اقدامهای ترامپ واجد آثار سوء حقوقی و ناهنجاریهای سیاسی و دیپلماتیک بود
پایان عصیان
ساعت 24-حدود ساعت هشت و نیم صبح روز بیستم ژانویه سال ۲۰۲۱ به وقت شرق امریکا رییسجمهور ایالات متحده امریکا پس از سالها عصیان و روزهای بسیار جنجالی، سوار بر «Marine one» (هلیکوپتر اختصاصی) روسای جمهور ایالات متحده که در حیاط کاخ سفید منتظر او و همسرش بود، شد و برخلاف آنچه در روز ششم ژانویه وعده داده بود که کاخ سفید را محال است تحویل کسی بدهد، محل اقامت ریاستجمهوری را ترک کرد.
به نظر میرسد جنجال به ظاهر افروخته ترامپ بیشتر شبیه یک آتش زیر خاکستر باشد و این آتش حداقل در مورد او میتواند با تکمیل فرآیند استیضاحش در مجلس سنا برای همیشه خاموش شود والا او بلانسبت ققنوس، از خاکستر خویش برخواهد خاست!
ترامپ از روز نخست آمدنش هیاهو به پا کرد، حتی قبل از آنکه به اتاق بیضی راه پیدا کند. رقیبان خودش را متهم که نه محکوم کرد، شوهای تلویزیونی پر سر و صدا برگزار کرد و هر فرمان و دستورش را با آب و تاب به رخ همگان کشید. چنانکه حتی به وقت رفتنش هم از وزارت دفاع رژه مفصل درخواست کرد! اما با شلیک گلولههای توپ بدرقه شد؛ شلیکهایی که نشانه قیل و قال بیرون او بود و احتمالا هست!
ترامپ چنان هیجان طرفدارانش را در اقصا نقاط دنیا برانگیخته کرد که حامیانش او را مسیح موعود تلقی کردند؛ ادعایی که در ایران هم نه تنها طرفدار بلکه تئوریسین پیدا کرد. طرفدارانی که ماه و انجم و فلک، رمل و اسطرلاب و کهکشان را به میانه آوردند تا ثابت کنند او نظر کرده است و پایانی ندارد! تمام اینها فقط ادعا بود و هست، نه بنیان عقلی داشت، نه خواستگاه حقوقی و نه مبنای علمی و حتی قرابتی هر چند بعید، با عرصه عمل در هنگامه تضارب و تعارض منافع ملی که لازمهای جز عقل و منطق در مناسبات بینالمللی را ایجاب نمیکند!
او چهار سال تمام تاخت، بیمحابا و سراسیمه؛ سرانجام تا جایی پیش رفت که فرمان شورش علیه تمامت حاکمیتی داد که تحت فرمان و حکمرانی خودش بود.
تکذیب کرد و انکار، حتی برائت جست اما دیرهنگام بود، آنقدر که همحزبیهای خودش هم از عصیان او به تنگ آمدند و بر او تاختند، برای همین ده نماینده مجلس نمایندگان با حزب رقیب همداستان شدند و رهبر اکثریت جمهوری سنا (در زمان شورش ترامپ، از روز بیستم ژانویه اکثریت سنا دراختیار حزب دموکرات قرار گرفت) سنا هم تا اینجای کار گویی بیمیل نیست این فرزند ناخلف حزب خود را به منظور اعاده اعتبار برای همیشه طرد کند. او نیز از این فضاحت رنجور است و گویا ناگزیر از نفی ولد این فرزند ناخلف نیست. زمامداری چهار ساله ترامپ با هر معیار و محکی نامتعارف بود. قواعد بازی بینالمللی را بههم ریخت و اصول مسلم حقوقی- بینالمللی را نه تنها انکار که آشکارا به مخالفت آنها برخاست و صرفا بنابر اراده خود عمل کرد. اینگونه فقط مردم و سیاست تحت حکومت خود را به قرون و اعصار قبل بازنگرداند بلکه نظم موجود و حاکم در عرصه روابط بینالملل را که بیش از گذشته و بهتر از قبل در حال جا نمایی خود بود را آشفته کرد.
تمام آنچه او مرتکب شد هم واجد آثار سوء حقوقی و هم ناهجاریهای سیاسی و دیپلماتیک بود. این نابسامانی از روز سوم نوامبر سال 2020 (موعدانتخابات) شروع و ادامه یافت و در روز ششم ژانویه که قرار بود مجمع برگزینندگان نتیجه انتخابات سوم نوامبر سال قبل میلادی را تایید کنند، با شورش متاثر از دعوت رییسجمهور سابق ایالات متحده امریکا به اوج رسید و با اظهارات او هنگام ترک واشنگتن در پایگاه شکاری اندروز ادامه پیدا کرد.
آثار حقوقی اقدامات ترامپ
حقوق بینالملل به عنوان شاخهای از علم پیچیده حقوق، نو پا و در حال تکوین و تدوین است. کمیسیون حقوق بینالملل سازمان ملل متحد از جمله نهادهای بینالمللی موثر برای تدوین این علم مفید و موثر است.
