رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 653300

همه مردم جهان باید درآمد پایه دریافت کنند؟

ساعت 24 تصور کنید که بدانید هر ماه مبلغ معینی پول نقد بدون توجه به وضعیت مالی یا اجتماعی‌تان به شما پرداخت خواهد شد. این مفهوم جوهره درآمد پایه همگانی است، و دولت‌ها در سراسر جهان سال‌ها درباره آن بحث کرده‌اند. همچنین، این ایده موضوع آزمایش‌های اجتماعی متعددی بوده است.

در آلمان، یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در برلین به نام درآمد پایه من طی سه سال ۱۲۲ نفر را زیر نظر داشت که هر یک ماهانه ۱۳۵۶ دلار به طور بدون قید و شرط دریافت می‌کردند.

این مطالعه نشان داد که افراد کمتر تمایلی به ترک کار داشتند. در واقع همه آن‌ها به صورت تمام‌وقت در مشاغل خود باقی ماندند. با این حال، درصد قابل توجهی از شرکت‌کنندگان احساس امنیت کافی برای تغییر شغل داشتند. آن‌ها همچنین گفتند رضایت بیشتر شغلی دارند و زمان بیشتری را صرف آموزش‌های تکمیلی کردند.

یک مطالعه بزرگ و در حال انجام دیگر در کنیا که توسط سازمان غیرانتفاعی گیو دیرکتلی، تامین مالی شده نیز نتایج مشابه - هرچند موقتی - نشان داده است.

در آنجا، افراد در ۲۹۵ روستا در دو شهرستان، پرداخت‌هایی را از طریق موبایل دریافت می‌کنند که بین دو تا دوازده سال ادامه دارد. به طور کلی، کاهش کلی در عرضه نیروی کار مشاهده نشده، اما بسیاری از شرکت‌کنندگان کار کارمندی خود را رها کرده و کسب‌وکار خود را آغاز کرده‌اند یا خود اشتغال شده‌اند. برخی حتی منابع خود را به اشتراک گذاشته و به نوبت از عواید بهره‌مند می‌شوند.

کادی، یک بیوه بدون منبع درآمد ثابت در کنیا، می‌گوید: «آرامشی که با دانستن اینکه بدون غذا نخواهم ماند به دست آورده‌ام، چیزی است که عمیقا آن را گرامی می‌دارم.»

او به عنوان کارگر فصلی کار می‌کند و از برنامه گیو دیرکتلی ماهانه ۳۴ دلار دریافت می‌کند؛ پرداخت‌هایی که او می‌گوید کاملا به آن‌ها وابسته است و «تنها منبع امید ثابت او» شده‌اند.

او می‌گوید: «این ابتکار به من حس تعلق خاطر و فرصت دسترسی به مبلغ قابل توجهی پول یکجا را داده است. چیزی که قبلا هرگز تصور نمی‌کردم. برنامه دارم که... زمانی که نوبتم برسد، گاوهای شخم‌زن بخرم.»

دکتر کِله‌هاوسون، پژوهشگر ارشد در موسسه عدالت اقتصادی در آفریقای جنوبی، می‌گوید: «این نتایج اصلاً تعجب‌آور نیستند. » او به بی‌بی‌سی می‌گوید: «هر تلاشی برای هدف‌گذاری بر اساس نابرابری درآمدی محکوم به شکست است. ما به آزمایش‌های بیشتری نیاز نداریم تا نشان دهند درآمد پایه همگانی باعث کناره‌گیری مردم از بازار کار نمی‌شود؛ بلکه این سیاست به افراد امکان راه‌اندازی کسب‌وکار و رونق اقتصاد محلی را می‌دهد. »

او می‌گوید که در مقابل، هرگونه حمایت از درآمد مردم مشروط به ارزیابی وضعیت مالی - به جای درآمد پایه - همیشه منجر به نوعی محرومیت می‌شود. . مردم همیشه از لابلای شکاف‌ها جا می‌مانند.

به عنوان مثال، در آفریقای جنوبی، دسترسی به کمک‌هزینه حمایتی درآمد مستلزم مهارت‌های سواد دیجیتال است، در حالی که حدود ۲۰ درصد جمعیت به اینترنت دسترسی ندارند.

همچنین انتظار می‌رود که دریافت کنندگان این کمک‌ها تلفن هوشمند با دوربین با کیفیت بالا داشته باشند تا الزامات شناسایی بیومتریک را برآورده کنند. در نتیجه، دکتر هاوسون می‌گوید بسیاری از کسانی که واجد شرایط هستند، هرگز هیچ گونه حمایت مالی دریافت نمی‌کنند.

در هند، شهروندانی که کارت «زیر خط فقر» دارند واجد شرایط دریافت کمک‌های دولتی هستند، اما نظرسنجی‌ها نشان داده‌اند که حدود نیمی از فقرا این کارت را ندارند.

پروفسور پراناب باردان از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی در مقاله‌ای که سال ۲۰۱۶ در وبسایت مجمع جهانی اقتصاد منتشر شد، نوشت: «ارزیابی وسایل معیشتی در محیطی که شغل‌ها عمدتا در بخش غیررسمی و خود اشتغالی بدون هیچ حسابرسی رسمی یا داده‌های درآمدی متمرکز شده‌اند، می‌تواند پرهزینه، فاسد، پیچیده و بحث‌برانگیز باشد. » پولی برای همه؟

آیا نتایج آزمایش آلمانی با نتایج آزمایش‌های انجام شده در دیگر نقاط جهان همخوانی دارد؟ و آیا این ایده‌ها در سطح بین‌المللی مطرح هستند؟

در سال‌های اخیر، آزمایش‌های مختلفی درباره درآمد پایه در کشورهای در حال توسعه انجام شده است، از جمله در ایالت مادیا پرادش هند، روستاهای نامیبیا و ایران که از سال ۲۰۱۱ برنامه پرداخت نقدی برای جبران حذف یارانه‌های غذا و سوخت را اجرا کرده است.

اقتصاددانانی مانند آبیجیت بانرجی، برنده نوبل می‌گویند که ارزیابی جامع از این برنامه‌ها دشوار است. با این حال، این کمک‌هزینه‌ها به دریافت‌کنندگان انعطاف‌پذیری داده‌اند تا مخارج خود را بر اساس نیازهای واقعی زندگی‌شان تنظیم کنند – چه برای غذا، چه درمان ناباروری یا وسایل پیشگیری از بارداری.

دکتر هاوسون می‌گوید تاثیر مثبت درآمد پایه همگانی در بستر نابرابری بالا آشکارتر است. با این حال، حمایت از این طرح در سراسر طیف سیاسی نیز دیده می‌شود.

«چپ‌ها آن را یک حق اساسی می‌دانند؛ در حالی که برخی راست‌گرایان لیبرتارین نیز از آن حمایت کرده‌اند – البته با انگیزه‌هایی متفاوت.»

ایلان ماسک، میلیاردر و مشاور سیاسی ترامپ، گفته است که در شرایط پیشرفت روزافزون اتوماسیون و هوش مصنوعی، درآمد پایه منطقی است تا تقاضای مصرف حفظ شود.

به گفته دکتر هاوسون: «درآمد پایه ابزاری نیرومند برای توسعه است. اگرچه منطق آن در موقعیت‌های مختلف ممکن است تفاوت داشته باشد، اما استدلال اصلی ثابت است.»

او به دیگر مزایای احتمالی اجرای درآمد پایه نیز اشاره می‌کند. جدا از داده‌هایی که حاکی از تاثیر مثبت بر سلامت روانی و جسمانی است، تاثیر مستندی بر نرخ تحصیل نیز وجود دارد. به طوری که فرزندان خانواده‌های دریافت‌کننده کمک‌هزینه تمایل بیشتری به ادامه تحصیل دارند.

دکتر هاوسون همچنین می‌گوید که زنانی که در آزمایش‌های کنیا و هند شرکت داشتند، گزارش داده‌اند که استقلال بیشتری پیدا کردند زیرا دیگر برای پول به مردان خانواده وابسته نبودند. در برخی موارد، این مساله به زنان اجازه داده تا از روابط خشونت‌آمیز فرار کنند.

با این حال، برخی می‌گویند که دشوار است بتوان از تحقیق آلمان نتیجه‌گیری‌های جهانی کرد. پروفسور اوا ویواولت از دانشگاه تورنتو، مطالعه‌ای در تگزاس و ایلینوی انجام داده است. شرکت‌کنندگان در آنجا طی سه سال سالانه ۱۲٬۰۰۰ دلار دریافت کردند. برخلاف مطالعه آلمان، این افراد ۱.۳ ساعت در هفته کمتر کار کردند و درآمد سالانه‌شان ۱٬۵۰۰ دلار کاهش یافت.

او به بی‌بی‌سی گفت: «کشورهای کم‌درآمد تاثیرات مثبت‌تری نشان می‌دهند، در حالی که نتایج در کشورهای پردرآمد ملایم‌تر است.» او می‌افزاید: «در کشورهای فقیرتر، پول نقد قدرت بیشتری دارد؛ ولی در کشورهای ثروتمند، مشکلاتی وجود دارد که با پول حل نمی‌شوند. » مالیات‌دهندگان چه می‌گویند؟

برخی معتقدند که درآمد پایه باعث ایجاد "وابستگی" و فشار بیشتر بر پایه مالیاتی می‌شود. دکتر هاوسون می‌گوید که هنوز باور گسترده‌ای وجود دارد که پرداخت درآمد پایه باعث ایجاد «سندروم وابستگی» خواهد شد و پایه مالیاتی کوچکتر تحت فشار بیشتری قرار می‌گیرد تا هزینه کسانی را که نمی‌توانند- و شاید نمی‌خواهند- کار کنند، تامین کند.

پروفسور فلورا گیل از دانشگاه سیدنی در استرالیا نسبت به کمک‌هزینه جهانی درآمد پایه تردید دارد.

او در سال ۲۰۲۳ در وبلاگ «دگرگون کردن جامعه» نوشت: «اگر مردم می‌خواهند کار کنند، باید بتوانند. در حال حاضر این امکان وجود ندارد. پیش از آنکه کمک‌هزینه جهانی درآمد پایه برقرار شود، باید این حق انسانی پایه‌ای تضمین شود. »

پروفسور گیل نگران است که تنها راه تامین مالی کمک‌هزینه جهانی درآمد پایه که او معتقد است «به خوبی زیر سطح معیشت» خواهد بود، افزایش قابل توجه مالیات‌ها است.

او می‌نویسد: «درآمد پایه به تنهایی نیازمند تزریق عظیمی از درآمدهای مالیاتی است که در حال حاضر در اقتصادهای ما گردش نمی‌کند. »با این حال، دکتر هاوسون معتقد است که کمک‌هزینه جهانی درآمد پایه نتیجه‌ای برعکس دارد.

او می‌گوید: «در کشوری مانند آفریقای جنوبی، بسیاری از مردم از اقتصاد حذف شده‌اند. راه گسترش پایه مالیاتی این است که ابتدا به فقر غذایی و گرسنگی پرداخته شود و مردم به نخستین پله نردبان برسند. سپس می‌توان خلاقیت انسانی و کارآفرینی را آزاد کرد. مردم می‌خواهند مفید باشند. »

او اضافه می‌کند: «برخلاف تصور، پول دوباره به اقتصاد بازمی‌گردد – از طریق مصرف، مالیات بر ارزش افزوده یا راه‌اندازی کسب‌وکارها. این یک سرمایه‌گذاری است، نه یک هزینه.» نگرانی‌های دیگر

با وجود مزایای بالقوه، برخی پژوهشگران هشدار می‌دهند که ممکن است نیروی کار کاهش یابد یا تورم تشدید شود. در ایران، مبلغ پرداختی از سال ۲۰۱۱ ثابت مانده و با افزایش شدید هزینه‌های زندگی، ارزش واقعی آن کاهش یافته است.

برخی کارشناسان نیز نگران‌اند که ساختارهای اجتماعی با تهدید روبه‌رو شوند. در نهایت، به گفته پروفسور ویواولت، همه‌چیز به این بستگی دارد که دولت‌ها تا چه‌اندازه برای حق انتخاب مردم ارزش قائل‌اند و چقدر حاضرند هزینه کنند.

او می‌گوید: «در کوتاه‌مدت، اجرای گسترده درآمد پایه در کشورهای پردرآمد به دلیل هزینه‌های بالا، از نظر سیاسی شدنی نیست. در کشورهای کم‌درآمد، سیاست‌گذاران ممکن است ترجیح دهند بر بهداشت یا آموزش متمرکز شوند. اگر هدف شما این است، اجرای برنامه‌های خاص هدفمند ممکن است موثرتر باشد. مزیت پرداخت نقدی در این است که مردم آن را طبق نیاز خود خرج می‌کنند. »

او می‌گوید: «در کوتاه‌مدت، در زمینه‌های پردرآمد، اجرای گسترده کمک‌هزینه جهانی درآمد پایه به دلیل هزینه‌های بسیار زیاد، از نظر سیاسی عملی نخواهد بود. »

او می‌افزاید: «اغلب سیاستگذاران [در کشورهای کم‌درآمد] ممکن است ترجیح دهند که نتایج خاصی در حوزه بهداشت یا آموزش بهبود یابد. اگر این اهداف شما باشد، احتمالا اجرای برنامه‌هایی که دقیقا این مسائل را هدف قرار دهند موثرتر خواهد بود. مسئله با پول نقد این است که مردم می‌توانند آن را به روش‌های مختلف و برای اهداف متفاوت خرج کنند. »

بی بی سی

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها