبای آنها و نیز فقر اقتصادی برخی از اعضای داعش، حس محرومیت نسبی، حس تحقیر و تبعیض و دلایلی از این قبیل
نظریه هویت اجتماعی :
به دلیل ایجاد تعارض میان درونگروه وبرونگروه، اقدام داعش در مقولهبندی و تفکیک گروه از سایر گروهها، تعریف برونگروههای متعدد توسط داعش نظیر رافضی، صفوی، مرتد و ...جوان بودن میانگین سنی اعضای داعش و نیاز به هویت یابی این گروه سنی، بحران هویت برخی اعضا.
نظریه تفکر گروهی :
این گروه با جداسازی گروه از نظرات خارج از گروه، ایجاد همگونی ایدئولوژیک در بین اعضا، سرکوب تردیدهای شخصی، القا حس آسیب ناپذیری و نیز نظریات کلیشه ای در مورد گروههای بیرونی به اعضا، مطیع سازی و اعتقاد به اخلاقیات ذاتی گروه، اعضا را برای انجام اقدامات خشونتآمیز قانع میکند.
راهبردها :
در بخش نتیجهگیری نگارنده با تاکید بر چندعاملی بودن خشونت داعش بر این باور است که در تحلیل اقدامات خشونت آمیز داعش از دیدگاه روانشناسی سیاسی، باید عوامل «آموزش»، «سرخوردگی»، «ایدئولوژی»، «جهانی شدن» و «جانبداری گروهی» دانست. گفتنی است وزن این عوامل قطعا یکسان نیست و تاثیرگذاریشان بر تولید نظریههای مرتبط با خشونت، براساس آنچه در رساله دیدیم نیز یکسان نمیباشد.
داعش برخاسته از یک تفکر است و عامل ایجاد آن نیزبیش از عوامل ملموس و عینی دلایل روانشناختی و ذهنی دارد. به همین ترتیب نوع مقابله با این گروه نیز بایستی متناسب با دلایل و عوامل ایجاد این تفکر باشد. اقدام نظامی تاثیر درزامدتی برای ریشهکن کردن خطر این گروه نداشته و حتی یتواند اقدامات گروههایی که از درون این گروه سربرمیآورند را افراطی تر کند (حمله آمریکا به القاعده در افغانستان و عراق موجب سربرآوردن گروههای به مراتب افراطی تر از درون این گروه شد) از مهمترین اقدامات برای مقابله با داعش، شناخت مناطق آسیبپذیر در مقابل تفکر داعش است و ارائه خدمات آموزشی، اقتصادی، اجتماعی به اقشار آسیبپذیر در مقابل تفکر داعش رفع تبعیضهای سیاسی( فراهم آوردن زمینه های مشارکت سیاسی برابر، رفع تبعض،)، اقتصادی (توزیع مناسب امکانات و منابع در مناطق آسیبپذیر، جلوگیری از رسیدن کمکهای گروههای سلفی به مناطق محروم، از بین بردن تبعیض اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی یکسان، جلوگیری از توانمندی مالی داعش از طریق قطع منابع درآمدزای این گروه)، اجتماعی (از بین بردن احساس تحقیر و تبعیض اجتماعی در بین مردم مناطق آسیبپذیر، استفاده از گروههای سنی مذهب مخالف داعش برای نفوذ در بین جوانان مناطق آسیبپذیر، ایجاد حس ارزشمندی و افتخار در میان جوانان مناطق آسیبپذیر و جایگزینی آن با حس سرخوردگی موجود در میان جوانان این مناطق، وارد نمودن دوباره افرادی که قبلاً عضو داعش بودهاند و سپس از این گروه جداشدهاند به اجتماع، برای جلوگیری از بازگشت این افراد به اندیشههای افراطیشان.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.