محمد عطریانفر مطرح کرد: پارلمان اصلاحات راهبرد آینده اصلاحات است
ساعت 24-این طرح با حمایت حزب اتحاد ملت و پیگیری آقای محمدرضا جلاییپور مطرح شد. حزب کارگزاران نیز در ابتدا نسبت به اصل اقدام با نگاه مثبت وارد شد، ولی در روند بررسی به چند اشکال عمده رسید که نشان میداد این طرح در مقام عمل موفق نخواهد بود.
روند مطرح شدن ایدهی سرا در بین اصلاحطلبان به چه صورت بود و این ایده اولین بار از سمت کدام تشکل مطرح شد؟
این طرح با حمایت حزب اتحاد ملت و پیگیری آقای محمدرضا جلاییپور مطرح شد. حزب کارگزاران نیز در ابتدا نسبت به اصل اقدام با نگاه مثبت وارد شد، ولی در روند بررسی به چند اشکال عمده رسید که نشان میداد این طرح در مقام عمل موفق نخواهد بود. هدف کلی دوستان مبنی بر انتقال تاثیرگذاری، نفوذ سیاسی و نقش انتخابگری از دوش چهرههای شاخص اصلاحات به سمت بدنه حامی درست است، اما طبق جمعبندی ما پیشنهادِ دوستان اجرایی نیست. درباره این طرح مواردی به عنوان اشکال مطرح است؛ مانند اینکه ۵ لایه برای گزینش کسانی که حق انتخاب را به آنها دهند در نظر گرفتند که در گام اول گفته شد این ۵ مرحله عملیاتی نیست. اعضای شورای عالی اصلاحطلبان ۴۰ نفر هستند، هر کدام ۲۰ نفر را انتخاب میکنند و باز هرکدام از این ۲۰ نفر اجازه دارند ۲۰ نفر دیگر را گزینش کنند و باز در مرحلهی دیگر به آنها اجازه داده میشود ۲۰ نفر دیگر را انتخاب کنند و باز ۲۰ نفر دیگر توسط هر یک از ۲۰ نفر قبلی انتخاب میشوند؛ و تعداد این افراد، از چهار بار ضرب تعداد اعضای شورای عالی اصلاحطلبان در عدد ۲۰ حاصل خواهد شد. در این روند اجرایی طبیعتا لایهی اول انتخابهای موجهی انجام میدهند؛ به این معنی که اعضای شورای عالی اصلاحطلبان با شاخصههای اصلاحطلبی افراد موردنظر را گزینش میکنند، اما در لایهی دوم قاعدتا حساسیت اصلاحطلبی کاهش مییابد و در لایهی سوم این حساسیت و دقت به مراتب کاسته میشود و این روال دقت و فهم اصلاحی به سوی نزول ادامه مییابد. در نتیجه ممکن است چه بسیار افرادی معرفی شوند که چندان نسبتی با مبانی اصلاحطلبان نداشته باشند. چراکه ممکن است افرادی که در این چرخهی انتخابگری قرار میگیرند، به سمت آشنایان خود متمایل شوند و چه بسا به لحاظ سیاسی، دغدغهی اصلاحطلبانه نداشته باشند و نوعاً انتخابها حسب رابطه عرفی و عاطفی جهت پیدا کند. این روند هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی دچار آسیب است. به لحاظ کمی در ۵ لایهای که در ابتدا مورد نظر آقایان بود، تا انتها گزینش حاصل نمیشود. زمانی که میخواهید ۵ لایه نیرو معرفی کنید، ظرفیتی بالغ بر ۶۴۰ هزار نفر را شامل میشود؛ امکان وقوع گزینش این تعداد در مقام عمل غیرمحتمل است. به دلیل کمرنگ شدن انگیزهها افراد اندکی در لایههای پایین معرفی میشوند. با توجه به این ایراد، دوستان در طرحشان دو لایه آخر را حذف کردند و گفتند سه لایه؛ وقتی سه لایه شود، این ظرفیت از۶۴۰هزار نفر به ۱۶ هزار نفر تقلیل خواهد یافت. این تعداد اگرچه احتمال تحققاش دور از ذهن نیست، اما آن عیبی که در ابتدا گفتم، مبتنی بر کاهش کیفیت و عدم رعایت حساسیت در حفظ خصوصیات اصلاحطلبی افراد، همچنان وجود دارد. فیالواقع افرادی که به لحاظ کیفیت در احصای شاخصههای اصلاحطلبی نسبت به آنها دچار تردید هستیم، بهخصوص در لایه سوم، رشد خواهند کرد. لذا به نظر میرسد این جمع نمیتواند اصلاحطلبان را نمایندگی کنند.
این سامانه رایسنجی، اصلاحطلبان کل کشور را پوشش میدهد یا فقط شهر تهران را؟
وجه غالب در تهراناند. اصلاحطلبان در حوزهی فکریسیاسی طیف گستردهای هستند و این ظرفیت هم فقط متعلق به تهران نیست، متعلق به سراسر کشور است؛ اما وقتی این اقدام از تهران و از شورای عالی اصلاحطلبان شروع شود، به طور خودکار نقطه ثقل و اکثریت این جمعیت عمدتا از تهران انتخاب میشوند. ممکن است برخی از افراد معرفی شده از شهرستانها باشند، ولی برای انتخاب افراد از شهرستانها به صورت نظاممند مکانیسمی تعبیه نشده است. ظرفیت آرای حاصله به این طریق به لحاظ کمی و کیفی واجد ویژگیهای اصلاحطلبی به آن معنا که موردنظر اکثر اصلاحطلبان است، نیست؛ پس نمیتواند اصلاحطلبان را بهمعنای واقع کلمه نمایندگی کند و این ایراد جدی وارد است. نکته دیگر این که این رویکردها از نوع اقدامات دروناحزابی است و برای رقابتهای داخلی حزب تعریف میشود؛ در حالی که این طرح فعلا در منطقه جبهه اصلاحات قرار گرفته است.
تفاوت مکانیسم درونحزبی و جبههای در چیست؟
هر حزب مبانی خودش را دارد و در رقابت درونحزبی نظام اقلیت و اکثریتی اعمال میشود و هر کسی که وجه اکثریت پیدا کرد، حرفش مورد توجه قرار میگیرد. ولی وقتی حرکت جبههای شد، باید اقداماتی به صورت مشترک انجام شود که بر آن اتفاق نظر وجود دارد. یعنی فضای اقلیت و اکثریت معنا ندارد. در ابتدا هم همین مطرح بود که طرح «سرا» اگر بخواهد در جبههی اصلاحات عملیاتی شود، باید کلیه احزاب روی آن توافق داشته باشند؛ در حالی که الان از میان گروههایی که در جبههی اصلاحات قرار دارند، حداقل ۴ حزب کلیدی مخالفند یا به عبارتی دیگر از بین ۳ حزب بالفعل شامل کارگزاران، اتحاد ملت و اعتماد ملی، ۲ حزب مخالف و یک حزب یعنی اتحاد ملت موافق هستند. البته احزاب و انجمنهای کوچکتری هم هستند که ممکن است تحت تاثیر فضای عمومی باشند. در این رابطه حتی اگر این جنبه را هم نادیده بگیریم و برای همهی نیروهای اصلاحات وزن واحد قائل شویم، بیش از یکسوم و حدود ۴۰ درصد اعضای جبهه اصلاحات با این طرح مخالفاند، در حالی که در حرکتهای مشترک جبههای باید توافق نظر صد درصدی وجود داشته باشد.
آیا توافق صد درصدی در کنشهای سیاسی جمعی که همهی تنوع موجود را شامل شود، در عمل ممکن است؟ تا الان چنین تجربهای از اجماع وجود داشته؟
به دلیل عدم وجود همین توافق جمعی معتقدیم طرح سرا واقعیت پیدا نمیکند.
پس نحوه حضور اصلاحطلبان برای انتخابات به چه صورت خواهد بود؟
در رابطه با جایگزینی، ما از گذشته نظری داشتهایم مبنی بر پارلمان اصلاحات. از سراسر کشور و از حوزههای انتخابیه استانی و شهرستانی، نیروهای برجسته و برتر که در طول فترت تاریخی، حداقل ۲۰ سال فعالیت انتخاباتی و سیاسی اصلاحطلبانه داشتهاند و هماکنون در تشکیلات اصلاحطلبی فعالیت میکنند و جمعیتی حدودا بالغ بر ۶۰۰ نفر میشوند، را به پارلمان اصلاحات دعوت کنیم. در این مدل اجازه میدهیم در فعالیتهای انتخاباتی پیشرو، هر کدام از برگزیدگان در استان و شهرستان خود زیر چتر واحد، مطلوب نظر خود را در پارلمان اصلاحات مطرح کنند تا انتخاب اصلح صورت پذیرد. این طرح از گذشته مطرح بوده ولی کمتر مورد توجه دوستان قرار گرفته. البته رد نشده اما مورد بیمهری قرار گرفته است.
علت این بیتوجهی چه بود؟
دلیلش به این برمیگردد که با این طرح نوعی مرکزیتزدایی رخ میدهد و اختیارات در حوزههای انتخاباتی سراسر کشور توسعه مییابد؛ دخالت و نقشآفرینی نیروهای مرکزنشین کمتر میشود و نوعی مرکزگریزی به وجود میآید. تمامی دغدغهی دوستان در حزب کارگزاران این است که این طرح، بهجای الفت و فکر جمعی، در آستانهی انتخابات به اختلافات دامن میزند. لذا اگر روی این طرح اجماع نظر نیست، به همان روشهای گذشته بازگردیم؛ چراکه طرح جدی پارلمان اصلاحات، به انتخابات این دوره نمیرسد و برای دوره بعد باید مورد توجه قرار گیرد.
یک شبهه جدی درباره پارلمان اصلاحات، غیرقانونی بودن این فعالیت از سمت وزارت کشور است، با توجه به اینکه بسترش در قانون احزاب ما تعریف نشده.
برای رفع این شبهه باید با نهادهای مسئول مذاکره کنیم؛ البته این ایرادها اشکالات ظاهری قضیه است. مثلا ایراد به اسم است که میتوان اسم آن را تغییر داد و به عنوان یک حزب واحد از آن نام برد؛ میتوان گفت حزبی داریم که متشکل از مجموع نیروهای اصلاحطلب در سراسر کشور است. در لایهی نخست آن، جمعیتی بالغ بر ۶۰۰ نفر حضور دارند و در لایه بعدی که شامل طرفداران و اعضای جزءتر هستند، رقمهای بزرگتر مطرح میشود که حدودا ۱۵ درصد یا ۲۰ درصد جمعیت سیاسی کشور از سرفصل ۳۰ درصدی کشور را شامل میشوند. ۱۰ درصد اصولگرایان و ۲۰ درصد اصلاحطلبان هستند. این مجموعه در قالب یک کلیت واحد میتواند فعالیت کند. البته مشکلات آن را باید با فکر آرام و در فرصت موسع برطرف کنیم.
از بین رفتن خردههویتهای حزبی در پارلمان اصلاحات را چطور حل میکنید؟ بحث سهمیه احزاب در پارلمان اصلاحات بود که باعث شد این ایده نهایی نشود.
در چنین داستانی سهمیههای رایج همگی به هم میریزد و واقعیتر میشود؛ مگر میشود در یک کشور ۴۰ تا ۵۰ حزب مستقل و با مرزبندی گفتمانی وجود داشته باشد؟! یک حزب بیش از آن که در قالب افراد که مجوز میگیرند و فعالیت میکنند خلاصه شود، به خاطر فکر سیاسی، اقتصادی و اجتماعیاش اهمیت مییابد. مگر چند مدل نظریهی ادارهی کشور وجود دارد که ۴۰ حزب پیرامون آن به وجود میآید؟! این تعداد حزب نشان میدهد که نوعا احزاب مرز تفاوت سلیقه و عقیده خود را نمیدانند و برنامههایشان اغلب یکی است و عمدتا میخواهند با جهتگیری غیراصیل سهمیه بیشتری بگیرند. پارلمان اصلاحات تمام این تنوعطلبیهای سیاسی و غیرواقعی را حذف میکند و به سمت مطلوبیت سراسری میرود. هر کس به میزان نفوذ اندیشهاش در کشور، آثار این نفوذ را در نیروهای همسو در لایه شهرستانی پیش میبرد و مقبولیت بیشتری کسب میکند. وقتی فردی با اعضای خانوادهاش که تعدادشان به اندازه انگشتان دو دست است، میتواند حزب داشته باشد، در مقایسه با حزبی که در کشور دهها هزار نیرو دارد برابر نیست. طبیعی است که آن حزب ده نفره یک سهم هم ندارد. از این جهت است که آقایان مقاومت میکنند.
با توجه به مخالفت جدی چند حزب با «سرا» و اینکه پارلمان اصلاحات به نتیجه نرسید و به قول شما اکنون به انتخابات مجلس نمیرسد، پس سازوکار اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس چیست؟ همان روشهای سنتی را پیاده میکنند؟
به نظر میرسد همان روش گذشته را باید اجرا کنیم؛ یعنی حول آقای خاتمی امر انتخابات را پیش ببریم. با توجه به اینکه اثرگذاری ایشان فعلا از کل احزاب ایران بیشتر است.
اینکه شخصگرایی است بهجای تشکلگرایی.
خاتمی شخصیتی است که فقط شخص نیست و بهواقع «گفتمان» است. این شخصگرایی نیست؛ ظرفیت عظیمی است. از شمار چشم یک فرد است اما نفوذ کلام او به گونهای است که وقتی لیستی را تایید میکند آن لیست رای میآورد.
با تجربه لیست امید، به نظر نمیرسد جامعه ما همچنان چنین اقبالی را نسبت به ایشان داشته باشد.
پیشنهاد ما این است که با تکیه بر ظرفیت رئیس دولت اصلاحات، در تکتک شهرستانها افراد صلاحیتدار سیاسی را در رابطه مستقیم با شخص خاتمی و با کمک احزاب بشناسیم و نیروهای قابلی که در آن حوزه انتخابیه مطرح هستند و جهتگیری اصلاحطلبی دارند، در اندازه نفرات مورد نیاز آن حوزه معرفی شوند. این مدل، به واقعیت اصلاحطلبی نزدیکتر است تا اینکه ۱۶ هزار نفر که نمیدانیم به لحاظ ماهیت سیاسی چقدر چسبندگی اصلاحطلبی دارند، برای ما تعیین تکلیف کنند. به احتمال زیاد خروجی طرح سرا به لحاظ وزن سیاسی مخدوش خواهد بود و طرحی سنتی از این طرح منطقیتر وکارآمدتر به نظر میرسد. ما برای یک تصمیم سیاسی بیشتر باید به خروجی و برونداد آن کار فکر کنیم و نه فقط فرایندها. ما فرایندی را میپذیریم که به یک نتیجه منطبق بر مختصات اصلاحطلبی برسد.
غیر از پذیرش فضای اجتماعی، رئیس دولت اصلاحات حاضر به تکرار چنین رویهای هست؟ با توجه به اظهار نظر اخیر ایشان که گفتند از لیست ائتلافی خبری نخواهد بود.
آقای خاتمی یک مسئولیت اجتماعی دارد و در این وضعیت این مسئولیت را به خوبی ایفا و حضور پیدا میکند. هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم، رای و نظر او دقیقتر میشود؛ اظهارنظر گذشته کفایت نمیکند و در واقعیت فعلی و در فراز و فرودهایی که الان درگیرش هستیم، خاتمی صلاحدیدهای فعلی خود را مطرح میکند. اظهارنظرات قبلی یک نظر کلی بود که هرچه جلوتر میآید دقیقتر و واقعیتر میشود.
اصلاحطلبان مجددا حاضرند برای انتخابات مجلس با دولت همگرایی داشته باشند؟ با توجه به هزینههایی که برای آنها داشته؟
دولت به خودی خود و «بما هو دولت» نمیتواند در انتخابات مدخلیت سیاسی داشته باشد. نیروهایش در قالب احزاب همسو توزیع میشوند و ایفای نقش میکنند. اصلاحات هر کسی را که رویکرد اصلاحی را بپذیرد، زیر بال و پر خود میگیرد.
منبع : خبرگزاری دانشجو
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.