«دست فرمون» فقط برای لاکچریها نیست
ساعت 24-برنامه «دستفرمون» از تازهترین برنامههای شاخص در کنداکتور فصل پاییز شبکه نسیم بود. برنامهای با محور اتومبیلرانی که کامبیز دیرباز آن را اجرا میکند و در یک پیست حدودا 11هزارمتری شرکتکنندهها به شکل یکنفره از طریق ثبت رکورد به رقابت میپردازند. مسابقهای که برای بخشی از طرفداران مسابقات سرعتی میتواند جذاب باشد؛ مخصوصا اگر علاقهمند به رکوردزدن و عشق ماشین باشند. کامبیز دیرباز پاسخگوی سوالات «مهر» بود که در ادامه میخوانید.
البته هنوز خیلی نتوانستهایم فیدبکها را بهدست بیاوریم، چون پخش این برنامه همراه با کمی بدشانسی بود و دقیقا شروع پخش آن جمعه شبی بود که بنزین گران شد! برنامه هربار خواست پا بگیرد اتفاقاتی پیش آمد که تلویزیون کمتر بیننده داشت. برنامه وقتی نوپاست نیاز دارد در فضای مجازی حمایت شود، اما در همان اوایل پخش اینترنت هم قطع شد و مزیدی بر علت شد!
وقتی اسم اتومبیلرانی و دستفرمون و مسابقه میآید مخاطب دوست دارد از برنامه به هیجان بیاید و شاید بیشتر مسابقات «فرمول یک» برایش تداعی شود. چقدر این برنامه برای خود شما هیجان دارد؟
من همیشه سعی کردم خود را جای مخاطب بگذارم چه در مواجهه با فیلمنامه یک سریال و چه برنامههای عادی. این درست است که هیجان برنامه کم است و بخش زیادی بهدلیل سبک چنین مسابقاتی است که به شیوه «تکنفره» پیش میرود. فرض کنید جمعهها بروید به میدان آزادی و چنین مسابقهای را تماشا کنید در این مسابقه ساختار به این شکل است که عددها رقابت دارند. شاید اگر من از روز اول نحوه مسابقه را میدانستم، پیشنهاد میدادم که پیست را بهگونه دیگری طراحی کنند. البته پیشبینی هم نمیکردیم که تکنفره بودن ماشین هیجان را کم میکند و ما تلاش کردیم با آیتمها و چالشهای مختلف هیجان را به مسابقه تزریق کنیم، الان هم صحبتهایی شده و موافقت شبکه هم گرفته شده است.
پس به این ترتیب میتوان انتظار هیجان واقعی این نوع مسابقات را داشت؟
بله حتما. ما برنامه داریم پیست را تا 2 برابر یا 3 برابر عریضتر کنیم تا همزمان دو ماشین با یکدیگر مسابقه دهند.
احتمالا این کار نیازمند بودجه هم باشد.
بله تمام مشکل همین است و اگر منابع مالی تامین شود بهنظرم در سه یا چهار شب بتوان فضای جدید را آمادهسازی کرد چون آسفالتکاری پیست هم در دو شب انجام شد.
خود شما چرا هیچگاه در این پیست حضور ندارید. از همان ابتدا هم گفته شد حضور شما بهدلیل علاقه به موتورسواری و اتومبیلرانی است.
حضور من در این پیست شاید یکبار جذاب باشد و اگر قرار باشد هر شب باشد، احتمالا هم برای خودم و هم مخاطب خستهکننده میشود و من آن یکبار را هم نگه داشتهام که با چند تن از دوستانم شرکتکنندههای یک ویژه برنامه باشیم و چنین رقابتی را برگزار کنیم.
قرار است مسابقه موتورسواری باشد؟
پیست برای موتور کوتاه است چون موتور شتاب بیشتری دارد و پیچهای آن به لحاظ فنی متفاوت است بنابراین سختافزار جدیدی نیاز دارد اگر این امکان باشد خیلی هم خوب است چون بعضیها عشق موتور هستند که به برنامه اضافه میشوند.
این برای اولینبار است که خانمها میتوانند بهعنوان راننده در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کنند.
بله این اولینبار است و چند نفر هم به مرحله بعد راه پیدا کردند.
محدودیتی برای رانندهها نسبت به نوع ماشینشان وجود ندارد؟
هیچ محدودیتی وجود ندارد و اصلا یکی از علتهای این سبک از مسابقه همین بود که هرکسی با هر ماشینی بتواند شرکت کند و حجم و قدرت موتور ماشین چندان ملاک نیست بلکه فقط مهارت راننده است. البته ما یک استاندارد اولیه را رعایت کردیم، ولی منظور از اینکه همه میتوانند شرکت کنند افراد صفر کیلومتر نبودند.
در ضبط برنامه تصادف یا مجروح هم وجود داشت؟
مجروح و چپکردن نداشتیم، ولی تا دلتان بخواهد انحراف به چپ، خرابی ماشین و… داشتیم چون برخی خیلی وارد نبودند. در تمرینها فشار میآوردند و ماشین دچار نقص فنی میشد.
چقدر داشتن ماشینهای گران برای حضور در این مسابقات لازم است؟
هیچ ارتباطی ندارد. ما در پیست هم پراید داشتیم و B.M.W داشتیم و اتفاقا B.M.W اوت و راننده پراید اول شد! چون صددرصد به مهارت راننده بستگی دارد. اصلا سیاست برنامه این است که ما به چنین دنیایی ورود نکنیم که بخواهیم فقط ماشینهای لاکچری را راه بدهیم. این برنامه برای مردم کف خیابان است و برای همین هم بازخورد داشتهایم که خیلیها میگویند از ثبتنام جا ماندهاند. ما در دور اول حتی برای چند نفری که ماشین نداشتند اما ثبتنام کرده بودند، ماشین در اختیارشان گذاشتیم.
خود شما چقدر مسابقات و برنامههای اتومبیلرانی دنیا را میبینید؟ هرچند «تختگاز» مسابقه نبود، اما برنامهای پرطرفدار در میان علاقهمندان به انواع ماشین و خودرو بود و در ایران هم جای چنین برنامههایی خالی است.
محور اصلی «تختگاز» مقایسه ماشینها و برندها بود که البته ما اصلا در تلویزیون نمیتوانیم به آن ورود کنیم و ما مجبور هستیم به مردم بگوییم روی ماشینهایشان اسم بگذارند که بتوانیم با اسم صدایشان کنیم من بهطور مثال نمیتوانم بگویم علی با بنزش آمده است و باید بگویم علی بهطور مثال با پسرش آمده است!
با شرایط موجود برنامه میتواند به یک برند تبدیل شود؟
امیدوارم. من البته اصلا قصد مقایسه ندارم چون ساختار برنامهها متفاوت است، ولی برنامههای شاخص امروز شبکه «نسیم» که برند هم شدهاند، در ابتدا آزمون و خطا داشتند و براساس بازخوردها روند خود را اصلاح کردند. بهنظرم با تغییرات جدید این برنامه هم میتواند برند شود چون طیفی از مخاطبان را دارد که جایش در تلویزیون خالی بوده است. با این حال باید منطقی بود در همان مقیاس بهترین برنامه در دنیا که «تختگاز» است بازهم نمیتوانید آن را با «امریکاز گات تلنت» که مخاطب عمومیتری دارد مقایسه کنید و شما حتما باید عشق ماشین باشید تا «تختگاز» یا «دستفرمون» را ببینید چون تخصصی است ولی با هر علاقهای میتوان «عصرجدید» یا همان «امریکاز گات تلنت» را دید.
البته بخشی هم به ساختارهای برنامه است که بهطور مثال جدید یا خلاقانه باشد، مثلا در آیتمی که تایر ماشین را عوض میکنند در یکی از برنامههای خارجی همین کار را در خلأ انجام میدادند و اگرچه که این کار بودجه کلان میخواهد و قیاس معالفارغی است اما بستگی دارد که چقدر بتوان از اتفاقات جدید بهره برد.
من امیدوارم خداوند اگر پدر و مادرتان زنده هستند آنها را برایتان نگه دارد، ولی ما آنجا 2 بخاری نیاز داریم که از سرما نلرزیم خلأ که دیگر هیچ! ولی صددرصد درست میگویید قطعا هرچقدر پول بدهید آش میخورید. حتی مدتی آب ما ناشی از اتفاقات مالی قطع بود و ما حتی برای بدیهیترین چیزها هم چالش داشتیم. البته بخشی از این مشکلات درون خانوادگی است.
فکر میکنید فرهنگ ماشینسواری ممکن است باعث شده باشد در این برنامه شوخیهایی داشته باشید که کمی غیرعادی بهنظر برسد یا برخی حس کنند مبادی آداب و به رسم اجرای دیگر مجریان نبوده است؟
من به ضرس قاطع میگویم از شوخیهایم کسی ناراحت نشده است چون در این 44 سال سنی که از خدا گرفتهام میدانم با چه کسی شوخی کنم و یا حتی با چه کسی شوخی نکنم. ولی بینندهها سلایق مختلفی دارند و شاید برخی حس کنند مهمان برنامه از شوخی من ناراحت شده باشند با این حال اگر برنامه را خیلی جدی برگزار کنیم دیگر جذابیتی ندارد، شوخیها نمک و فلفل برنامه است. من در زندگی شخص هم همین شکلی هستم و اتفاقا از زاویه بالا به پایین نگاه نمیکنم. فرهنگ شوفری هم کاملا عامدانه است؛ فضای دیزل فضای خودش را میطلبد من هم اصلا نمیخواستم ادای مجریای را در بیاورم. میخواستم خودم باشم.
کلکل کردن را هم دوست دارید؟
من در هیجانی که وجود دارد با شرکتکنندهها شریک میشوم و برایم جذاب است مخصوصا وقتی بین شرکتکنندهها نوعی کلکل صورت میگیرد یا رانندگانی که خیلی دستفرمانشان خوب است و برای هم کری میخوانند، این هیجان به من هم غلبه میکند و بعد به خودم یادآوری میکنم که نباید هیجانزده شوم و باید کارم را انجام دهم. این هم به دلیل همان علاقه شخصی من به موتورسواری و مسابقه است و به لحاظ هیجان بیرونی هم باید گفت در چند سفری که به شهرهای مختلف داشتیم آدمهای بسیاری را دیدم که رکوردها و تایمهای مختلف شرکتکنندگان مسابقه را حفظ بودند و این برای من جالب بود.
در برخی از مصاحبههایتان نسبت بهدلیل پرسش درباره اجرا، نوعی گارد داشتهاید و بیشتر گفتهاید که اجرا را بازی میکنید.
من زمانی که حضور در این مسابقه را پذیرفتم با برخی از نویسندگان مشورت کردم تا واژههایی را برای من ابداع کنند که سمت برخی از واژههای دیزلی برویم تا مدل خودم باشد و آن را بازی جدیدی مختص خودم میدانم. زمان پخش برنامه «عصرجدید» یک شب مهمان آنها شدم که شما آن نوع بیان را در «دستفرمون» نمیبینید، من هم آنجا و هم اینجا دارم بازی میکنم. در واقع اسمش را بازی هم میشود گذاشت مثل شما که با پدر، مادر، دوست و… به نوعی حرف میزنید و میتوان گفت نقشهای مختلفی را بازی میکنید. در عین حال در دنیا چهرههای مختلفی هستند که اجرا میکنند مثل مورگان فریمن یا دیگر چهرههای بازیگری.
بله اما بستگی به برنامه هم دارد، مثل شما که برنامهای را در راستای علاقه خود اجرا میکنید، آنجا هم یک بازیگر مثلا اسکار یا گلدن گلوب را اجرا میکند.
بله این برنامه هم سبکی دارد که لایف استایل من است. من همیشه روی موتور بودهام و هستم و در این برنامه هم نوعی میزبانی دارم.
در این لایف استایل تصادف بهخاطر سرعت بالا هم داشتهاید؟
تصادف داشتهام اما قاطعانه میتوان گفت هیچیک بهخاطر سرعت نبوده است، چون اگر با موتور تصادف میکردم الان در خدمت شما نبودم! چون با موتور با سرعت بالا تصادف کنید دیگر چیزی از شما باقی نمیماند. آن اوایل که موتور خریداری کردم یکبار تصادف ناجوری داشتم و تجربهای شد که بعدا با احتیاط بیشتر موتورسواری میکردم.
همسرتان استفاده از موتور را هیچگاه غدقن نکرده است ؟
نه خودش میبیند که من بدون رعایت نکات ایمنی پشت موتور نمینشینم. مخصوصا در این چند سالی که پدر شدهام حتی برای رفتن تا سرکوچه هم بدون کلاه، موتورسواری نکردهام.
ولی همچنان سوار میشوید؟
بله اصلا نمیتوانم سوار نشوم و بدون موتور اموراتم نمیگذرد. نوعی حس رهایی دارد. من روزهای برفی سعی میکنم سوار موتور نشوم، اما در همین ایام شبها به پارکینگ میروم موتورم را روشن میکنم کمی گاز میدهم به موتورم سر بزنم و بعد به خواب بروم.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.