کمیسیون حقوق بینالملل اما تنها نهاد موثر و موجود در نظام بینالمللی برای این مهم نیست بلکه بسیاری از تابعان حقوق بینالملل با اعمال و اقدامات خود در مسیر تکوین و نهادینه کردن حقوق بینالملل هستند. قراردادها و معاهدات بینالمللی در این زمینه نقش بسیار فعال و برجستهای دارند. تمام این تلاشها برای این منظور است که حقوق بینالملل و قواعد آن برای برقراری نظم در تعاملات بینالمللی ضروری است. دنیای کنونی بهرغم تمام نابسامانیها بر این فهم فائق آمده که بدون وجود مقررات حقوقی نمیتوان خیر و سعادت نوع بشر را فراهم آورد. هدفی که در سال ١٩٤٥ با تاسیس سازمان ملل متحد عینیت یافت.
بهرغم این، پس از گذشت قریب یک قرن (٩٣سال) از ١٩٢٨ که وزرای امور خارجه فرانسه و ایالات متحده امریکا (بریان- کلوگ) به موجب معاهدهای تحت همین نام توسل به زور را در روابط بین کشورها مذموم و ممنوع اعلام کردند و متعاقب آن مقررات منشور ملل متحد عدم توسل به زور را در روابط بین اعضا، تقنین و تا حد امکان تضمین کرد، شخصی زمام امور مدعیترین کشور جهان را به دست گرفت که بدون رعایت تشریفات قانونی از توافقات بینالمللی خارج شد، بسان رویه حاکمان قرون گذشته ارادهاش را بر منافع بشریت ترجیح داد و با داعیه تامین منافع ملی، منفعت بینالمللی را به خطر انداخت و در نهایت هر اقدامی که مغایر با اصول اولیه انسانی بود را تحت لوای شعار؛ «امریکا نخست» را علیه نوع بشر و اصول و استانداردهای آمره حقوق بینالملل، علیه جهانیان روا داشت. در سرزمین کشوری، بدون اذن و اجازه با نقض اصول برجسته منشور ملل متحد دایر بر اصل منع مداخله و عدم تجاوز و احترام به حاکمیت و استقلال هر عضو منشور ملل متحد، نیروی رسمی کشور دیگری را ترور کرد، در عین حال مقابل مثله کردن شهروند کشور (روزنامهنگار، خاشقچی) دیگر در قلمرو یک عضو دیگر سکوت کرد و تمام اینها را با بلوکه کردن بیش از دویست میلیارد دلار از سرمایه مردم رنج کشیده لیبی به سر انجام رساند و در عین حال وزارت امور خارجهاش مدعیترین نهاد دولتی برای اجرا و پاسداشت حقوق بشر در سایر کشورها بود.
هر تفسیر محدودی که از قواعد حقوقی به میان آید؛ تمام آنچه رییسجمهور سابق ایالات متحده امریکا انجام داد، تجاوز آشکار به اصول اولیه اخلاقی و قواعد مسلم حقوق بینالملل است.
ترامپ بیمحابا و درنهایت وقاحت در اوج گستاخی، اخلاق را در هم نوردید و انسانیت را انکار کرد در حالی که او و یارانش ادعای بیبدیل دموکراسی داشتند و بیاعتنا به همه ساز و کارهای دموکراتیک کشور تحت فرمانرواییاش، تمام اعتبار چند ساله آزادیخواهی کشورش را به تاراج داد.
حقوق بینالملل هر چند به نسبت گذشته حداقل در برخی موارد و در حدود بعضی معاهدات و سازمانهای بینالمللی واجد ضمانت اجرا شده است لیکن هنوز مانند نظام حقوق داخلی از ساز و کار کافی برای تعقیب، پیگرد و مجازات ناقضان اصول حقوق بینالملل و متعرضان به اعتبار و کرامت ذاتی نوع بشر بهرهمند نیست اما نه به این معنا که هرج و مرجطلبان در اجرا اراده و منویات خود مطلقالعنان هستند. استیضاح پیش آمده برای ترامپ شاهد صادقی برای این ادعاست.
رییسجمهور بد عهد سابق ایالات متحده امریکا بیتردید برای آنچه علیه نظام بینالملل انجام داد واجد مسوولیت حقوقی- بینالمللی است و اینکه امکان مجازات خاطی به گونهای که به سزای عملش برسد وجود ندارد موجبی نیست برای اینکه از تلاش برای تمهید زمینههای لازم غفلت کرد. همین اصل، تحریم مقامات ایالات متحده امریکا مانند ترامپ یا وزرای امور خارجه ایالات متحده را توجیه میکند.
تبعات سیاسی و دیپلماتیک اعمال ترامپ
صرفنظر از اینکه خوب است یا بد، تعاملات جهانی و بینالمللی مبتنی بر قواعد و اصولی است که بدون ملاحظه آنها نمیتوان از مناسبات حاکم بر روابط بین کشورها انتظار خیر و مصلحت داشت.
