رویکرد روسی : برجام یا جنگ
ساعت 24- واشنگتن علیرغم مواضع سختگیرانه خود در قبال موضوع تسلیحات هستهای ایران، ممکن است در آینده نزدیک مجبور به دادن برخی امتیازات جدید شود، زیرا زمان به نفع این کشور نیست. دولت ترامپ توانایی ایران برای مقابله با کمپین «فشار حداکثری» ایالات متحده را به شدت دست کم گرفته بود. رئیس جمهور از روی عادت، بر روی فشار مالی بر تهران شرط بندی کرد و معتقد بود که آسیبهای اقتصادی در نهایت باعث سازش خواهد شد. علاوه بر این، این احتمال وجود دارد که واشنگتن همچنین امیدوار باشد که اگر تهران از دادن امتیازات خودداری کند، گروهی در کشور کودتا کنند.
با این وجود، انتظارات واشنگتن نابهنگام بود و کاملاً از واقعیتهای جامعه ایران و نظام دولتی دور بود. تهران نشان داده است که نه تنها قادر به مهار ناآرامیهای داخلی است، بلکه کاملاً میتواند عملکرد پایدار دولت را در برابر فشار شدید تحریمها حفظ کند. بنابراین، ایالات متحده هرگز موفق نشد ایران را با کمپین تحریمی خود درهم بشکند، بدون اینکه برنامه «ب» واقعی در صورت شکست فشار اقتصادی خود داشته باشد.واشنگتن در موقعیت بسیار دشواری قرار دارد – ایالات متحده دیگر نمی تواند روی این واقعیت حساب کند که کمپین فشار تحریمها میتواند تهران را وادار به دادن امتیاز کند، اما استفاده از قدرت نظامی برای وادار کردن ایران به رعایت الزامات نیز از سوی کاخ سفید به عنوان روش قابل قبولی برای حل مسئله ایران تلقی نمی شود. در عین حال، طرف ایرانی بیکار نمی نشیند، به توسعه برنامه هستهای خود ادامه میدهد و وزن خود را در مذاکرات وین افزایش میدهد و در عین حال مواد رادیواکتیو را بیشتر و بیشتر میکند. ایالات متحده همچنان از نگاه واقع بینانه به وضعیت امتناع میورزد و همچنان اصرار دارد که ایران باید با برخی از خواستههای آنها موافقت کند. با این حال، دیر یا زود، بایدن باید بپذیرد که زمان به نفع او نیست.
برجام یا جنگ
درگیری در اوکراین به طور قابل توجهی گزینههای آمریکا برای حل بحران ایران را محدود میکند. در صورتی که راه حل مصالحه ای حاصل نشود، ایران ممکن است تمام نیروهای خود را وقف ساخت سلاحهای هستهای کند. برای واشنگتن، چنین تصمیمی بن بست خواهد بود، زیرا انتخاب بین اجازه دادن به ایران برای دستیابی به سلاح هستهای یا آغاز عملیات نظامی تمام عیار برای حذف فیزیکی برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. عملیات نظامی محدود علیه زیرساختهای هستهای ایران به سختی امکان پذیر است، زیرا نابودی پتانسیل هستهای این کشور مستلزم راه اندازی یک جنگ تمام عیار با استفاده از موشکهای بالستیک و تجهیزات هوایی است. در این صورت، پاسخ تهران بعید است محدود به حمله به اهداف آمریکایی باشد. اما به سرعت به درگیری مستقیم با متحدان ایالات متحده در منطقه گسترش خواهد یافت، که میتواند خطر سرایت خصومتها به بیشتر مناطق خاورمیانه را افزایش دهد. چنین مناقشه ای نه تنها برای همه افراد درگیر در آن یک اقدام بسیار پرهزینه خواهد بود، بلکه با احتمال زیاد، محرکی برای شروع یک بحران جدید اقتصادی جهانی خواهد بود. واشنگتن به خوبی میداند که تجاوز به تهران چه پیامدهایی برای کل جهان میتواند داشته باشد و بعید است که حمله نظامی را تاکتیکی قابل قبول در مبارزه با ایران بدانند، حتی اگر ایران در آستانه تولید سلاح هستهای باشد. علاوه بر این، درگیری کنونی در اروپای شرقی و دخالت ایالات متحده در آن تنها وضعیت را پیچیده میکند و واشنگتن را از درگیر شدن در درگیریهای پرهزینه جدید که ممکن است خطر گسترش خصومتها به بیشتر قلمرو خاورمیانه را ایجاد کند، منصرف میکند.
با این وجود، شایان ذکر است که تحت شرایط خاص، ایالات متحده در معرض این خطر قرار دارد که برخلاف میل خود وارد درگیری در خاورمیانه شود. اسرائیل تسلیحات هستهای تهران را تهدیدی مستقیم برای موجودیت خود میداند و در صورت ادامه توسعه برنامه هستهای ایران، میتواند از نیروی نظامی استفاده کند یا زیرساختهای ایران را تخریب کند. این موضوع به نوبه خود تهران را مجبور به اتخاذ اقدامات تلافی جویانه میکند که احتمالاً موجب آغاز یک درگیری نظامی آشکار بین دو کشور اخواهد شد که ایالات متحده باید به هر شکلی در آن عضویت داشته باشد. با این حال، احتمال وقوع چنین سناریویی امروز بسیار کمتر از دو سال پیش است. با خروج نتانیاهو، اسرائیل در سیاست خارجی خود موضع بسیار کمتر رادیکالی اتخاذ کرده است و بعید است که به راه حل نظامی برای مسئله هستهای ایران متوسل شود. علاوه بر این، نگرش رئیس جمهور ایالات متحده نسبت به اسرائیل به عنوان یکی از مهم ترین متحدانش نیز تغییر کرده است – بر خلاف ترامپ، جی بایدن آماده حمایت از تل آویو در هیچ یک از ماجراجوییهای نظامی خود نیست، به ویژه ماجراجویی هایی که خطر تشدید درگیری در مقیاس بزرگتر در آن وجود دارد. این موضوع در تل آویو به خوبی درک شده است، و بنابراین جنگ توسط اسرائیل به سختی به عنوان یک استراتژی قابل قبول در رابطه با برنامه هستهای ایران تلقی میشود.
مقصر کیست؟
برای واشنگتن، عامل دیگری نیز مشکل ساز خواهد بود – هزینههای اعتبار شخص جو بایدن و کل حزب دموکرات ایالات متحده در صورت شکست کامل برجام. علیرغم اینکه دولت دونالد ترامپ نقش عمده ای در نابودی توافق هستهای داشت، امروز حزب دموکرات مسئول احیای آن است. بنابراین بخشی از کمپین انتخاباتی جان بایدن وعده حفظ برجام بود که در شرایط کنونی تحقق آن دشوارتر از آن چیزی است که قبلاً به نظر میرسید. علاوه بر این، در صورت شروع هر گونه خصومت بین آمریکا و ایران، مسئولیت در نظر رای دهندگان به عهده بایدن و ناتوانی دولت وی در یافتن راه حل سازشکارانه برای موضوع هستهای خواهد بود. سیاست داخلی و خارجی رئیس جمهور آمریکا هم اکنون با انتقادات قابل توجهی از سوی رای دهندگان مواجه شده است. حجم این انتقادات با توجه به رویدادهای اخیر در مسئله اوکراین افزایش هم خواهد یافت. مذاکره مجدد موفقیت آمیز برجام بدون شک به عنوان موفقیت عظیم تلاشهای دیپلماتیک دولت جو بایدن که از وقوع یک جنگ گسترده در خاورمیانه جلوگیری کرد، به افکار عمومی آمریکا ارائه خواهد شد. عدم دستیابی به مصالحه در مورد این موضوع میتواند به طور قابل توجهی شانس دموکراتها را برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ تضعیف کند. این دموکراتها هستند که مسئول تمام عواقب شکست تلاشهای دیپلماتیک برای انعقاد یک توافق جدید هستند و اگر ایران موفق به ساخت سلاح هستهای شود، جمهوریخواهان از این موضوع به عنوان دلیلی استفاده خواهند کرد که راهبرد تهاجمی آنها در قبال تهران تنها راه مبارزه با جاه طلبیهای آن است. بنابراین، حفظ برجام برای جو بایدن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.