کد خبر
541402
وحشت جهانی از بازگشت طالبان
ساعت 24-خروج کامل نیروهای نظامی امریکا از افغانستان نه تنها آبروی امریکا را پس از جنگ 20 ساله حفظ نمیکند بلکه باعث میشود واشنگتن شریک جرم طالبان باشد. اگر افغانستان به دست طالبان بیفتد، منافع امریکا و دوستانش تا مدتها آسیب میبیند.
افغانستان یکی از آزمایشهای مهمی است که جو بایدن رییسجمهور امریکا باید در همین ماههای اولیه حضورش درکاخ سفید آن را پشت سر بگذارد. طالبان که اخیرا جسارت بیشتری هم پیدا کرده، از زمان امضای توافق با دولت دونالد ترامپ، حملات تروریستی و ترورهای هدفمند خود را گسترش داده است. براساس توافق میان طالبان و ترامپ، قدرت در کابل باید تقسیم شود و نیروهای امریکایی نیز تا اول مه به طور کامل از افغانستان خارج شوند.
اکنون خط مشی و سیاست بایدن نه تنها سرنوشت افغانستان را تعیین میکند بلکه بر امنیت منطقه، جنگ جهانی علیه تروریسم و جایگاه بینالمللی امریکا پس از افت نسبی سالهای اخیر تاثیر میگذارد.
در ماه فوریه 2020 دونالد ترامپ با همان شبهنظامیان تروریستی که امریکا با اشغال افغانستان به دنبال حملات 11 سپتامبر از قدرت ساقط کرده بود، توافق «صلح» امضا کرد و با این کار امریکا را به نقطه اولیه بازگرداند. قرارداد «فاوستی» ترامپ با طالبان که دور از چشم دولت منتخب کابل امضا شد به طالبان مشروعیت داد. افزایش شدید خشونت تروریستی از زمان توافق نشان میدهد دستاوردهای افغانستان از توافق میان امریکا و طالبان چقدر کم بوده است.
جنگ طولانی و بیهوده امریکا علیه افغانستان تاکنون بیش از 800 میلیارد دلار هزینه داشته و جان 2218 پرسنل امریکایی را گرفته است(نقش جنگی امریکا و ناتو در افغانستان پیش از به قدرت رسیدن ترامپ به پایان رسید و از اول ژانویه 2015 نیروهای حکومت افغانستان مسوولیت امنیتی کامل کشور را در دست گرفته است). با این شرایط منطقی است که امریکا بخواهد به این جنگ پایان دهد. آنچه که منطقی نیست، چیزی است که اچآر مکمستر، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، آن را «خوشرقصی مونیخی» برای «گروهی از وحشتناکترین انسانهای روی زمین» توصیف میکند.
در عمل ترامپ حاضر شد افغانستان را به تروریستها و حامیانشان در پاکستان تحویل دهد؛ پاکستانی که ارتش قدرتمندش گروه طالبان را به وجود آورد همچنان از رهبرانش میزبانی میکند و برای جنگجویان آن به پناهگاهی امن تبدیل شده است. ارتش پاکستان پیروز واقعی توافقی است که میتواند افغانستان را به همسایهای ضعیف و شکننده تبدیل و نفوذ بر آن را برای اسلامآباد تسهیل کند.
با این حال بایدن پس از ورود به کاخ سفید بلافاصله از توافق ترامپ حمایت کرده و زلمای خلیلزاد را در سمت خود به عنوان نماینده ویژه امریکا در مساله صلح افغانستان ابقا کرد. خلیلزاد که خود در افغانستان به دنیا آمده توانسته روابط نزدیکی با طالبان برقرار کند اما در ایجاد زمینه مشترک با دولت افغانستان ناکام بوده است. پیشنویس طرح صلح بایدن که اخیرا نسخهای از آن به بیرون درز کرد، تلاش مفرط او برای حل و فصل مساله افغانستان و خارج کردن نیروهای امریکایی تا ضربالاجل اول مه نشان میدهد.
براساس این پیشنهاد، یک دولت انتقالی جدید جای اشرف غنی رییسجمهور افغانستان را میگیرد. طالبان قرار است نیمی از این دولت جدید را دراختیار داشته باشد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا در نامهای به غنی او را تحت فشار قرار داد تا «نقشه راهی را برای رسیدن به یک دولت جدید و فراگیر» و یک قانون اساسی جدید تدوین کند. او اعلام کرد از دولت ترکیه میخواهد میزبانی نشست بین دولت کابل و نمایندگان طالبان را به منظور «نهایی کردن توافق صلح» برعهده بگیرد. لحن دستوری نامه بلینکن باعث شد امرالله صالح، معاون رییسجمهور افغانستان اعلام کند کابل هیچگاه «صلح دستوری و تحمیلی را نمیپذیرد.»
دولت بایدن باید به یک سوال محوری پاسخ دهد: چگونه یک گروه تروریستی میتواند بخشی از دولت باشد در حالی که همچنان به برتری نظامی و تحمیل دوباره حاکمیت خونخوار و متعصب خود پایبند است؟ طالبان میخواهد با ایجاد تاخیر در مذاکرات برای خود قدرت مطلق به وجود بیاورد. همین مساله نشان میدهد چرا طالبان اینقدر مذاکره با دولت کابل درخصوص تقسیم قدرت را عقب میاندازد.
در شرایطی که راهبرد امریکا به نقطه شکست نزدیک میشود اکنون بایدن میگوید خارج کردن نظامیان امریکا تا ضربالاجل اول مه بسیار دشوار است اما این نیروها تا سال آینده میلادی از این کشور خارج میشوند. اگر بایدن پیش از 2022 همه نیروهای امریکا را خارج کند، تروریستها به احتمال زیاد موفق میشوند پیش چشمان او کل افغانستان را تصاحب کنند. در واقع اظهارات بایدن این اطمینان را به طالبان میدهد که برای تصاحب کابل تنها باید چند ماه دیگر صبر کنند.
در امریکا بحث بر سر این است که با خروج نیروهای این کشور از افغانستان، القاعده میتواند پایگاهش را دوباره بازسازی کند، یا شاید داعش بتواند حضور خود در افغانستان را گسترش دهد. با این حال نکتهای که در این بحثها نادیده گرفته میشود این است که تروریسم افراطی، جنبش ایدئولوژیکی است که باعث اتحاد گروههای افراطگرا میشود و نیازی نیست این گروهها اقداماتشان را با یکدیگر هماهنگ کنند. شاید شبهنظامیان طالبان هدف جهانی در سر نداشته باشند اما طالبان حلقه مهمی در زنجیره جنبشهای افراطگرای بینالمللی است که باعث میشود خصومت علیه مسلمانان غیرسنی به یک خشم جهانی و خشن علیه مدرنیته تبدیل شود. طالبان اگر بتواند امریکا را مجبور به خروج کرده و کابل را تصاحب کند، میتواند به منبع الهامی برای گروههای افراطگرا در دیگر نقاط جهان تبدیل شود و کارزار ترور آنها را گسترش دهد. این تصور که افراطگرایان توانستهاند قویترین ارتش جهان را شکست دهند، میتواند این باور را به وجود بیاورد که قدرت امریکا رو به زوال است و جبران هم نمیشود. به عبارت سادهتر، دستیابی طالبان به قدرت مطلق در افغانستان میتواند نسبت به هر گروه دیگری از جمله القاعده یا اعضای باقیمانده داعش، جهان آزاد را با تهدید تروریستی بزرگتری مواجه کند.
امریکا برای اینکه نگذارد این اتفاق بیفتد باید نیروهای باقیمانده خود را در افغانستان حفظ کند تا از این طریق بتواند از نیروهای افغان حمایت هوایی کند، به آنها اطمینان بدهد و از 7000 نیروی ناتو و نظامیان متحد آن حمایت لجستیکی کند. امریکا که اکنون حدود 2500 نیرو در افغانستان دارد، در اوج جنگ 100 هزار نیرو به این کشور فرستاده بود. از وقتی ماموریت جنگی امریکا در افغانستان به پایان رسیده، هزینههای مادی و تلفات واشنگتن به شدت کاهش یافته و در 14 ماه گذشته هیچ امریکایی کشته نشده است.
بایدن باید بین خروج کامل از امریکا که میتواند باعث هرج و مرج و تضعیف دولت افغانستان شود و حفظ گروه اندکی از نیروها برای جلوگیری از جنگ داخلی و تبدیل افغانستان به کانون تروریسم یکی را انتخاب کند.گزینه اول نه تنها آبروی امریکا را پس از جنگ 20 ساله حفظ نمیکند بلکه باعث میشود واشنگتن شریک جرم طالبان باشد. اگر افغانستان به دست طالبان بیفتد، منافع امریکا و دوستانش تا مدتها آسیب میبیند.
منبع: پراجکت سیندیکیت
اکنون خط مشی و سیاست بایدن نه تنها سرنوشت افغانستان را تعیین میکند بلکه بر امنیت منطقه، جنگ جهانی علیه تروریسم و جایگاه بینالمللی امریکا پس از افت نسبی سالهای اخیر تاثیر میگذارد.
در ماه فوریه 2020 دونالد ترامپ با همان شبهنظامیان تروریستی که امریکا با اشغال افغانستان به دنبال حملات 11 سپتامبر از قدرت ساقط کرده بود، توافق «صلح» امضا کرد و با این کار امریکا را به نقطه اولیه بازگرداند. قرارداد «فاوستی» ترامپ با طالبان که دور از چشم دولت منتخب کابل امضا شد به طالبان مشروعیت داد. افزایش شدید خشونت تروریستی از زمان توافق نشان میدهد دستاوردهای افغانستان از توافق میان امریکا و طالبان چقدر کم بوده است.
جنگ طولانی و بیهوده امریکا علیه افغانستان تاکنون بیش از 800 میلیارد دلار هزینه داشته و جان 2218 پرسنل امریکایی را گرفته است(نقش جنگی امریکا و ناتو در افغانستان پیش از به قدرت رسیدن ترامپ به پایان رسید و از اول ژانویه 2015 نیروهای حکومت افغانستان مسوولیت امنیتی کامل کشور را در دست گرفته است). با این شرایط منطقی است که امریکا بخواهد به این جنگ پایان دهد. آنچه که منطقی نیست، چیزی است که اچآر مکمستر، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، آن را «خوشرقصی مونیخی» برای «گروهی از وحشتناکترین انسانهای روی زمین» توصیف میکند.
در عمل ترامپ حاضر شد افغانستان را به تروریستها و حامیانشان در پاکستان تحویل دهد؛ پاکستانی که ارتش قدرتمندش گروه طالبان را به وجود آورد همچنان از رهبرانش میزبانی میکند و برای جنگجویان آن به پناهگاهی امن تبدیل شده است. ارتش پاکستان پیروز واقعی توافقی است که میتواند افغانستان را به همسایهای ضعیف و شکننده تبدیل و نفوذ بر آن را برای اسلامآباد تسهیل کند.
با این حال بایدن پس از ورود به کاخ سفید بلافاصله از توافق ترامپ حمایت کرده و زلمای خلیلزاد را در سمت خود به عنوان نماینده ویژه امریکا در مساله صلح افغانستان ابقا کرد. خلیلزاد که خود در افغانستان به دنیا آمده توانسته روابط نزدیکی با طالبان برقرار کند اما در ایجاد زمینه مشترک با دولت افغانستان ناکام بوده است. پیشنویس طرح صلح بایدن که اخیرا نسخهای از آن به بیرون درز کرد، تلاش مفرط او برای حل و فصل مساله افغانستان و خارج کردن نیروهای امریکایی تا ضربالاجل اول مه نشان میدهد.
براساس این پیشنهاد، یک دولت انتقالی جدید جای اشرف غنی رییسجمهور افغانستان را میگیرد. طالبان قرار است نیمی از این دولت جدید را دراختیار داشته باشد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا در نامهای به غنی او را تحت فشار قرار داد تا «نقشه راهی را برای رسیدن به یک دولت جدید و فراگیر» و یک قانون اساسی جدید تدوین کند. او اعلام کرد از دولت ترکیه میخواهد میزبانی نشست بین دولت کابل و نمایندگان طالبان را به منظور «نهایی کردن توافق صلح» برعهده بگیرد. لحن دستوری نامه بلینکن باعث شد امرالله صالح، معاون رییسجمهور افغانستان اعلام کند کابل هیچگاه «صلح دستوری و تحمیلی را نمیپذیرد.»
دولت بایدن باید به یک سوال محوری پاسخ دهد: چگونه یک گروه تروریستی میتواند بخشی از دولت باشد در حالی که همچنان به برتری نظامی و تحمیل دوباره حاکمیت خونخوار و متعصب خود پایبند است؟ طالبان میخواهد با ایجاد تاخیر در مذاکرات برای خود قدرت مطلق به وجود بیاورد. همین مساله نشان میدهد چرا طالبان اینقدر مذاکره با دولت کابل درخصوص تقسیم قدرت را عقب میاندازد.
در شرایطی که راهبرد امریکا به نقطه شکست نزدیک میشود اکنون بایدن میگوید خارج کردن نظامیان امریکا تا ضربالاجل اول مه بسیار دشوار است اما این نیروها تا سال آینده میلادی از این کشور خارج میشوند. اگر بایدن پیش از 2022 همه نیروهای امریکا را خارج کند، تروریستها به احتمال زیاد موفق میشوند پیش چشمان او کل افغانستان را تصاحب کنند. در واقع اظهارات بایدن این اطمینان را به طالبان میدهد که برای تصاحب کابل تنها باید چند ماه دیگر صبر کنند.
در امریکا بحث بر سر این است که با خروج نیروهای این کشور از افغانستان، القاعده میتواند پایگاهش را دوباره بازسازی کند، یا شاید داعش بتواند حضور خود در افغانستان را گسترش دهد. با این حال نکتهای که در این بحثها نادیده گرفته میشود این است که تروریسم افراطی، جنبش ایدئولوژیکی است که باعث اتحاد گروههای افراطگرا میشود و نیازی نیست این گروهها اقداماتشان را با یکدیگر هماهنگ کنند. شاید شبهنظامیان طالبان هدف جهانی در سر نداشته باشند اما طالبان حلقه مهمی در زنجیره جنبشهای افراطگرای بینالمللی است که باعث میشود خصومت علیه مسلمانان غیرسنی به یک خشم جهانی و خشن علیه مدرنیته تبدیل شود. طالبان اگر بتواند امریکا را مجبور به خروج کرده و کابل را تصاحب کند، میتواند به منبع الهامی برای گروههای افراطگرا در دیگر نقاط جهان تبدیل شود و کارزار ترور آنها را گسترش دهد. این تصور که افراطگرایان توانستهاند قویترین ارتش جهان را شکست دهند، میتواند این باور را به وجود بیاورد که قدرت امریکا رو به زوال است و جبران هم نمیشود. به عبارت سادهتر، دستیابی طالبان به قدرت مطلق در افغانستان میتواند نسبت به هر گروه دیگری از جمله القاعده یا اعضای باقیمانده داعش، جهان آزاد را با تهدید تروریستی بزرگتری مواجه کند.
امریکا برای اینکه نگذارد این اتفاق بیفتد باید نیروهای باقیمانده خود را در افغانستان حفظ کند تا از این طریق بتواند از نیروهای افغان حمایت هوایی کند، به آنها اطمینان بدهد و از 7000 نیروی ناتو و نظامیان متحد آن حمایت لجستیکی کند. امریکا که اکنون حدود 2500 نیرو در افغانستان دارد، در اوج جنگ 100 هزار نیرو به این کشور فرستاده بود. از وقتی ماموریت جنگی امریکا در افغانستان به پایان رسیده، هزینههای مادی و تلفات واشنگتن به شدت کاهش یافته و در 14 ماه گذشته هیچ امریکایی کشته نشده است.
بایدن باید بین خروج کامل از امریکا که میتواند باعث هرج و مرج و تضعیف دولت افغانستان شود و حفظ گروه اندکی از نیروها برای جلوگیری از جنگ داخلی و تبدیل افغانستان به کانون تروریسم یکی را انتخاب کند.گزینه اول نه تنها آبروی امریکا را پس از جنگ 20 ساله حفظ نمیکند بلکه باعث میشود واشنگتن شریک جرم طالبان باشد. اگر افغانستان به دست طالبان بیفتد، منافع امریکا و دوستانش تا مدتها آسیب میبیند.
منبع: پراجکت سیندیکیت
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.