رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 656732

میراث اداری فاجعه‌بار از دو دوره تندروها

ساعت 24 - گزارش امروز صفحات اقتصادی «هم‌میهن» درباره یکی از مهم‌ترین معضلات نظام اداری-سیاسی ایران است. بوروکراسی ایران کم‌کم و به‌ویژه از زمان احمدی‌نژاد چند مشخصه پیدا کرده است.

اول؛ خیلی حجیم و فربه شده است. تعداد افراد آن بسیار بیش از نیازها و ضرورت‌های آن است. تعداد زیاد نه‌تنها کار بیشتری نمی‌کنند، بلکه کار را کمتر هم انجام می‌دهند. کاری اداری و دائمی را که ۵نفر در یک روز باید انجام دهند، اگر ۱۰نفر شوند در دو روز انجام می‌دهند و حتی با کیفیت پایین‌تر.

دوم؛ افراد آن اغلب دو ویژگی مهم دارند. فاقد صلاحیت‌های حرفه‌ای کافی شده‌اند و دیگر وابستگی فرقه‌ای و قومی و قبیله‌ای دارند.

سوم؛ ضوابط اداری آن کشدار و قابل‌تفسیر است. چهارم؛ فساد هم رواج دارد. هر چهار ویژگی به هم مربوط هستند.

این بوروکراسی از زمان احمدی‌نژاد و با اتکا به درآمدهای نفتی و عدم نظارت بر او در استخدام افراد ناکارآمد آغاز شد. یکی از نمونه‌های این را در نهاد ریاست‌جمهوری می‌بینیم. این فقط یک نمونه است. تمامی کارخانجات دولتی و ادارات دچار این بلیه شده‌اند و فساد در گزینش و استخدام، در حد بالاست و هیچ نهاد نظارتی هم در این مورد اقدامی بازدارنده و موثر نکرده است. زیرا اغلب استخدام‌ها به توصیه افراد صاحب نفوذ و نمایندگان مجلس و روسای سازمان‌ها صورت گرفته است.

در سه سال دولت رئیسی بودجه نهاد ریاست‌جمهوری حدود ۹برابر شده است این ویژگی مدیریت اصولگرایان است که ازیک‌سو، برای استخدام افراد منسوب به خود در همه سطوح کار می‌کنند، حتی اگر این افراد فاقد صلاحیت حرفه‌ای باشند که اغلب هم از این مدارک بی‌ارزش و صوری همراه خود دارند.

از سوی دیگر، با افزایش بودجه‌های تحت اختیار خود می‌کوشند اعمال قدرت کنند. درحالی‌که هر دو عامل سبب ناکارآمدی و فساد نظام اداری می‌شود. این وضعیت چند نتیجه روشن دارد. دیروز تصویری منتشر شد که ۵نفر مدیر دولتی با یک روحانی در شهر هامون سیستان وسط یک روستا رفته‌اند و یک کولر را به فرد و خانواده نیازمندی هدیه می‌دهند که ظاهراً کولر هم نو نیست.

اگر حقوق و دستمزد و هزینه‌هایی که موجب طی این فرآیند از ابتدا تا انتها شده را حساب کنیم، احتمالاً چند برابر ارزش کولر است و مصداق این ضرب‌المثل هستند که آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی. دولت متورم و فاقد صلاحیت حرفه‌ای جز این، کار دیگری نمی‌تواند انجام دهد. نتیجه دیگر این ساختار، تورم رو به افزایش است.

تورم محصول افزایش هزینه‌ها و کاهش درآمد است. مردم اگر دچار این بلای خانمان‌برانداز و عدم‌ توازن هزینه و درآمد شوند، ناچار یا باید از مخارج خود بزنند یا بیشتر کار کنند یا دزدی کنند. دولت‌ها از طریق قانونی شبیه راه سوم را می‌روند و‌ پول بدون پشتوانه چاپ می‌کنند و این در واقع برداشت از جیب مردم است.

این موجب تورم می‌شود و ریشه بدبختی اقتصادی همین بالا رفتن هزینه‌های دولت است؛ بدون اینکه تولید و کارآیی آن‌ها زیادتر شود.

نمونه سوم هم اقدام فوق هنری شهرداری تهران است که برای نشان دادن عمق جنایات اسرائیل چند کامیون نخاله جلوی تئاتر شهر تهران ریخته است. در واقع، هنگامی که انتخاب کارکنان بر اساس وابستگی به مقامات بالادستی است و صلاحیت حرفه‌ای نقش مهمی در استخدام نداشته باشد، اوج خلاقیت هنری همین می‌شود که توصیف شد.

گویی کامیون‌‌های نخاله‌برداری برای خلاص شدن از خالی کردن نخاله در فواصل دور از شهر، آن را جلوی مهم‌ترین منطقه هنری شهر تهران تخلیه کرده‌اند.

با خواندن جزئیات گزارش امروز هم‌میهن بیش از پیش متوجه می‌شویم که ما نه با یک نظام‌ اداری و بوروکراتیک سالم که با میراث اداری فاجعه‌بار از دو دوره اصول‌گرایان تندرو مواجهیم که هر چه بخورد، سیر نمی‌شود و فاقد کارآیی کافی است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها