رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 363702

همه مدیران همه مسایل را می دانند اما چرا مسایل حل نمی شوند

دکتر محمد طبیبیان ، شوستر و موضوعهای روز ایران

ساعت24-این روزها باردیگر به یاد کتاب 'اختناق ایران' نوشته مورگان شوستر افتاده ام. . این مورگان شوستر آمریکایی کسی است که برای برای سر و سامان دادن به امور مالی ایران که بحرانی شده بود در اواخر دوره قاجاریه به ایران دعوت شد . او در سال ۱۹۱۱ به ایران آمد و کتاب یادشده در واقع شرح خاطرات اوو به ویژه شرح ناکامی های او برای سر وسامان دادن به وضع اقتصادی ایران است.

خبر
عنوان انگلیسی کتاب بسیار گویا تر است" The Strangling of Persia که به معنای خفه کردن یا طناب انداختن ایران است. . شوستر در این کتاب به تلاش دولت های روس و انگلیس برای نا امید کردن ایرانیان از تجدید حیات خود به عنوان یک ملت و صاحب یک کشور تاکید می کند. با توجه به اینکه خفه کردن ایرا با طنابی که یک طرف آن دردست آمریکا ، دولتهای عربی و اسراییل و طرف دیگر هم به نوعی در دست روسیه است نوشته کتاب در ذهن ها تداعی می شود. . توصیه کارشناسی این است کسانی که به تاریخ اقتصاد کشورعلاقه دارند اگر تا کنون این کتاب را نخوانده اند سر فرصت این کار را بکنند . این کناب به ویژه مقدمه آن درس آموز است . مورگان شوستر که مشاور مالی دولت بود می گوید در شروع خدمت یک بررسی از مشکلات انجام دادم ،گزارشی تهیه کردم و از ناصرالملک نایب السلطنه احمد شاه وقت گرفتم تا تنگناها را برایش تشریح کنم. اولین جملات را که گفتم ناصرالملک شروع کرد و بهتر و بیشتر از خود من مشکلات را تشریح کرد. چنانکه سخنی برای گفتن برای من نماند. از آن لحظه متحیر بوده ام مشکل مردم ایران چیست که نمی توانند مشکلات خودشان را حل کنند چون بحث عدم درک و تشخیص نیست. متاسفانه به مشکلات یادشده درکتاب درآن دوران ، بعد از انقلاب مشکل دیگری هم اضافه شده و آن هم طفره رفتن از طرح مسئله از سوی مسئولان است. دیده می شود مقامات هر از گاهی مطالبی مانند جو روانی، یا توطئه خارجی و یا حباب را برای تشریح مسئله و این که مشکلی در کار نیست را به عنوان راه حل مطرح می کنند. شیوه دیگر هم گفتن بخشی از مشکل و یا گفتن مشکل در لفافه ای است که به نظر می رسد مطلب دیگری است. در زمینه راه حل ها هم همیشه راه حل ها راه حل یک مسئله دیگر است. یا انجام کاری که اصولا راه حل نیست. در زمان یکی از دولت های اوایل انقلاب سازمان برنامه بحث عدم تعادل نرخ ارز را جدی گرفته بود و چند بار پیشنهاد برای تصحیح به شورای اقتصاد برد. دولتیان به رهبری فکری یک فرد کاسب کار (مشاور رییس دولت) هم مخالفت می کردند(یک بحث مخالفت هم حفظ ارزش پول ملی بود بدون توجه به این واقعیت که افزایش نقدینگی و تورم ارزش پول ملی را کاهش داده و قیمت بازار سیاه ارز خود انعکاس این واقعیت است)، بحث ها ادامه دار شد نهایتا به این سمت رفت که آن مشاور گفت سازمان برنامه ظاهرا به دنبال پول است برای کسر بودجه و من پیشنهاد می کنم دولت تعدادی سواری تویوتا وارد کند که در بازار به قیمت خوبی به فروش می رسد. از دختر هایم پرسیده ام آیا حاضرید تویوتا بخرید مثلا به قیمت چهل هزار تومان (که قیمت بالایی بود و با ارز رسمی می شد حدود بیست هزار تومان- پیشنهاد این بود که اختلاف به خزانه واریز شود)، گفتند حاضریم. بعضی دیگر پیشنهاد کردند که به جای سواری که مصرف گرایی است، وانت تویاتا وارد شود تا در تولید به کار رود(البته بسیاری که خریدند به عنوان سواری استفاده کردند). این پیشنهاد تصویب شد. این روش های طرح اشتباه یا عدم طرح مسئله و راه حل های غیر از یافتن راه حل برای مشکلی که در دست است روش رایجی شده. اما بعد از ده ها سال فکر کنم پاسخ مورگان شوستر را هم یافته ام:کسانی که بخشی از مسئله یا بخشی از راه حل مسئله هستند طرح مشکل را کلا منتفی می دانند.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها