ساعت 24 - - روند فزاینده بی اعتمادی به کارامدی دولت و نهادهای اداره کننده کشور دیگر منحصر به سیاسیون ایرانی نیست و گروههای گواگون اجتماعی هرکدام به دلایلی از سیاست ورزان ایرانی گلایه داند. در حالی که گروههای روشنفکری به ویژه گروههای چپگرا این تصوررا در میان شهروندان پدیدار می سازند که بازرگانان ایرانی از وضعیت موجود رضایت دارند اما گلایه های پرشمار صادرکنندگان ونیز سکوت وارد کنندگان نشان می دهد این گونه نیست.
dir="RTL">در حالی که ابراهیم جمیلی صادرکننده نمونه امسال در حضور معاون اول با صراحت گفت پس از 44 سال فعایت دیگر خسته شده است وصادرکنندگان دیگر نیز کم و بیش همین حرفهارا می زنند به نظر می رسد دامنه اعتراض ها گسترده شده و سطح منازعه بالا خواهد گرفت. اعتراض شدید محسن جلالپور رییس سابق اتاق بازرگانی ایران و یکی از بازرگانهایی که راه احتیاط در سخنگفتن را می شناخت به تازگی انگار که دیگر نمی تواند خشمش را فرو بنشاند ونیز انگار عمددارد خشمش از سیاستمداران ایرانی را نشان دهد در متنی براین داستان تاکید کرده و نوشته است " سالها قبل که ملت کم تجربهای بودیم، فکر میکردیم سیاستمداران در ایران از ناآگاهی و کم دانشی رنج میبرند یعنی «نمیفهمند» این روزها اما متوجه شدیه ایم اتفاقا سیاستمداران ایرانی بسیار باهوشند و خیلی هم خوب میفهمند و این ما بودیم که «نمیفهمیدیم». حالا فهمیدهایم سیاستمداران ما «نافهم» نیستند اما نمیدانم آنها هم متوجه شدهاند که ما هم میفهمیم یا نه
.اگر نفهمیدهاند که ما میفهمیم،به نظرم باید همین روزها بفهمند و شکل بازی را عوض کنند و اگر فهمیدهاند که ما میفهمیم،باید زودتر دست از رفتارشان بردارند. آینده ایران در گرو فهم همین نکته است؛در غیر این صورت نیروی کشور که باید صرف توسعه و پیشرفت شود، در منازعه داخلی هدر خواهد رفت. مردم ایران هم باید بفهمند سیاستمداران اهداف و منافع خودشان را دارند و تجربه نشان داده است هر سیاستمداری که بیشتر از عدالت و فقر و نابرابری دم زده و خواستار بهبود وضع فقرا شده،اتفاقا بیشتر از همه علیه فقرا عمل کرده است. به همین دلیل هروقت سیاسمتداری میبینم که دم از مردم و جامعه و فقرا و مستمندان میزند،فورا جیبم را محکم میچسبم و از آن منطقه دور می
شوم
.دیگر زخمیتر از آن هستیم که دل به این فریبها بدهیم و چشم امید به این جماعت داشته باشیم
.
ممکن است موضع گیری من برای خیلی از دوستان تعجب برانگیز باشد چون عموما من را خوشبین و مثبتنگر میشناسند اما راستش آنقدر در پیچ و خم روزگار، بلا دیدهایم و ضربه خوردهایم که دیگر به هیچ کس اعتماد نداریم.چطور ممکن است سیاستگذاری در کشور ما به سود اقتصاد غیر رسمی و به زیان اقتصاد رسمی تمام شود؟ مأموریت کدام ساختار سیاسی برخاسته از رأی مردم،عمل کردن به زیان همان مردم است؟
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.