رعایت احترام، برابری آرا در صحن مجامع عمومی سازمانهای بینالمللی علاوه بر آثار حقوقی واجد تبعات سیاسی و دیپلماتیک هست. رخدادهای گوناگون بینالمللی بین کشورهای جهان که موجبی برای حضور دونالد ترامپ بود همواره حواشی گوناگونی همراه داشت. رعایت آداب و ملاحظات تشریفات که رکن اساسی امور دیپلماتیک است، تا مواجهه او با همتایان، همیشه مسالهساز بود. رفتار او اما فقط معطوف به کردار و عادتهای ارباب و رعیتمآبانه نبود، او جهان را تیول و طفیلی خود میدانست!
بدون هیچ منطقی جز اراده آزادی که برای خودش متصور بود، حکم میراند؛ دیدار میکرد و حتی مکرر خلاف تمام عرفهای دیپلماتیک که البته مصادیق آن در مرئی و منظر خلق قرار دارد رفتار میکرد.
ترامپ نظمی که به زحمت، خلال سالها در روابط بینالملل پدیدار شده بود را عمدا نادیده میگرفت و در محدوده سرزمینیاش گستاخانه بر دیگر صاحبمنصبان میتاخت.
دیده شدن برای او اولویت داشت و به نظر این مهمترین و برجستهترین اولویت او بود که باعث شد به هیچ هنجاری در مناسبات بینالمللی آنگونه که شایسته است پایبند نباشد. حاصل این تعرضهای آشکار در نخستین مرحله قربانی شدن اخلاق و دموکراسی بود. اموری که دولتش همواره آن را دغدغه روزمره خود میدانست.
شاید بتوان بدون هیچ مسامحهای بزرگترین لطمه زمامداری ترامپ را لطمه به دموکراسی دانست. لطمهای که او تا آخرین روز زمامداریاش حتی بر کشور خودش هم تحمیل کرد.
اقداماتی مانند تغییر سفارت به قدس (اورشلیم)، تلاش برای برقراری، حفظ و تحکیم ارتباط با کشورهایی که نظام سیاسی حاکم بر ایالات متحده امریکا مبانی حاکم بر حکمرانی آنها را مغایر با اصول اساسی خود میداند، از جمله برجستهترین اموری بودند که در عرصه سیاست بینالملل موحب شکاف عمیق بین این کشور با همپیمانانش شد.
ترامپ باور داشت او معیار است و هر آنچه او بپسندد باید موردپسند سایرین هم باشد در غیر اینصورت تمام آن از نظر وی مذموم و مردود است. خروج از شورای حقوق بشر و سازمان جهانی بهداشت، آنهم در شرایط پاندمیک که ضرورت حقوقی و قانونی برای همکاری بینالمللی وجود دارد، کاملا مبتنی بر همین نگرش عصیانگر او بود.
بیتردید آثار زخمهای ایجاد شده بر پیکر دنیا به این زودی التیام نمییابد اما به نظر میرسد جهانیان باید چشمهایشان را بشویند و طور دیگری ببینند. طالبان قدرت با سوءاستفاده از نفوذ رسانه، فریب میدهند و برای خود دنبالهرو و رهرو جمع میکنند و اینگونه هم دموکراسی را فریب میدهند و هم مانع از سعادت بشر میشوند. ترامپ این حقیقت را برای همه عیان کرد که در جهان ملتهب کنونی میتوان دموکراسی را برای استبداد و استعمار وسیله کرد. میشود هر فرصتی را به تهدید حداکثری تبدیل کرد برای همین در روابط بینالملل پیروز تابعی است که مبتنی بر اصول، بیشترین منافع را متناسب با شرایط تحصیل و اگر از فرصتی منفعت نمیبرد یا نمیتواند، آن را به هیچ روی به تهدید بدل نکند!
بیتردید آثار زخمهای ایجاد شده بر پیکر دنیا به این زودی التیام نمییابد اما به نظر میرسد جهانیان باید چشمهایشان را بشویند و طور دیگری ببینند. طالبان قدرت با سوءاستفاده از نفوذ رسانه، فریب میدهند و برای خود دنبالهرو و رهرو جمع میکنند و اینگونه هم دموکراسی را فریب میدهند و هم مانع از سعادت بشر میشوند. ترامپ این حقیقت را برای همه عیان کرد که در جهان ملتهب کنونی میتوان دموکراسی را برای استبداد و استعمار وسیله کرد. میشود هر فرصتی را به تهدید حداکثری تبدیل کرد برای همین در روابط بینالملل پیروز تابعی است که مبتنی بر اصول، بیشترین منافع را متناسب با شرایط تحصیل و اگر از فرصتی منفعت نمیبرد یا نمیتواند، آن را به هیچ روی به تهدید بدل نکند!
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.