اقتصاد سیاسی ایران در 4وضعیت
ساعت 24 - اقتصاد سیاسی ایران تازهترین عنصری است که پای در زمین تحلیل شرایط شاخصهای کلان اقتصاد گذاشته است. تا پیش از داستان تحریمها و سیاست خارجی بهویژه تحریم سال۱۳۹۷ از سوی آمریکا هنوز اقتصاددانان ایرانی ترجیح میدادند از عناصر تحلیلی اقتصاد کلان برای پیشبینیها استفاده کنند

اما امروزه این داستان عوض شده و ابزارهای اقتصاد سیاسی هرروز جای پای بزرگتری در بررسیها باز میکند. در ادامه این وضعیت است که اقتصاددانان چند روز در مشهد و در یک همایش بررسی چشمانداز میانمدت متغیرهای کلیدی اقتصاد کلان در سناریوهای گوناگون داخلی و خارجی را بررسی کردند. دکتر حسین عبدهتبریزی که بهنظر میرسد در این سالها نقش بسیار موثری در اطلاعرسانی اقتصادی دارد، پاورپوینتهای ارائهشده در سمینار مشهد را روی سایت شخصی خود گذاشته است. آنچه در ادامه میخوانید نشاندادن زمین بازی اقتصاد سیاسی ایران در میانمدت براساس ارائه اقتصاددانان است. وضعیت داخلی
واقعیت این است که اصلاحات اقتصادی از نظر اقتصاددانان دیگر یک کالای لوکس نیست و حتی کالای دلبخواه هم بهحساب نمیآید. اقتصاددانان سالهای درازی است به مدیران و سیاستگذاران و ادارهکنندگان کشور یادآور میشوند که اصلاحات اقتصادی یک ضرورت تمامعیار است. با این حال هنوز گروههای قدرتمند و ذینفوذی در کشور هستند که باور دارند با عدم اصلاحات نیز میتوان کشور را اداره کرد.
فرض اقتصاددانان این است که باید سهناترازی بزرگ و اثرگذار بر اقتصاد کلان که از آنجا به اقتصاد بنگاهها و اقتصاد خانوادهها سرریز میشود در بستر اصلاحات قرار گیرند. نخستین ناترازی بزرگ و دامنهدار کسری بودجه است. سیاستهای بودجهای در ایران گونهای است که حتی در بهترین حالت برای درآمدهای پایدار در بودجه بهدلیل هزینهتراشیهای مزمن باز هم کسری بودجه خواهیم داشت. از طرف دیگر سیاستگذاری پولی نیز در وضعیتی قرار گرفته که رشد نقدینگی و رشد پایه پولی در نظام بانکی به یک روند عادی تبدیل شده است. دخل و خرج بانکها ناتراز شده و دارایی و سود سمی وارد نظام بانکی شده است. اصلاح نظام بانکی و ناترازی در این بخش از اقتصاد یک ضرورت تمامعیار است که البته چندین دهسال است رها شده و مطابق میل سیاستمداران عمل میکند.
سرانجام اینکه اگر اجماع حاکمیت پدیدار شود باید ناترازی انرژی در دستور کار تراز کردن قرار گیرد. در حال حاضر وضعیت این است که در برق، آب و گاز ناترازی فزاینده دیده میشود و اگر همین وضعیت ادامه یابد تولید صنعتی و تولید کشاورزی تعطیل خواهد شد. این در حالی است که در حال حاضر نیز وضعیت سامان ندارد. سیاست خارجی
روزگاری بود که رسانهها و شخصیتهای سیاسی و اقتصادی به هر دلیل حاضر نبودند درباره سیاست خارجی بنویسند یا بگویند و این داستان ناخواندنی شده بود. با مرور زمان و طولانیشدن پیامدهای سیاست خارجی که پایه آن تنش با آمریکا بود بر زندگی مردم دیده شد و نیز وضعیت اقتصاد کلان را ناپایدار کرد. به این دلیل بود که گفتن و نوشتن درباره سیاست خارجی و اصلاح در این عرصه به میدان آمده است. اقتصاددانان ایرانی حالا برای پیشبینی آینده میانمدت شاخصهای کلان اقتصادی تحلیل سیاست خارجی را در دستور کار دارند. با توجه به اینکه مذاکره ایران و آمریکا در جریان است و حرفها و خواستههای متناقض در اینباره وجود دارد و با توجه به انعطافپذیری ناگزیر ایران در این مذاکرات، اقتصاددانانی که در مشهد حضور داشتند چهار سناریو برای بررسی پیامدهای سیاست خارجی بر آینده اقتصاد را لحاظ کردهاند که در ادامه میخوانید. تقابل سخت
در یکسوی این چهارسناریو بدترین حالت وجود دارد که «تقابل سخت» است؛ به این معنا که مذاکرات به بنبست برسد و دو سوی مذاکره به سوی درگیری حتی نظامی پیش بروند. شاید اکنون این سناریو با احتمال وقوع کمتری روبهرو است اما نمیتوان احتمال آن را صفر تلقی کرد. در این حالت بهویژه اگر با عدم اصلاحات روبهرو شویم رشد اقتصادی منفی میشود، تورم بهدلیل کسری بودجه شتاب میگیرد، نرخ ارز وارد محدودههای غیرقابل پیشبینی میشود و سرانجام اینکه بهدلیل درگیری شدید ناترازی بودجهای و بانکی، نرخ بهره به سقفهای بیسابقه میرسد. توافق جامع و پایدار
روی دیگر و نقطه سه مرزی سیاست خارجی این است که ایران و آمریکا و پس از آن ایران و غرب به توافق پایدار و جامع برسند. اگرچه احتمال وقوع این وضعیت نیز چندان بالا نیست و کسی انتظار ندارد در یک دوره کوتاهمدت این اتفاق بیفتد اما احتمال آن نمیتواند صفر باشد.
در این حالت میتوان تصور کرد نرخ رشد اقتصادی حتی به ۵درصد در سال بهطور میانگین برسد که عدد بالایی در مقایسه با ۱۵سال تازهسپریشده خواهد بود. پیشبینی اقتصاددانان این است که در این وضعیت میانگین نرخ تورم ۱۵درصد بوده که بسیار کمتر از نرخ تورم رخداده از۱۳۹۷ به این طرف است. در این حالت پیشبینی میشود رشد نرخ ارز بهطور میانگین سالانه به ۱۰درصد و نیز نرخ بهره در ۱۵درصد تثبیت شود که در حد نرخ تورم است. ۲ حالت بینابینی
اقتصاددانان پیشبینی کردهاند در وسط دو حالت مرزی در پیش گفتهشده یعنی «تقابل سخت» و «توافق جامع و پایدار» دو وضعیت «توافق محدود و شکننده» و نیز «نه جنگ نه مذاکره» ممکن است رخ دهد. این دو حالت در ۱۵سال گذشته پدیدار شده و هنوز ادامه دارد. یعنی اینکه در نیمه اول دهه۹۰ توافق شکننده رخ داد و از آن پس در حالت نه جنگ نه مذاکره بودیم که در دو ماه اخیر از حالت آخر دور شدهایم. این دو وضعیت سناریوهای محتملیاند که بازگشت به تعادل بلندمدت اقتصاد ایران را ممکن میسازند. در این حالت پیشبینی میشود نرخ رشد بهطور میانگین به ۲درصد برسد، نرخ تورم بهطور میانگین به ۳۵ درصد، رشد نرخ ارز به ۳۰درصد و نرخ بهره هم به ۳۵درصد برسد. احتمال شکست بهدلیل عدم اصلاحات
اقتصاددانان پیشبینی کردهاند دو حالت توافق محدود و شکننده و در صورت احتمال شکست اصلاحات بهدلیل هزینههای فزاینده نسبت به منافع کوتاهمدت شاخصهای کلان با تغییراتی به شرح زیر روبهرو شوند:
– نرخ تورم بهطور میانگین به ۲۵درصد در میانمدت برسد. این نرخ اگرچه کمتر از حالت نه جنگ نه مذاکره است اما با نرخ تورم جهانی هنوز فاصله زیادی دارد.
– رشد اقتصادی در این حالت بهطور میانگین ۳درصد در میانمدت خواهد بود که نمیتواند نرخ رشد ۸درصدی برنامه هفتم را محقق کند.
– نرخ ارز در این حالت بهطور میانگین سالانه به ۲۰درصد میرسد که نرخ رشد بالایی بهحساب میآید اما کمتر از نرخ تورم است.
– نرخ بهره بانکی در وضعیت یادشده این است که میانگین آن ۲۵درصد خواهد بود که نرخ رسمی بالایی بهحساب میآید. اثر ترامپ
یکی از بحثهای مهم در دهه۹۰ تا امروز این بوده و هست که آیا افزایش قیمت دلار در ایران از هزار تومان به ۱۰۰هزار تومان در یک دوره ۱۴ساله بهدلیل سیاستهای ناکارآمد اقتصادی دولتها بوده یا اینکه بهویژه در سالهای پس از ۱۳۹۷ اثر ترامپ بوده است.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.