رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 203495

تفسیر نقاشی کودکان

خطوط در نقاشی کودک
خطوط نازک و هماهنگ در نقاشی کودک نشان دهنده ی سازگاری کودک است.
خطوط کوچک وفشرده نشانه ی ناراحتی درونی کودک است.
خطوط مارپیچ نشانه ی پرخاشگری در کودک است.
خطوط نازک وملایم احساسات عاطفی کودک را میرساند.
خطوط کوتاه خجالتی بودن و خطوط کمرنگ کمبود جوش وخروش را میرساند.
اگر در صفحه نقاشی بیشتر از نصف صفحه خالی بماند ونقاشی کوچک باشد نشانه ی اعتماد به نفس پایین کودک است.
اگر کودک مرتب نقاشی کند وپاک کند نشانه ی ترس و اضطراب درونیست.
در مورد نقاشی خانه اگر در وپنجره ای برای خانه نکشد نشانه ی وابستگی شدید به مادر است

خطوط در نقاشی کودک
خطوط نازک و هماهنگ در نقاشی کودک نشان دهنده ی سازگاری کودک است.
خطوط کوچک وفشرده نشانه ی ناراحتی درونی کودک است.
خطوط مارپیچ نشانه ی پرخاشگری در کودک است.
خطوط نازک وملایم احساسات عاطفی کودک را میرساند.
خطوط کوتاه خجالتی بودن و خطوط کمرنگ کمبود جوش وخروش را میرساند.
اگر در صفحه نقاشی بیشتر از نصف صفحه خالی بماند ونقاشی کوچک باشد نشانه ی اعتماد به نفس پایین کودک است.
اگر کودک مرتب نقاشی کند وپاک کند نشانه ی ترس و اضطراب درونیست.
در مورد نقاشی خانه اگر در وپنجره ای برای خانه نکشد نشانه ی وابستگی شدید به مادر است
بهترین نقاشی که نشانه ی روان سالم در کودک است کشیدن خانه با دود کش و پنجره ودر و پرده و آنتن است.
خورشید در نقاشی کودک نماد پدر است .خورشید با چشم و ابرو رابطه ی خوب با پدر را میرساند و خورشید سیاه تیرگی رابطه با پدر را میرساند.
اگر کودک آدمکی را نقاشی کند:
سر بزرگتر از بدن ناسازگاری کودک را میرساند.
سر به تنهایی بدون بدن اضطراب را میرساند.
سر کوچک با تن بزرگ نشاندهنده ی دروغگو بودن کودک است.
بچه های با مشکل وسواس برای آدمکها انگشت نمیگذارند.
در نقاشی کودکان زمین نماد ثبات، آسمان نماد همت و پاکی، ماه وستاره نماد خلا و نیستی، ماشین نماد قدرت، گل نماد مسایل جنسیست خصوصا گل رنگی!، ابر نماد پنهان کاری، تپه نماد وابستگی به سینه مادر و کوه نماد استقامت است.

1ـ خورشید و ماه
در اغلب نقاشیهای کودکان، خورشید دیده می شود. خورشید نشانه ی امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است. وقتی رابطه کودک و پدر خوب است کودک خورشید را در حال درخشیدن می کشد و وقتی رابطه ی آن دو مطلوب نیست کودک خورشید را در پشت کوه ناپدید می کند.
ترس کودک از پدر به رنگ قرمز تند و یا سیاه در نقاشی دیده می شود. البته با یک نقاشی ما به قضاوت نمی پردازیم بلکه باید چندین نقاشی کودک را بررسی کرد. ماه نشانه ی نیستی است. اغلب کودکان ماه را کنار قبر و قبرستان می کشند. کودکان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی می بخشند.
2ـ آسمان و زمین
آسمان به معنی الهام و پاکی است. ولی زمین به معنی ثبات و امنیت می باشد. کودکان خیلی کوچک هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی کنند، ولی در سن 5 یا 6 سالگی که آغاز به درک دلایل منطقی می کنند به کشیدن زمین نیز می پردازند.
3ـ اتومبیل
درجامعه ی امروزی ماشین نشانه قدرت است، به همین دلیل در نقاشیهای کودکان مخصوصاً پسر بچه ها ماشین زیاد دیده می شود. وقتی یکی از اعضای خانواده که اغلب پدر و گاهی خود کودک است، رانندگی می کنند، از دیدگاه برون فکنی اهمیت پیدا می کند. بیشتر نوجوانان به بهانه ی اینکه کشیدن تصویر آدم حوصله شان را سرمی برد یا سخت است، از کشیدن شکل آدم خودداری می کنند اما به اعتقاد پژوهشگران ترجیح دادن کشیدن ماشین در این دوره خود به خود نشان دهنده ی وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است. البته این مسائل بستگی به سن، فرهنگ و عوامل ذهنی و… نوجوان دارد.
4ـ حیوانات
اگر در نقاشی کودک شما تصاویر حیوانات دیده می شود ، ممکن است دلایل مختلفی وجود داشته باشد که شما با صحبت کردن با کودک پی به آن می برید. کودکی که در روستا زندگی می کند و یا حیوانات خانگی دارد و یا عاشق حیوانات باشد و یا حتی زیاد به باغ وحش برود طبیعی است که حیوان بکشد. پس فرهنگ و طرز زندگی کودک در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر کودک به نوعی با حیوانات رابطه نداشته باشد و حیوان برای او در دسترس نباشد تصویر حیوان در نقاشی او اهمیت خاصی پیدا می کند. گاهی ممکن است کودک احساس گناه و تقصیری را که تجربه کرده و جرأت نکرده آن را ابراز کند در نقاشی و در قالب حیوان نشان دهد. مثلاً کودکی ممکن است به دلیل اینکه دیشب درجایش خرابکاری کرده و سرزنش شده ، احساس گناه کرده باشد و در نقاشی اش شکل حیوان خاصی را مثل مارمولک بکشد. کشیدن حیوانات درنده نشانه ی فشارهای درونی مخفی کودک است. مثلاً کودکی که نسبت به برادر کوچکتر تازه به دنیا آمده اش حسادت می کند، در نقاشی ممکن است گرگ بکشد که این نشان دهنده ی ترس و دلهره ی کودک از تازه وارد کوچولو است.دوستان خوبم، توجه داشته باشید که در تجزیه و تحلیل نقاشی کودکان که کاری بسیار ظریف و حساس است چون یک کار تخصصی و تجربی است شما رأی قطعی نمی دهید. کودک شما باید خودش به میل خودش موضوع نقاشی را اتنخاب کند. شما نباید بالای سر او بنشینید و به او مداد رنگی به میل خودتان بدهید. او در نقاشی کردن باید آزادی کامل داشته باشد. در پایان نقاشی از کودک بخواهید که در مورد تصاویر کشیده شده برای شما حرف بزند. این گونه اطلاعات به شما در تجزیه و تحلیل نقاشی کودک کمک می کند. کودکان را به کشیدن تشویق کنید اما آنها را مجبور نکنید که همین الان برای شما نقاشی بکشند.
سر درآوردن از دنیای نقاشی بچه‌ها
بچه‌ها معمولاً در یک سالگی قلم به دست می‌گیرند و با آن به کاغذ ضربه می‌زنند، بدون آن‌که بتوانند اثری روی کاغذ به جا بگذارند. کم‌کم در حوالی 18 تا 20 ماهگی، موفق به کشیدن خطوط می‌شوند و میل ذاتی‌شان به اثرگذاری و لذت بردن از کارهای خودساخته، مهم‌ترین عامل در بروز شکل‌گیری این خطوط است. آن خط‌خطی‌های اولیه به مرور زمان، معنا و مفهوم بیشتری پیدا می‌کنند و در حدود سه سالگی، دیگر خط‌نگاری کودک فقط برای لذت بردن از حرکت یا فشار مداد روی کاغذ نیست، بلکه او سعی می‌کند با ترسیم تصاویر، احساسات درونی‌اش را متناسب با تجربه‌های زندگی کوتاه‌مدتش بروز دهد. از پنج شش سالگی به بعد، کودک قدرت و توجه بیشتری برای نظارت بر واقعیات بیرونی پیدا می‌کند و چون لغات بیشتری آموخته، بهتر از قبل می‌تواند اختلاف اشیا را با هم درک کند. او در این دوران، فقط جنبه‌هایی از اشیا را ترسیم می‌کند که خودش شناخته، و نه آن‌چه در ظاهر می‌بیند. بنابراین نقاشی در این دوران، ترسیمی است از چیزهایی که برایش مهم‌اند، حتی اگر در واقعیت قابل رویت نباشند. وقتی پای ارتباط نقاشی و خلاقیت بچه‌ها به میان می‌آید، علی‌محمد جزایری، مدرس آموزش هنر به کودکان، می‌گوید: «منحنی خلاقیت تا 9 سالگی سیر صعودی دارد و بعد از آن، سیر نزولی.» او انضباط حاکم بر مدرسه، فرایند بلوغ بچه‌ها، توجه به جنس مخالف و یادگیری روش‌های جدید برای بروز احساسات و ذهنیات را از مهم‌ترین دلایل کاهش منحنی خلاقیت کودکان بیان می‌کند و می‌گوید: «به همین دلیل، نقاشی یک جوان 18 ساله از یک شی‌ء مانند درخت، تا حدود زیادی شبیه آخرین نقاشی‌های او از همان شی‌ء در سن 12 تا 13 سالگی است.»
نقاشی بچه‌ها از محتوا تا عمق
همه نقاشی‌ها دارای عمق و محتوا هستند. محتوا همان موضوع نقاشی است که می‌تواند آدم، درخت و. . . باشد و عمق، آن مفهومی است که از نقاشی به ذهن می‌رسد؛ مثلاً، یک آدم خوشحال یا غمگین یا عصبانی. دکتر سهامی، فوق‌تخصص روان‌پزشکی اطفال، معتقد است تصویری که کودکان از خودشان می‌کشند، با تصویری که آن‌ها از خودشان در ذهن دارند، ارتباط مستقیم دارد. او می‌گوید: «دختربچه‌هایی که همیشه در خانواده، از آن‌ها تعریف و تمجید می‌شود، معمولاً تصویر خودشان را زیبا و با لباس‌های پف‌دار می‌کشند و این خیلی خوب است که بچه‌ها خودشان را دوست داشته باشند.» نقاشی کودکان برای روان‌پزشکان اطفال آن‌قدر مهم است که گاهی آن‌ها از همین نقاشی‌ها به عنوان یکی تست تشخیصی استفاده می‌کنند. دکتر سهامی در خصوص این تست می‌گوید: «ما معمولاً با نقاشی، یک شکل نیمه‌کاره می‌کشیم و از کودک می‌خواهیم آن را ادامه بدهد؛ بچه‌هایی که آن را خوب و قشنگ ادامه می‌دهند، معمولاً بچه‌های خوشحال و شادی هستند ولی کودکانی که شکل را تبدیل به یک نقاشی زشت و ترسناک می‌کنند، معمولاً از وحشت‌های مستقیم یا غیر مستقیم رنج می‌برند.» اصول تفسیر نقاشی کودکان روان‌شناسان معتقدند در تمام اجزای نقاشی کودکان، از رنگ‌ها گرفته تا خطوط و اندازه‌ها، رازی نهفته است. آن‌ها به عنوان مثال، دقت بیش از حد بچه‌ها را به هنگام نقاشی یا تلاش فوق‌العاده‌شان را برای این‌که هر چیزی سرجای خودش ترسیم شود، نشانه‌ای از استعداد ابتلا به وسواس می‌دانند. البته چیزی که قبل از تفسیر نقاشی‌های کودکان باید در نظر گرفت، توجه به شرایط و امکانات در دسترس آن‌ها است. نمی‌شود از یک کودک با امکانات محدودتر و در شرایط دشوارتر همان انتظاری را داشت که از کودک دیگری با امکانات بیشتر و محدودیت‌های کمتر. اما به هر حال، اصول مشخصی در تفسیر نقاشی کودکان وجود دارد؛ مثلاً گفته می‌شود که خطوط نقاشی کودک، به تنهایی و بدون وابستگی به محتوای اثر، می‌تواند بازتاب حالت‌های روحی و فکری او باشد؛ به نحوی که خطوط باز و بلند از راحتی و خوشحالی آن‌ها حکایت می‌کند و در مقابل، خطوط فشرده و کوتاه حاکی از ضعف عصبی آن‌ها است و خطوط کوتاه و ناپیوسته‌ای که احساس می‌شود کودک در کشیدن آن‌ها دچار تردید شده یا از کشیدن آن‌ها منع شده، نشانه خجالتی بودن او است. فضای نقاشی هم یکی دیگر از ارکان نقاشی است که نشان‌دهنده نحوه ارتباط و شیوه واکنش نشان‌ دادن کودک به محیط اطراف است. بچه‌های خجالتی و کم رو که اعتماد به نفس پایین‌تری دارند، معمولاً ترجیح می‌دهند در یک کاغذ کوچک یا در گوشه صفحه یا در قسمت محدودی از فضای صفحه نقاشی بکشند. کودکان غمگین و گوشه‌گیر معمولاً نقاشی‌هایشان را متمایل به سمت چپ کاغذ می‌کشند و بچه‌هایی که خط‌خطی‌هایشان را در مرکز کاغذ قرار می‌دهند، معمولاً بر احساساتشان توجه و تمرکز بیشتری دارند. در بیشتر موارد، اولین کسی که کودک در نقاشی‌هایش شکل او را می‌کشد، مهم‌ترین فرد از لحاظ عشق و علاقه یا ترس و دلهره در زندگی او است. شکل اول، معمولاً همان کسی است که ذهن کودک را بیشتر از دیگران به خود مشغول کرده است. بچه‌ها این شکل را با دقت زیاد و رعایت جزئیات بیشتری ترسیم می‌کنند و برعکس، کم‌اهمیت‌ترین فرد برای کودک، یا اصلاً نقاشی نمی‌شود یا کوچک‌تر و دورتر از همه و با کم‌ترین جزئیات ممکن نقاشی می‌شود. اگر کودک، تصویر خودش را در نقاشی‌های خانوادگی نکشد، این امر نشانه عدم احساس راحتی او در خانواده است. دکتر سهامی درباره اهمیت توجه به جزئیاتی از این قبیل می‌گوید: «چیزی که من در نقاشی کودکان به آن توجه می‌کنم، همین جزئیات است؛ چون جزئیات نشانه هوش است و بچه‌هایی که جزئیات را بهتر می‌کشند معمولاً باهوش‌ترند. بچه‌ای که هر 5 انگشت دست‌ آدم را توی نقاشی‌هایش ترسیم می‌کند، بچه‌ باهوشی است. باهوش‌ها معمولاً با دقت زیادی تمام اعضای بدن را می‌کشند و فراموش کردن برخی از اجزا شاید فقط از سر بی‌توجهی‌شان باشد اما اگر کودکی همیشه یک عضو یا یک چیز مشخص را نکشید، این می‌تواند معنای خاصی داشته باشد.» دکتر سهامی توصیه می‌کند که در دادن موضوع نقاشی به کودکانمان نیز از موضوعات کلی و ملموس استفاده کنیم: «مثلاً از آن‌ها بخواهیم یک مزرعه خوشحال، یک محل خطرناک یا یک دنیای تمیز را نقاشی کنند. مهم‌ترین رکن در نقاشی کودک، خوشحالی است. بچه می‌تواند حتی یک کوسه را خوشحال بکشد. باید اجازه بدهیم بچه‌ها بدون محدودیت نقاشی بکشند و آموزش‌هایمان را به بعد از 7 سالگی موکول کنیم؛ چون تا قبل از این سن، بازی و نقاشی آزاد به مراتب بهتر و مفیدتر از هر آموزشی است.» بزرگ‌نقاشان کوچک کپی کردن از نقاشی دیگران، مانع بروز خلاقیت کودکان