رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 657266

نسبت اختلال مکان‌یاب‌‌ها به ملاحظات امنیتی

ساعت 24 - حالا دیگر نزدیک دو ماه از پایان جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل و اعلام رسمی آتش‌بس در بامداد سه تیرماه گذشته است. هر چند بارها تحلیلگران درباره برقراری آتش‌بسی شکننده هشدار دادند، اما در مقابل مقامات از «بازگشت شرایط به حالت عادی» سخن گفته‌اند و رسانه‌های دولتی نیز سعی دارند تصویری از آرامش و ثبات ارائه دهند.

اما تجربه روزمره شهروندان اکنون از موضوع دیگری حکایت دارد؛ اختلال‌های گسترده در شبکه‌های GPS؛ اختلالی که پیش‌تر در روزهای جنگ و هم‌زمان با محدودیت اینترنت اعمال شد، همچنان در زندگی روزمره شهروندان ادامه دارد.

همین موضوع نیز به طور جدی پرسشی را پیش روی افکار عمومی قرار داده و آن این است که اگر جنگ تمام شده و شرایط عادی است، چرا شهروندان هنوز باید زیر سایه تهدیدها و تصمیمات امنیتی زندگی کنند؟

روایت رسمی: «حفاظت از جان مردم»

روز گذشته اما ستار هاشمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت چهاردهم، در تازه‌ترین موضع‌گیری خود درمورد اختلال در جی‌پی‌اس‌ها گفت: «تصمیم برای این اختلال به دلیل ملاحظات امنیتی حضور احتمالی پهپادها و حفاظت از جان شهروندان از سوی نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی گرفته شده است.»

این توضیح در ظاهر منطقی به نظر می‌رسد وقتی که صحبت از تهدید پهپادها و ضرورت مقابله با آن باشد. در ادبیات امنیتی جهان نیز ایجاد اختلال در سیستم‌های موقعیت‌یابی یک ابزار شناخته‌شده برای فریب یا منحرف‌سازی پهپادهاست.

اما مشکل آنجاست که این توضیح، عموم مردم و صاحبان کسب‌وکارهای وابسته به GPS را قانع نکرده است. وقتی خدمات مسیریابی در تهران و شهرهای بزرگ مختل می‌شود، تاکسی‌های اینترنتی با زیان مواجه می‌شوند، ناوبری کشتی‌ها در خلیج فارس با مشکل روبه‌رو می‌شود و حتی شهروندان عادی در کارهای روزمره دچار سردرگمی می‌شوند، این پرسش مطرح می‌شود که «آیا زندگی نرمال» همان چیزی است که مقامات ادعا می‌کنند؟

باید به یاد آورد که اختلال GPS نمونه‌ای روشن از تضاد بین ادعا و واقعیت در کشور است؛ ادعای زندگی نرمال در حالی که شهروندان نمی‌توانند مسیر خود را پیدا کنند یا کسب‌وکارشان در معرض زیان مستقیم قرار دارد. پرسش اصلی این است که آیا امنیت بدون تامین حداقل رفاه و زندگی روزمره ممکن است؟ یا باید راهکاری یافت که هم امنیت حفظ شود و هم مردم بتوانند زندگی عادی داشته باشند؟

از GPS تا دیپلماسی یک پیوند ناگزیر است

در این بین اما نباید از موضوع سیاست‌ورزی مسئولانه در این روند نیز غافل شد. مساله اصلی اینجاست که ادامه این وضعیت نه تنها یک چالش فنی، بلکه نتیجه یک انتخاب سیاسی است. روزهای اخیر برخلاف گرمای شدید در نیم کره شمالی جهان و به خصوص در ایران، تهران همچنان بر مسیر پیشین خود بر یخبندان تمام عیار سیاسی اصرار دارد و بر طبل عدم مذاکره، تاکید بر مقاومت و پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای بدون عقب‌نشینی می‌کوبد. در چنین رویکردی، امنیت سخت‌افزاری بر همه‌چیز مقدم دانسته می‌شود، حتی بر زندگی روزمره مردم. اما پرسش اساسی این است که آیا امنیتی که به بهای اختلال در خدمات پایه و تحمیل احساس ناامنی روانی به جامعه به دست آید، واقعاً امنیت است؟ یا کشور به راهکاری نیاز دارد که امنیت ملی را حفظ و زندگی عادی مردم را از سایه جنگ خارج کند؟

موضوعی که به نظر می‌رسد مخالفان مذاکره نمی‌خواهند نه بعد از سخنان رئیس‌جمهور آن را بپذیرند و نه با دیدن وضعیت زیر سایه جنگ شهروندان! به بیان دیگر وقتی دیپلماسی و مذاکره غایب است، امنیت به‌تنهایی بار همه‌چیز را به دوش می‌کشد و این بار ناگزیر بر دوش شهروندان نیز منتقل می‌شود؛ شهروندانی که در زندگی روزمره‌شان با تبعات اختلالات دست‌وپنجه نرم می‌کنند. از این منظر، اختلال GPS تنها یک هشدار تکنولوژیک نیست، بلکه نشانه‌ای از یک بحران سیاسی بزرگ‌تر شده و آن بحران نیز فقدان دیپلماسی فعال است.

اگر کشور به سمت یک برنامه زمان‌بندی‌شده برای مذاکرات منطقه‌ای و بین‌المللی حرکت نکند، سایه جنگ و تهدید همچنان بر سر جامعه باقی خواهد ماند، حتی اگر توپ‌ها و موشک‌ها خاموش باشند. به‌ویژه که موضوع پهپادها، که وزیر ارتباطات به آن اشاره کرده، خود ریشه در پرونده‌های منطقه‌ای و روابط خارجی ایران دارد و تا زمانی که این پرونده‌ها از طریق گفت‌وگو و توافق مدیریت نشوند، خطر تهدید هوایی و ضرورت به‌کارگیری ابزارهای پرهزینه جنگ الکترونیک ادامه خواهد داشت.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها