رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 587985

دلایل عدم موفقیت گفتگوهای احیای برجام در دوحه؛مطهرنیا: پذیرش توافق برای دولت رییسی آسان نیست چون...

ساعت24-کارشناس مسائل بین المللی در گفتگویی با خبرآنلاین با اشاره به اینکه پذیرش توافق برای دولت سیزدهم آسان نیست گفت: اگر این دولت نتواند بیش از برجام دستاوردی داشته باشد، دچار تََرَک ایدئولوژیک می شود و این ترک می تواند زمینه های واگرایی در گفتمان انقلابی را افزایش بخشد.

html>

خبرها از دوحه ناامید کننده‌اند. مقامات امریکایی گفته‌اند که مذاکرات در قطر بدون هیچ پیشرفتی به پایان رسیده و انریکه مورا که رابط غیرمستقیم بین ایران و آمریکا بود هم در توییت نوشته که این گفتگوها نتیجه ای که اروپا در پی آن بود را نداشته است.

مذاکرات در دوحه به صورت فشرده و دوروزه برگزار شدند. اگر به سری به لابه لای اندک خبرهای بیرون آمده از اتاق های جداگانه گفتگو بکشیم، اوضاع حداقل از اوایل روز دوم رو به وخامت رفته و امیدها جای خود را به دلسردی داده بودند. در گزارشی که اکسیوس آن را منتشر کرده یک مقام آمریکایی مدعی شده که در این دوجلسه احساس می‌شد ایرانی‌ها هیچ عجله‌ای برای دستیابی به توافق از خود نشان ندادند و علاوه بر مطرح کردن مسائل حل و فصل شده، موضوعاتی تازه و بی ارتباط با توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ را پیش کشیدند. این در حالیست که در تهران مشکل چیز دیگری عنوان شده. خبرگزاری تسنیم عصر چهارشنبه ناگهان خبر از پایان زود هنگام مذاکرات داد و نوشت پافشاری آمریکا بر طرح پیشنهادی در آخرین دور مذاکرات وین باعث شده تا پیشرفت خاصی در گفتگوها صورت نگیرد. این خبر البته کمی بعد تکذیب شد و دو طرف حداقل دو ساعت بعد از سر میز مذاکرات بلند شدند.

در خبرآنلاین با مهدی مطهرنیا، کارشناس روابط بین الملل در مورد نشست دو روزه در دوحه به گفتگو نشسته ایم:

در مورد موضوعی که محل اختلاف بین ایران و آمریکا است، گمانه زنی های زیادی وجود دارد. اما این مساله که باعث شده رفت و آمدها به نتیجه ای نرسند، چیست؟

آنچه در باب مذاکرات قطر باید گفت آن است که این مذاکرات در ادامه گفتگوهای بی‌نتیجه وین بین دولت بایدن و دولت ابراهیم رییسی و با میانجیگری اتحادیه اروپا آغاز شد. این اتفاق با هدف این صورت گرفت که درخواست های ایران مبنی بر برداشتن تحریم های مورد نیاز برای رشد اقتصادی کشور را فراهم کند. این مذاکرات در دور نخست حداقل با ابهام رو به رو است. خبرگزاری تسنیم در تهران آن را شکست خورده نامید. به عبارت دیگر یکی از مهم ترین خبرگزاری های نزدیک به مراکز قدرت در تهران، در گام نخست تلاش کرده تا این معنا را مورد توجه قرار دهد تا ایالات متحده امریکا به هیچ وجه درخواست های ایران مبنی بر برداشتن تحریم ها که می تواند موجب تحرک و حرکت اقتصاد ایران به سوی بازسازی اقتصادی شود را بر نمی دارد.

حسین امیرعبداللهیان اعلام کرده بود که ما می خواهیم در مذاکرات آینده به گونه ای عمل کنیم که پیامدهای مثبت اقتصادی برای ایران به همراه داشته باشد. ما به پیمانی باز می گردیم که بتواند ایران را از این جهت، یعنی تحرکات اقتصادی مورد توجه قرار دهد. نگاه امریکا به این ادبیات، نگاهی ابزاری است. به این معنا که واشنگتن باور ندارد که ایران تنها به حرکت اقتصادی کشور بیندیشد. بلکه ایالات متحده امریکا با توجه به تجربه به دست امده از توافق برجام و رویکرد دکترین اوباما مبنی بر این که با ایران در ارتباط با پرونده هسته ای باید مذاکره و سپس به اقدام جامع مشترک در تمامی پرونده ها دست پیدا کند، اکنون خود را در وضعیتی می بیند که تهران بیشتر می خواهد تاکید بر برجام گذشته و محدود کردن گفتگوهای تهران به پرونده هسته ای داشته باشد. در حالیکه واشنگتن و هم پیمانانش اساسا مقوله پرونده هسته ای را بهانه ای در جهت محدود سازی ایران در همه جوانب و تبدیل ایران از یک بازیگر سرکش در منطقه به یک بازیگر عادی می دانند. این جاست که تقابل در این گفتمان به وجود می آید. گفتمانی که به زعم امریکایی ها به دنبال آن است که با بزرگنمایی مسائل اقتصادی زمینه های دستیابی به منابعی را پیدا کند که در مسیرهای سیاسی در حوزه منطقه ای و بین المللی از آنها استفاده کند. دیدگاهی در تهران هم که معتقد است آمریکا بر آن است که به بهانه پرونده هسته ای حکومت ایران را تضعیف و زمینه های تزلزل آن را ایجاد کند. لذا اصطکاک این دو گفتمان از اهمیت جدی تری نسبت به مساُل باقی مانده، به طور مثال در باب سپاه پاسداران یا قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا و سانتریفیوژهای پیشرفته و .. است. کارشناسان بر این امر واقف هستند که منابع اورانیوم در ایران مانند بسیاری از کشورهای جهان محدود است و غنی سازی اورانیوم در طولانی مدت امکان پذیر نیست.

دولت حاکم بر واشنگتن اگرچه یک دولت دموکرات است اما در یک ساختار سیاسی پیچیده تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی؛ تحت تاثیر عناصر بسیار تندرویی در امریکا قرار دارد که اکنون در آستانه تسخیر کنگره ایالات متحده هم قرار دارند. بعید نیست که در آینده این افراد ریاست جمهوری و کاخ سفید را در ۲۰۲۴ در دست بگیرند. حتی اگر بایدن ماندگار باشد، نظام مستحکم ائتلاف دموکرات و جمهوری خواهان در مقابل ایران، به این آسانی قابل شکسته شدن نیست. از سوی دیگر تهران هم یک دولت انقلابی دارد که این دولت، اکنون زمینه های ایجاد یک دولت یک دست را بعد از سال ۱۴۰۰ به دست اورده است. اگر این دولت نتواند بیش از برجام دست آوردی داشته باشد، دچار تََرَک ایدئولوژیک می شود و این ترک می تواند زمینه های واگرایی در گفتمان انقلابی را افزایش بخشد. لذا مذاکرات در این زمینه چندان چشم انداز روشنی را از لحاظ بافت موقعیتی و موضوعی دارا نیست. اگرچه از منظر جبر دو دولت حاکم بر واشنگتن و تهران، این امر تا حدود زیادی گریزناپذیر هم نشان می دهد.

آیا چشم اندازی برای حل این اختلافات، در اینده نزدیک و با استفاده از کانال های گفتگویی که باز شده، وجود دارد؟

من باور دارم که در برابر برجام چهار سناریو وجود دارد. سناریوی کیش و مات، سناریوی قیصر، آفتاب زمستانی و لبه شکننده. در همه این سناریوها مشخص است که زمینه های ایجاد یک تفاهم یا توافق تعهدآور برای هردوطرف، در ارتباط با پرونده هسته ای و پرونده های دیگر چندان در دسترس نیست. چرا که مقوله پرونده هسته ای، انضمامی به پرونده بزرگ تری در مورد ایران در نظام بین الملل و در رودررویی با امریکا است. به این معنا پرونده هسته ای یکی از مقولات مهم و مرکزی برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران، به واسطه رویکرد سرکشی در برابر نظم منطقه ای و نظام بین الملل از منظر نظم حاکم قدرت های بزرگ است. ایران این نظم را با چالش رو به رو ساخته است. از این رو برای کنترل ایران پرونده هسته ای در مرکز پرونده های دیگر مانند پرونده منطقه ای، پرونده حقوق بشر و... قرار داده است. از این جهت است که امریکا و همپیمانانش و حتی مسکو و چین هم در پی آن هستند که ایران را به گونه ای کنترل کنند، که تبدیل به بازیگری عادی در نظام بین الملل شود. لذا باید گفت آنچه که اکنون در این مسیر دیده می شود آن است که فشارهای بین الملل بر ایران بالاست و لبه های اصطکاک ایران با غرب و امریکا فزونی پیدا کرده است. لذا دستیابی به توافق معطوف به تعهد دو طرف در قبال یکدیگر بسیار محدود است. همانگونه که در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ برجام پذیرفته شد، اما هیچ کدام از طرفین تعهدی که به برجام داشتند یکسان نبود و میزان تعهد به برجام را بر مبنای نوع بینش دیگری تنظیم نکردند. در نهایت باید گفت آنچه در باب برجام گفته می شود، نمی تواند یک چشم انداز روشنی در آینده نزدیک داشته باشد.

به نظر می آید که ایران حتی تا پایان روز اول گفتگوهای دوحه، موضع روشنی در قبال آن داشت. این برخلاف رویکرد غربی ها بود که از ابتدا هم محافظه کارانه در مورد این نشست صحبت می کردند. علت اینکه تهران مساله را خوشبینانه می دید چیست؟ آیا این موضوع نشان از آن دارد که تهران مایل است ماجرا را به نحوی به یک سروسامان برساند؟

حاکمیت ایران در وعده های قبل یا زمانی که کد نرمش قهرمانانه داده شد، علاقه ای به امضای توافق با غرب نداشت. اگر هم تمایلی وجود داشته به واسطه اجبار و در نهایت موجب عقب نشینی هایی در برابر غرب شده است. از این جهت است که در سال ۲۰۱۵ و قبل از رسیدن به توافق هسته ای، کد نرمش قهرمانانه داده شد و تنها مذاکره محدود به پرونده هسته ای شد. لذا تمایلی وجود ندارد، بلکه فشارهای موجود ناشی از بافت موقعیتی موجب می شود ایران در مسیر یک توافق و استفاده از آن به عنوان ابزاری کم هزینه وارد عمل شود. اکنون این معنا تا حدود زیادی اثر گذشته خود را از دست داده است. لذا قبل از مذاکره دوحه سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن اعلام کرد که در دوحه تهران باید تصمیم بگیرد و به یک توافق نوشته شده آماده وجود دارد که ایران می تواند آن را امضا کند. اراده امریکا بر ایران از منظر تجربه نوشته شده، در یک توافق دیکته می شد و این مشخص است که ایران آن هم در دولت انقلابی ابراهیم رییسی نمی تواند آن را به راحتی بپذیرد. چرا که اگر این اتفاق بیفتد زمینه های ترک ایدئولوژیک و شکست بسیار بزرگ برای این گفتمان را در ایران فراهم می کند. گفتمانی که دولت های قبلی را از جمله حسن روحانی و محمود احمدی نژاد و حتی قبل تر از آن را دولت های غیر انقلابی و خارج از چارچوب اصیل گفتمان انقلابی حاکم بر جمهوری اسلامی معرفی کرده و نقدهای بسیار شدیدی بر این روند وجود داشته است. بنابراین کار بر پرونده هسته ای برای دولت رییسی از این منظر بسیار سخت و محدود کننده است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها