رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 655500

آتش بس یا آتش زیر خاکستر

ساعت 24 - جنگ دوازده‌روزه، فراتر از تقابل نظامی، فاجعه‌ای انسانی به‌دنبال داشت. حملات متقابل به زیرساخت‌های غیرنظامی، از جمله شبکه‌های برق، آب و بیمارستان‌ها، تلفات غیرنظامی قابل‌توجهی به بار آورد. نبود گزارش‌های رسمی، ابعاد دقیق این فاجعه را مبهم نگه داشت، اما تصاویر منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی، عمق بحران را نشان داد.

در کنار این، جنگ روایت‌ها در رسانه‌ها و فضای مجازی شدت گرفت. ایران با انتشار تصاویر حملات موفق، مانند هدف‌گیری مراکز در تل‌آویو، تلاش کرد جایگاهش را به‌عنوان قدرت بازدارنده تثبیت کند، درحالی‌که اسرائیل و آمریکا با تمرکز بر خسارات وارده به ایران، روایت خود را پیش بردند. این جنگ رسانه‌ای، نشان‌دهنده اهمیت فزاینده افکار عمومی در شکل‌دهی به نتایج ژئوپلیتیکی بود.

برخلاف انتظار، چین و روسیه نقش فعالی در بحران ایفا نکردند و به حفظ بی‌طرفی یا کانال‌های اطلاعاتی بسنده کردند، که محدودیت‌های آن‌ها در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای را نشان داد.  

اروپا نیز بار دیگر ناتوانی خود در کنش مستقل را به نمایش گذاشت. تلاش‌های پراکنده پاریس و برلین برای میانجی‌گری، به‌دلیل فقدان اجماع در اتحادیه اروپا و وابستگی به ناتو، بی‌نتیجه ماند. این بحران، خاورمیانه‌ای را به تصویر کشید که در آن اروپا حتی شریک درجه دوم هم محسوب نمی‌شود.

شورای امنیت سازمان ملل، با وجود نقض آشکار ماده ۲(۴) منشور ملل متحد (منع استفاده از زور علیه حاکمیت کشورها)، نتوانست حتی یک بیانیه غیرالزام‌آور صادر کند. حق وتو و اختلافات میان قدرت‌های بزرگ، این نهاد را به حاشیه راند. ناکارآمدی شورای امنیت، بار دیگر پرسش‌هایی درباره مشروعیت و کارایی آن در مدیریت بحران‌های جهانی مطرح کرد.

آتش‌بس روز دوازدهم، نه از دل دیپلماسی رسمی، بلکه از طریق کانال‌های غیررسمی میان تهران، آنکارا، دوحه و برخی بازیگران دیگر شکل گرفت. این فرآیند، نشان‌دهنده گذار از مدل‌های کلاسیک مدیریت بحران به الگوهای ترکیبی و چندسطحی بود. اما این آتش‌بس، بیش از آنکه نتیجه اراده برای صلح پایدار باشد، حاصل تعادل هراس و محاسبه هزینه‌فایده بود.

سه سناریو برای آینده قابل تصور است: نخست، بازگشت به مهار دوسویه از طریق مذاکرات غیرمستقیم با میانجی‌گری قطر یا عمان که می‌تواند خطوط قرمز و قواعد نانوشته‌ای برای کاهش تنش ایجاد کند. دوم، ورود به چرخه‌ای از بی‌ثباتی مزمن با تشدید حملات نیابتی در سوریه و لبنان، حملات سایبری و ترورهای هدفمند که منطقه را به سوی درگیری‌های پراکنده سوق می‌دهد. سوم، شکل‌گیری ترتیبات جدید امنیتی از طریق یک کنفرانس امنیتی منطقه‌ای با حضور ایران، ترکیه و قطر که در کوتاه‌مدت بعید به نظر می‌رسد.

جنگ دوازده‌روزه، نه‌تنها پرده از فروپاشی معماری امنیتی خاورمیانه برداشت، بلکه ناکارآمدی نهادهای بین‌المللی را در برابر چشمان جهان عیان کرد. ایران، با تکیه بر وحدت ملی، توان بومی و اراده انقلابی، نه‌تنها در برابر هجوم متجاوزان ایستادگی کرد، بلکه به‌عنوان کنشگری تعیین‌کننده، معادلات منطقه‌ای را بازتعریف کرد.  

این بحران، ضرورت بازنگری در سیاست‌های دفاعی و تقویت خودکفایی ملی را بیش از پیش آشکار ساخت. آمریکا، هرچند همچنان کنشگر اصلی بحران‌ها باقی ماند، اما به قیمت شعله‌ور کردن آتش تعارضی که دیر یا زود دامنش را خواهد گرفت. 

خاورمیانه در آستانه تحولی سرنوشت‌ساز قرار دارد؛ ایران، به‌عنوان محور مقاومت و استقلال‌طلبی، می‌تواند با رهبری همگرایی منطقه‌ای و ایجاد نهادهای بومی، آینده‌ای عاری از سلطه بیگانه رقم بزند. اما اگر این فرصت از دست برود، آتش‌بس کنونی تنها آرامشی شکننده پیش از طوفانی ویرانگر خواهد بود.  

اکنون زمان آن است که با عزمی راسخ و دیدگاهی راهبردی، از خاکستر این بحران، نظمی نوین و عادلانه برای خاورمیانه برپا شود.

دیپلماسی ایرانی 

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها