برگشت به دوره تعلیق دربرابرتعلیق
ملاحظاتی برای یک توافق
ساعت 24-روزنامه گاردین جدیدترین پیشنهاد آمریکا به ایران درباره توافق هستهای را منتشر کرد. براساس نوشته این روزنامه، آمریکا به ایران پیشنهاد داده است که مدت سهسال غنیسازی را تعلیق کند و در ازای آن، تحریمهای اعمالشده بر ایران لغو شود.
هرچند جزئیات بیشتری منتشر نشده است، اما میتوان از چند جنبه این پیشنهاد را بررسی کرد. اول، باید توجه کنیم که اساسا این پیشنهاد همان پیشنهاد تعلیق در برابر تعلیق است که از مدتها قبل و در زمان مدیرکلی محمد البرادعی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح و در مقطعی هم عملی شد. ایده کلی این است که آمریکا اعمال تحریمها را متوقف و در ازای آن، ایران غنیسازی را تعلیق میکند. در مهر ۱۳۸۲، زمانی که فشارها بر ایران در حال افزایش بود، این فرمول پذیرفته شد و ایران بهموجب توافق سعدآباد پذیرفت به مدت یکسال، غنیسازی را تعلیق کند؛ اما بعد از آن، اختلافاتی بر سر نحوه و تعریف تعلیق غنیسازی بین ایران و اروپا پیش آمد.
در آن زمان ایران معتقد بود، منظور از تعلیق غنیسازی آن است که ایران صرفا از تزریق گاز UF۶ یا هگزافلوراید اورانیوم به سانتریفیوژها خودداری کند. اما طرف اروپایی معتقد بود تعلیق غنیسازی، علاوه بر توقف گازدهی به سانتریفیوژها به معنای تعلیق ساخت و مونتاژ سانتریفیوژها نیز است.
در نتیجه، داوری درباره این مساله به آژانس بینالمللی انرژی اتمی واگذار شد و در آن زمان البرادعی، اعلام کرد که از نظر آژانس تعلیق غنیسازی اورانیوم به معنای تعلیق تزریق گاز UF۶ و نیز ساخت و مونتاژ سانتریفیوژهاست. حال باید دید که منظور از تعلیق غنیسازی سهساله در شرایط فعلی و در پیشنهاد آمریکا چیست؟
آیا آمریکا تفسیر موسعی از تعلیق دارد و آن را شامل تعلیق هر نوع فعالیت مرتبط با چرخه سوخت میداند یا با تعریف مضیق و محدود، خواهان آن است که صرفا تزریق گاز UF۶ به سانتریفیوژها توسط ایران و به مدت سهسال تعلیق شود.
فارغ از ابعاد فنی این موضوع که محل اختلاف است و فعلا روشن و شفاف نیست، از نظر سیاسی پیشنهاد تعلیق غنیسازی سهساله از سوی آمریکا، از چند بعد قابل بررسی است. نخستین مساله به مشکل اعتماد در روابط ایران و آمریکا بازمیگردد. سوال این است که آیا بعد از طیشدن سهسال مذکور، ایران میتواند به صورت خودکار، غنیسازی را از سر بگیرد و آیا محدودیتی برای غنیسازی ایران وجود خواهد داشت یا چنین نیست؟
از جمله سوالات دیگر که به ذهن مخاطب متبادر میشود، این است که آیا بعد از پایان سهسال، ایران میتواند غنیسازی را در درجههای بالاتر از ۳.۶۷درصد هم انجام دهد یا این امکان وجود ندارد؟ همه این موارد، سوالات و ابهاماتی هستند که در حال حاضر وجود داشته و هنوز برطرف نشدهاند. در شرایطی که بیاعتمادی بین دو طرف عمیق و تاریخی است، اعتمادسازی در یکی از موضوعات امنیتی حساس یعنی هستهای کار آسانی نیست.
شاید برخیها بگویند، ایران به دانش و مهندس هستهای دست یافته و تعلیق غنیسازی به مدت سهسال آسیبی به آن نمیزند، اما از دید سیاستگذاران چنین نیست؛ زیرا غنیسازی را نشانه پرستیژ و اعتبار در صحنه بینالمللی میدانند.
مساله دوم، تعیینتکلیف اورانیوم ۶۰درصد و ۲۰درصد غنیشده در ایران است. آیا آمریکا خواهان آن است که ایران بهموازات تعلیق غنیسازی، این میزان اورانیوم را نیز به خارج از ایران منتقل کند یا چنین نیست و ایران میتواند آن را در خاک خود نگه دارد؟
با اینکه آقای علی شمخانی در اظهارات خود از اعلام آمادگی ایران برای انتقال این میزان اورانیوم غنیشده به خارج سخن گفته، اما به نظر میرسد ایران این پیشنهاد را در ازای انجام غنیسازی و همچنین حفظ غنیسازی ۳.۶۷درصد در خاک ایران مطرح کرده است.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.