اندازه قدرت ایران و امریکا و انتظارها باید سازگار باشند
وضعیت فعلی مبتنی بر سکوت خبری است و این سکوت خبری، شکنندگی به وجود میآورد؛ اینکه ناگهان فضای مذاکرات در وضعیف وقفه قرار میگیرد، بدون اینکه مجموعههای رسانهای و تحلیلی درک عینی و واقعی نسبت به موضوعات داشته باشند.
از زمانی که مذاکره شکل گرفته، ضریب کنش تهاجمی آمریکا هم اتفاقا افزایش پیدا کرده است. در آستانه مذاکرات، تحریمهای جدیدی در رابطه با ایران اعمال شد. در روند مذاکرات نیز، چنین بود. از آن مقطع زمانی به بعد، دو حادثه بسیار ناگوار برای عرصههای اقتصادی و راهبردی ایران شکل گرفته است و نگاه بسیاری از تحلیلگران از جمله من، مبتنی بر یک نوع مداخله و کنش تهاجمی بازیگران خارجی به ویژه اسرائیل است.
از سوی دیگر معتقدم که هر کنش امنیتی و تاکتیکی اسرائیل، بدون توافق با آمریکا انجام نمیشود. بنابراین فضای موجود، فضایی مبتنی بر ابهام همهجانبه است. اگر مصاحبههای وزیر امور خارجه را بعد از دور اول و دوم یا سوم نگاه کنید، نمیدانید در مورد کدام دوره است. واژهای که در همه آنها به کار گرفته میشود این است که مذاکره سازنده و روبهپیش است. اما چرا وقفه ایجاد شد؟ چرا خلاهایی ایجاد شد که کنش تاکتیکی احتمالی را در ارتباط با ایران به وجود آورد؟
بحث اصلی و اولیه این است که آیا گروه مذاکره کننده میداند که طرح ترامپ در ارتباط با روند مذاکرات چیست؟ یا فکر میکنند برویم تا ببینیم دستور کار چیست؟ اگر خواسته باشید نگاه خود را معطوف به این کنید که طرح مساله چیست و به بحثهای جزیی توجه کنید، نمیتوانید نقشه راه کلان طرف مقابل را پی ببرید.
بنابراین، ما نیازمند این هستیم که درکی دقیق داشته باشیم که اولا ایالات متحده چرا این مذاکرات را به سرانجام میرساند و ثانیا نقشه راه احتمالی ترامپ در روند مذاکرات چگونه خواهد بود و ما متناسب با آن ببینیم که چه کار باید بکنیم؟
تمام بحثهایی که در فضای افکار عمومی مطرح میشود، مربوط به این است که آمریکاییها از ما چه خواستهاند؟ آیا بحث اصلی، برچیده شدن توان هستهای ما است؟ بحث کاهش قابلیت غنی سازی ۶۰ درصدی است؟ در ارتباط با اینکه نکته که تحریمها در چه وضعیتی قرار میگیرد و آنها چه اقداماتی را در ارتباط با ما انجام خواهند داد و چه زمانی شکل خواهد گرفت، بحثها بسیار جدی است؛ تیم مذاکره کننده باید از برجام ۲۰۱۵ عبرتهای لازم بگیرد و آن، این است که توافق و کنشی که هر کدام از بازیگران باید انجام دهند، در یک فضای نسبتا متوازن به وجود بیاید.
چون قدرت ما و آمریکا متفاوت است، طبیعی است که نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که تعهدات هرکداممان نسبت به دیگری کاملا متوازن باشد. اما به هر ترتیب، ایران از قابلیت ابزاری و کنش متقابل، چه به صورت متقارن و چه نامتقارن برخوردار است.
در این شرایط و این فضا، نکتهای که باید به آن توجه داشت، این است که الگوهای کنش متقابل در مذاکره و خارج از فضای مذاکره چه خواهد بود؟ شواهد نشان میدهد که آمریکاییها عرصه مذاکره و میدان را باهم پیوند دادهاند و این کاملا قابل پیشبینی بود. بحث جان کری این بود که ایران کنار رینگ است. پس همان جا باید نگه داشته شود. کاری که ترامپ کرده است این است که در فرایند دیپلماسی و مذاکره، ایران از کنار این رینگ به وسط آمده است.
ابراهیم متقی - خبرانلاین
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.