کد خبر
376340
دلمان به حال تهیدستان بسوزد نه روحانی
محمد صادق جنان صفت
روحانی رئیس دولت دوازدهم و چهارمین رئیس جمهوری ایران پس از پایان جنگ تا امروز بیتردید در مقایسه با سه رئیس جمهوری قبلی در نخستین سال دور دوم ریاست جمهوری کمترین پشتیبان را در میان نهادهای مدنی شامل خانواده ها، بنگاهها و احزاب ایرانی دارد.
این رئیس جمهوری با خوشبینی یا خوشخیالی یا زیرکی در دوره دوم ریاست خود بر دولت و نهاد ریاست جمهوری گروهی از افراد را همکار خود کرد که توانایی، دانایی و جنگجویی و سرسختی لازم برای حمایت از او، نهاد دولت و حتی خودشان را ندارند. سه فرمانده اقتصادی که حالا یکی از آنها با شرایط غیر مطلوب از کابینه کنارگذاشته شده است، در نوک تهاجم منتقدان بوده و هستند و از بداقبالی روحانی گامی هرچند کوچک دررفتار و در گفتار برای نیرومند سازی عقبه دولت بر نداشتند. حسن روحانی که تصور میشد با توجه به تجربه روسای سه رئیس جمهوری قبلی راهی برای تعادل با نهادهای مدنی و نهادهای حکومتی می یابد و دردام انشقاق و انفکاک نمی افتد حالا به نظر می رسد در این باره به پایان خط رسیده است. این رییس جمهور برخلاف رییس جمهور فقید هاشمی رفسنجانی که حمایت اکثریت تکنوکراتهای ایران و فعالان بخش خصوصی را به عنوان عقبه کارشناسی همراه خود داشت و البته بخش قابل توجهی از روحانیون سیاسی اورا حمایت کردند، حمایت تکنوکراتها و بدنه دولت را ندارد و اکثریت روحانیون سیاسی او را حمایت نمیکنند. روحانی برخلاف محمد خاتمی رییس دولتهای هفتم و هشتم که اکثریت طبقه متوسط و جوانان توسعه خواه را همراه خود می دید این نیروی حمایتگر را نیز پشت سرخود نمی بیند و تکنوکراتها نیز از او حمایت میکردند، از حمایت این دو جریان اجتماعی و سیاسی برخوردار نیست. حالا روحانی حتی حمایت فعالان اقتصادی را نیز به دلیل ناپایداری در سیاستهای شفاف اقتصادی با خود همراه نمیبیند. دلیل اینکه روحانی نسبت به آیت الله رفسنجانی و رئیس دولت اصلاحات در میان قشرهای تحصیلکرده و علاقهمند به توسعه سیاسی و حتی نهادهای مدنی حامیان کمتری دارد به خصلت های او و نوع رفتارش با این گروهها و نوع رفتارش با نهادهای قدرت برمیگردد. این رئیس جمهوری فاقد درک عمیق از تعامل با بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بود و هرگز اهمیت این نیرو را درک نکرد. سستی و پنهان کاری او و کابینههایش در پاسخ دهی در باره بیچارگی و استیصال شهروندان به ویژه تهی دستان و مزد و حقوق بگیران ایرانی با تحولات نرخ ارز در ماههای اخیر، بیان ناقص و مبهم درباره دلایل عدم تمایل به خواست ترامپ درباره ضرورت گفتوگوی بدون پیش شرط و برخی رفتارهای دیگر او را در میان گروههای گوناگون نامحبوب کرده است. از سوی دیگر به نظر میرسد چرخش او به سوی بخشی از حاکمیت در ماههای اخیر از سوی طیفهایی از نیروهای با نفوذ بدون فایده بوده است. در این وضعیت برخی نیروهای سیاسی احساس می کنند نسبت به این رئیس جمهوری باید دلسوزی کرد و او را تنها نگذاشت. اما در مقابل اکثریت نیروهای سیاسی و جوانان و علاقهمندان به اقتصاد سیاسی میگویند به جای دلسوزی به حسن روحانی باید به شهروندان ایرانی به ویژه تهیدستان دل سوزاند که به دلیل اتخاذ سیاست ارزی نادرست بخش عمده ای از قدرت خریدشان را از دست داده اند و سفره شان کوچکتر شده است. حسن روحانی در یک صورت می تواند از روزگار ناخوش امروز خویش رهاشود: شرط این است که به ابهامها جواب دهد و به ویژه بگوید چرا سیاست ارزی شکست خورده در دولت دهم را عینا به کاربست و بگوید برای اینکه بازار ارز از فساد عظیم دور شود چه خواهد کرد. حسن روحانی باید از شهروندان پوزش بخواهد میلیاردها دلار از منابع ارزی را به جیب رانت خواران و فاسدهای اقتصادی ریخت و دست بردار نیز نیست. آیا نیروی سیاسی نیرومندی اورا به اتخاذ این سیاست وادار کرد؟ اگر این است باید حقیقت را بیان کندو اگر خود ش این تصمیم را گرفته است باصدای بلند از مردم عذرخواهی کند.
منبع : روزنامه ابتکار
این رئیس جمهوری با خوشبینی یا خوشخیالی یا زیرکی در دوره دوم ریاست خود بر دولت و نهاد ریاست جمهوری گروهی از افراد را همکار خود کرد که توانایی، دانایی و جنگجویی و سرسختی لازم برای حمایت از او، نهاد دولت و حتی خودشان را ندارند. سه فرمانده اقتصادی که حالا یکی از آنها با شرایط غیر مطلوب از کابینه کنارگذاشته شده است، در نوک تهاجم منتقدان بوده و هستند و از بداقبالی روحانی گامی هرچند کوچک دررفتار و در گفتار برای نیرومند سازی عقبه دولت بر نداشتند. حسن روحانی که تصور میشد با توجه به تجربه روسای سه رئیس جمهوری قبلی راهی برای تعادل با نهادهای مدنی و نهادهای حکومتی می یابد و دردام انشقاق و انفکاک نمی افتد حالا به نظر می رسد در این باره به پایان خط رسیده است. این رییس جمهور برخلاف رییس جمهور فقید هاشمی رفسنجانی که حمایت اکثریت تکنوکراتهای ایران و فعالان بخش خصوصی را به عنوان عقبه کارشناسی همراه خود داشت و البته بخش قابل توجهی از روحانیون سیاسی اورا حمایت کردند، حمایت تکنوکراتها و بدنه دولت را ندارد و اکثریت روحانیون سیاسی او را حمایت نمیکنند. روحانی برخلاف محمد خاتمی رییس دولتهای هفتم و هشتم که اکثریت طبقه متوسط و جوانان توسعه خواه را همراه خود می دید این نیروی حمایتگر را نیز پشت سرخود نمی بیند و تکنوکراتها نیز از او حمایت میکردند، از حمایت این دو جریان اجتماعی و سیاسی برخوردار نیست. حالا روحانی حتی حمایت فعالان اقتصادی را نیز به دلیل ناپایداری در سیاستهای شفاف اقتصادی با خود همراه نمیبیند. دلیل اینکه روحانی نسبت به آیت الله رفسنجانی و رئیس دولت اصلاحات در میان قشرهای تحصیلکرده و علاقهمند به توسعه سیاسی و حتی نهادهای مدنی حامیان کمتری دارد به خصلت های او و نوع رفتارش با این گروهها و نوع رفتارش با نهادهای قدرت برمیگردد. این رئیس جمهوری فاقد درک عمیق از تعامل با بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بود و هرگز اهمیت این نیرو را درک نکرد. سستی و پنهان کاری او و کابینههایش در پاسخ دهی در باره بیچارگی و استیصال شهروندان به ویژه تهی دستان و مزد و حقوق بگیران ایرانی با تحولات نرخ ارز در ماههای اخیر، بیان ناقص و مبهم درباره دلایل عدم تمایل به خواست ترامپ درباره ضرورت گفتوگوی بدون پیش شرط و برخی رفتارهای دیگر او را در میان گروههای گوناگون نامحبوب کرده است. از سوی دیگر به نظر میرسد چرخش او به سوی بخشی از حاکمیت در ماههای اخیر از سوی طیفهایی از نیروهای با نفوذ بدون فایده بوده است. در این وضعیت برخی نیروهای سیاسی احساس می کنند نسبت به این رئیس جمهوری باید دلسوزی کرد و او را تنها نگذاشت. اما در مقابل اکثریت نیروهای سیاسی و جوانان و علاقهمندان به اقتصاد سیاسی میگویند به جای دلسوزی به حسن روحانی باید به شهروندان ایرانی به ویژه تهیدستان دل سوزاند که به دلیل اتخاذ سیاست ارزی نادرست بخش عمده ای از قدرت خریدشان را از دست داده اند و سفره شان کوچکتر شده است. حسن روحانی در یک صورت می تواند از روزگار ناخوش امروز خویش رهاشود: شرط این است که به ابهامها جواب دهد و به ویژه بگوید چرا سیاست ارزی شکست خورده در دولت دهم را عینا به کاربست و بگوید برای اینکه بازار ارز از فساد عظیم دور شود چه خواهد کرد. حسن روحانی باید از شهروندان پوزش بخواهد میلیاردها دلار از منابع ارزی را به جیب رانت خواران و فاسدهای اقتصادی ریخت و دست بردار نیز نیست. آیا نیروی سیاسی نیرومندی اورا به اتخاذ این سیاست وادار کرد؟ اگر این است باید حقیقت را بیان کندو اگر خود ش این تصمیم را گرفته است باصدای بلند از مردم عذرخواهی کند.
منبع : روزنامه ابتکار
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.