نمی ترسانیم اما روزهای سختی در پیش داریم
ساعت 24 - بدون چون وچرا باید قبول کرد هیچ رئیس دولتی در هیچ سرزمینی از سرعمد نمیخواهد روزگار شهروندان را سیاه و تیره کند و کسب و کار و معیشت آنها را بدتر کند. روسای دولتها و تکتک اعضای کابینه دولت رئیسی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این دولت مستقر در ایران و نیز دولتهای روحانی و احمدینژاد و خاتمی و رفسنجانی با دنیایی از شور و شوق بر سرکار آمده و وعدههایی به ایرانیان دادند که زندگی مادی آنها را بهتر خواهند کرد و روزهای خوش برای آنها فرا خواهد رسید. اما سخت ترین روزها را می بینیم. نمی ترسانیم اما روزهای سخت تری در پیش است.
دراین نوشته قصد نداریم متغیرهای کلان اقتصادی را در دولتهای گوناگون مقایسه کرده و به برتری یک دولت بر دولتهای دیگر شهادت بدهیم. اما بیشتر کارشناسان باوردارند دولتهای آقای خاتمی به دلیل پیروی از قانون برنامه سوم توسعه دولت خوشفرجامی بوده است. از سوی دیگر نیک میدانیم در دهه 1390 ایران یکی از بدترین دورههای ده ساله را در اقتصاد پشت سرگذاشته است و حالا در شروع دههای که سه ماه آن را سپری کردهایم اقتصاد ایران روزهای ناخوشی را تجربه میکند. در بهار امسال بود که سید ابراهیم رئیسی پس از پایان نشست دولت اعلام کرد ایران به ویژه اقتصاد ایران روزهای سختی را در پیش دارد. گمانهزنیها درباره روزهای سخت ایرانیان که سید ابراهیم رئیسی آن را به رشد اقتصادی نسبت داده بود بسیار فراتر از آن بوده و هست. میشد حدس زد رئیس دولت سیزدهم چشم انتظار روزهایی را داشته است که ایران دوباره در کانون توجه منفی غرب و آمریکا قرار گیرد و چنین نیز شده است. آمریکاییها به رغم اینکه حالا بیش از پیش درگیر جنگ اوکراین شدهاند فشار بر ایران را هرگز از دستور کار بیرون نکردند. در مسیر افزایش فشار به ایران میتوان دلایل مهمی را جستوجو کرد. بیقدرت شدن روسیه و بیتفاوتتر شدن چین و نیز همکاری امنیتی – اقتصادی اسراییل با کشورهای عربی و از همه مهمتر بینیاز شدن بازار جهانی نفت از صادرات نفت ایران از عوامل مؤثر در تصمیم به برگشت دوران صدور قطعنامهها علیه ایران است.
در این روزها که روسیه بازار جهانی نفت را اشباع کرده و با تخفیفهای چشمگیر ایران را از مدار صادرات نفت به کشورهایی مثل چین و هند بیرون کرده و همچنین اوپک نیز وعده داده است افزایش تولید را میپذیرد و نیز ونزوئلا هم با کمک ایران نفتی شبیه نفت ایران صادر میکند دیگر نیازی به نفت ایران نیست. ایالات متحده گزارشهای مربوط به همراهی آمریکا با سه کشور اروپایی در تقدیم پیشنویس قطعنامه محکومیت ایران به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تایید کرده است. ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا پنجشنبه گفت: «میتوانیم تایید کنیم که به همراه بریتانیا، فرانسه و آلمان در پی تصویب قطعنامهای هستیم که بر ضرورت همکاری کامل ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأکید میکند.» به گفته پرایس، گزارش مدیرکل آژانس که قرار است به این نشست ارایه شود، «باعث نگرانی جدی درباره عدم پاسخگویی ایران شده است.» پرایس گفت: «پایبندی کامل تعهدات ایران به پیمان عدم اشاعه سلاحهای هستهای ضروری است.» رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش خود به شورای حکام گفته که ایران همچنان پاسخ قبولی درباره رصد رد مواد رادیواکتیو در سه سایت پارچین، ترقوزآباد و مریوان ارایه نکرده است.کشورهای غربی در نشست قبلی شورای حکام به خاطر نگرانی از آسیب دیدن مذاکرات احیای برجام از تصویب قطعنامه در این رابطه خودداری کرده بودند.
انقلاب ارزی و یارانهای
اما به گمان کارشناسان رخدادهای بیرونی درایران در مقابله با آمریکا همان بدترین و سختترین روزهای ایران نبوده است. سید ابراهیم رئیسی پس از آنکه از طرف آمریکاییها با ناامیدی روبهرو شد و صلح و آشتی هستهای کنار گذاشته شد برای اینکه منابع درآمدی تازه کسب کند راهی جز افزایش قیمت داراییهای دولت را نداشت و نمیتوانست جز از این مسیر منابع تازه برای تعادل در بودجه فراهم کند. به همین دلیل یکی از سختترین تصمیمهای تاریخ اقتصاد ایران در نیم سده تازه سپری شده با پشتیبانی همه نهادهای قدرت گرفته و اجرا شد. تصمیم تازه این بود که دستکم 15 میلیارد دلا ارز متعلق به دولت که با قیمتهای هر دلار 4200 تومان برای واردات کالاهای اساسی و نیز نهادهای دامی و تجهیزات پزشکی و دارو اختصاص مییافت به قیمتهای بازار نیمایی یعنی هر دلار نزدیک به 26 هزار تومان فروخته شود. این تغییر نرخ فروش دلار اگر فقط 10 میلیارد دلار باشد و در عدد20 هزار تومان ضرب شود به عدد بزرگ 200 هزار میلیارد تومان میرسیم. به این ترتیب دولت آقای رئیسی این عدد را از شهروندان دریغ کرد و البته گفته است به جای این عدد برداشته شده که به فساد و تباهی میرسید به شهروندان یارانه داده خواهد شد. حال و در حالی که شهروندان با قیمتهای افزایش یافته همه انواع کالاها روبهرو شدهاند و درآمدهای بیشتر شهروندان به اندازه لازم افزایش نیافته است آنها در بدترین و سختترین وضعیت قرار دارند. به نظر میرسد با توجه به روندهای موجود در کشور به ویژه سیاست خارجی ایران که بر ادامه غربستیزی و آمریکا ستیزی استوار است و خیال انعطاف در هیچ زمینهای ندارد باید منتظر روزهای سختتر نیز باشیم. نوشته حاضر نمیخواهد درون خوانندگان را با سرسام و و دلهره پر کند و تخم ترس بکارد اما واقعیتها را نیز باید پذیرفت. صنعتگران ایرانی که به هرحال باید در همین فضا نفس بکشند و فعالیت کنند باید بدانند چه روزها و ماههایی را در صورت ثابت ماندن شرایط سپری کنند. وضعیت بخش صنعت نیز بهتر از بقیه بخشهای اقتصادکلان نیست و پیامدهای سیاست کلان بر اقتصاد نیز منفی و بازدارنده بوده است. افزایش هزینههای تولید در شرایطی که دولت اصراردارد قیمتها باید تثبیت شود روزهای آسانی را نوید نمیدهد. سال 1401 بدون تردید در یاد تاریخی ایرانیان به مثابه سالی بسیار دشوار خواهد ماند جز اینکه نظام سیاسی ایران راهی برای عبور از این وضعیت پیدا کند.