می‌شود و تکرار این کار می‌تواند نشانه ضعف اعتماد به نفس کودک باشد. اما در مقابله با چنین مواردی، واکنش شدید و مستقیم والدین نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه باعث افزایش حساسیت و گرایش بیشتر کودک به این کار می‌شود. در چنین شرایطی بهتر است از یک مشاور یا کارشناس کمک خواست و البته نباید فراموش کرد که اصلاً نیازی نیست بچه‌ها حتماً خوب نقاشی بکشند یا در آینده یک نقاش ماهر و حرفه‌ای بشوند. نقاشی برای کودکان صرفاً ابزاری است برای بالا بردن کیفیت رشد روحی، عاطفی و فکری. لابد قبول دارید که تربیت آدم‌های بزرگ به مراتب مهم‌تر است از تربیت نقاش‌های ماهر. نقاشی کودکان فقط بهانه‌ای است برای تربیت چنین آدم‌هایی. اگرچه علاقه به نقاشی در همه کودکان وجود دارد و نقاشی نکشیدن یک بچه می‌تواند نشانه ضعف او در برقراری با دیگران یا بی‌علاقگی او به چنین ارتباطاتی باشد اما کمبود امکانات نقاشی، پافشاری‌ والدین در نقاشی کشیدن کودکان یا بی‌توجهی آن‌ها به نقاشی کودک و به ویژه تمسخرشان می‌تواند زمینه‌های بی‌انگیزگی بچه‌ها را فراهم کند. خط‌خطی‌هایشان را تشویق کنید برای افزایش علاقه بچه‌ها به نقاشی، باید آن‌ها را تشویق کرد. این کار به افزایش اعتماد به نفس و شکوفایی خلاقیت آن‌ها نیز منجر می‌شود. کم‌ترین تشویق بزرگ‌ترها معمولاً تعریف و تمجید شفاهی از نقاشی کودکان است و نصب نقاشی آن‌ها به دیوار اتاق نیز می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین تشویق‌ها برای کودکان باشد. اگر می‌خواهید انگیزه نقاشی را در بچه‌هایتان بیشتر کنید، بهتر است خودتان هم با فرزندتان همراه شوید. یک کاغذ بردارید و بدون این‌که به کودک‌ نشان دهید چه می‌کشید، با حالتی کودکانه سعی کنید در حال نقاشی کردن، حس کنجکاوی او را تحریک کنید و بعد از تمام شدن نقاشی، آن را به خود کودک و سایر اعضای خانواده ‌نشان دهید و پیشاپیش از دیگران بخواهید در برابر نقاشی‌تان هیجان‌زده شوند. ساعتی از روزهای تعطیل خودتان را به کار با رنگ و ترکیب‌ آن‌ها با هم (حتی رنگ‌های پلاستیک ساختمان) اختصاص بدهید و از کودک‌ بخواهید در مورد نقاشی‌هایش برایتان توضیح بدهد. مطمئن باشید با استفاده از این روش‌ها، علاقه فرزندتان به نقاشی چند برابر خواهد شد. علی‌محمد جزایری، مدرس آموزش هنر به کودکان، معتقد است نقاشی یک هنر اکتسابی است که نیاز به استعداد خاصی ندارد. او سرسختانه معتقد است که: «آن‌چه در هنرمند شدن افراد مؤثر است، آموزش خوب و محیط مناسب و امکانات کافی است و نقش مربی و به ویژه والدین در این میان از اهمیت زیادی برخوردار است. شرایط محیطی خوب، امکانات مناسب و تشویق به موقع، به خصوص در همان مراحل اولیه که کودک فقط خط‌خطی می‌کند، می‌تواند زمینه را برای شکوفایی استعداد این هنر مهیا کند. والدینی که به خط‌خطی‌ بچه‌هایشان بها می‌دهند، فرزندانی به مراتب موفق‌تر از دیگران خواهند داشت.» رنگ‌ها به صدا درمی‌آیند کارشناسان معتقدند تعداد رنگ‌های به کار رفته در نقاشی‌ کودکان از اهیمت زیادی برخوردار است. بچه‌هایی که در زندگی با مشکلات بیشتری مواجه‌اند، بچه‌های طلاق و بچه‌هایی که به هر ترتیب، در زندگی‌شان شوک بدی به آن‌ها وارد شده، معمولاً در نقاشی‌هایشان بیشتر از سه رنگ استفاده نمی‌کنند و اغلب اوقات، یکی از این سه رنگ‌ نیز بنفش است که علاقه کودکان به این رنگ، گویای اضطراب آن‌ها است. درمقابل، بچه‌هایی که آسودگی بیشتری دارند، معمولاً بیشتر از پنج رنگ در نقاشی‌هایشان استفاده می‌کنند. برای بیشتر بچه‌ها، نقاشی کشیدن به مثابه یک سرگرمی جذاب است و نتیجه نقاشی چندان مورد توجهشان نیست. به همین دلیل، به مربیان نیز توصیه می‌شود به روند نقاشی اهمیت بدهند و امکانات کافی را برای بچه‌ها فراهم کنند. ضرورتی ندارد که آن‌ها حتماً از رنگ‌های واقعی در نقاشی‌هایشان استفاده کنند؛ لزومی ندارد که همیشه برگ‌ها را سبز بکشند. بچه‌هایی که در زندگی با مشکلات بیشتری مواجه‌اند، معمولاً اثر رنگ‌ها را با فشار بیشتری روی کاغذ اعمال می‌کنند و بیشتر اوقات، نقاشی‌شان فقط خط‌خطی است

شناخت تعارض های روانی کودکان براساس ترسیم نقاشی
نقاشی کودک، نوعی بازی است. در تمام دوره کودکی و تا مرزهای نوجوانی اکثر کودکان به طور منظم به مجموعه ای از فعالیت های ترسیمی می پردازند و بدین ترتیب روابط زیادی با واقعیت ها برقرار می سازند. کودکان با استفاده از شیوه های مختلف، تصور خود را از جهان به نوعی ترسیم می کنند. این فعالیت با مدت اکتشاف و تجربه همراه است. حدودا از پایان نخستین سال زندگی بسیاری از کودکان فعالیتی که می توان آن را ترسیم یا نگارگری نامید از خودشان بروز می دهند که ابزار آن یک مداد و قلم است اما ممکن است از انگشت، اسفنج، یک تکه ذغال، یک تکه گچ یا یک تیره چوب یا هر شی دیگر نیز استفاده کنند. نقاشی عمدی (ارادی) از دومین سال زندگی به صورت ترسیم خطوط درهم و برهم شروع و به تدریج با رشد حرکتی- ادراکی ادامه می یابد یعنی بعد از مرحله ای که کودک از دست خود تبعیت می کند در مرحله بعدی چشم به هدایت دست می پردازد. به نظر اکثر محققان در جریان سومین سال زندگی نخستین نقاشی های تقلیدی ظهور می کنند. مراحل تحول نقاشی در بین فعالیت های کودک، نقاشی از تحولات شناختی، عاطفی، اجتماعی تاثیر می پذیرد و به مقیاسی وسیع در تشخیص روانی و روان درمانگری به کار گرفته می شود. قبل از 2 سالگی: نقاشی هایی ایجاد می شود که ناشی از فعالیت حرکتی، بدون مهارگری دیداری است. این مرحله، مرحله خط خطی کردن است. از 2 تا 3 سالگی: تقلید از موقعیت ها دیده می شود. این مرحله، مرحله آغاز حرکت ترسیمی است. از 5 - 3 سالگی: در این مرحله کودک تا حدی به الگو توجه می کند اما غالبا طرحی اجمالی و قالبی را جانشین آن می سازد از 5-9 سالگی: مرحله نسخه پردازی (بازپدیدآوری) از شکل های هندسی است، به ترتیب از دایره، مربع، مثلث، لوزی تا شکل های پیچیده.در این مرحله نقاشی هایی که عناصر مختلف تجسم در آنها متمایز گردیده اند، تولید می شود همچنین ترکیب طرح های پایه با جزئیات زیاد.از 9-13 سالگی: رها کردن اجمال گری به سود واقع نگری دیداری تر. نقاشی به مثابه یک تست فرافکن در زمینه بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری های آنان، روانشناس و پزشک با مشکلاتی مواجه هستند که مربوط به سازش با محیط خانوادگی است. کودک قسمت اول زندگی خود را در خانواده می گذراند، نخستین تجربه های سازشی وی با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق می یابند به قسمی که اختلالات روانزاد که در زمینه عاطفی یاعقلی بروز می کنند همواره یا با تعارض های ادیپی و یا با تعارض های رقابت با برادر و خواهر در ارتباط اند. این تعارض ها همواره به وضوح با مصاحبه آشکار نمی گردند چون آنچه خود را نشان می دهد نتیجه است و نه علت که عمیق تر و غالبا پنهان است. نه پدر و مادر و نه خود کودک از آن خبر ندارند و با پرسیدن نخواهیم توانست به کشف انگیزه های عمیق اختلالات سازشی دست یابیم بخصوص اگر تعارض شدیدی بین کودک و یکی از اعضای خانواده اش وجود داشته باشد. برای آشکار ساختن آن باید کودک را به برون ریزی عمیق ترین احساساتش و شیوه ای که در عمق وجود خویش در ارتباط با شخص موردنظر برگزیده است، هدایت کنیم تا کودک بتواند آنچه را در دل دارد آزادانه بیان کند و نقاشی وسیله این بیان آزاد است بخصوص نقاشی خانواده به کودک اجازه می دهد که تمایلات سرکوفته در زمینه ناهوشیار خود را برون ریزی کند و از این راه است که کودک می تواند واقعی ترین احساساتی را که نسبت به کسان خود دارد برای ما آشکار سازد. به عبارتی می توان نقاشی را یک تست شخصیت قلمداد کرد که می توان برمبنای قوانین فرافکنی به تفسیر آن پرداخت. به کار بستن این تست آسان است و می توان سریع اجرا و تفسیر کرد، حدود 30 دقیقه برای آزمونگر ورزیده که کودکان و نوجوانان به آزمایش شدن با این تست به خوبی تن در می دهند و این تست از 5-6 سالگی به خوبی قابل اجراست و جز به یک میز و یک ورق کاغذ و یک مداد به لوازم دیگری نیاز ندارد. در وهله نخست به کودک نمی گوییم که خانواده ات را نقاشی کن بلکه به او می گوییم یک خانواده را نقاشی کن. خانواده ای که در فکرت به وجود می آوری. در وهله دوم، بعد از اجرای نقاشی توسط کودک با او مصاحبه ای به عمل می آوریم که در آن از وی خواسته می شود نقاشی خود را شرح دهد، اشخاص ترسیم شده را مشخص کند و نقش و جنس و سن و روابط متقابل آنها را معین نماید. سپس از کودک می خواهیم ترجیح ها یا نفرت های خود را نسبت به اشخاص مختلفی که در نقاشی آمده اند ابراز نماید. آن گاه به همسان سازی بپردازد یعنی بگوید که دلش می خواست کدامیک از اشخاص نقاشی باشد. مزیت این روش این است که تفسیر شخصی کودک از تست که بیش از هر شخص دیگری معنای نقاشی خود را می داند جانشین تفسیر روانشناس می گردد. در پرتو ترسیم یک خانواده،کودکان آثاری پدید می آورند که با بررسی آنها پدر و مادر، مربیان و معلمان و پزشکان می توانند به سرعت به اندیشه ای درباره تحول روانشناختی و ماهیت مشکلات احتمالی آنان دست یابند. در بین تست های فرافکن، آزمون ترسیم خانواده به علت دستورالعمل گسترده آن یکی از بهترین تست هایی است که به کودک اجازه می دهد دنیای اجتماعی خود را به میل خویش بنا کند یعنی هر اندازه دلش می خواهد از واقعیت عینی فاصله بگیرد. وقتی از کودک می خواهیم یک خانواده تخیلی رسم کند ابتدا در ذهن خود براساس اصل واقعیت، ترکیب خانواده واقعی خود را مجسم می نماید و سپس با صرفنظر کردن از هر نوع تفنن و خیالبافی و برحسب سلسله مراتب سنی و درجه اهمیت به ترسیم پدر، مادر، برادران و خواهران بپردازد. کودک در نقاشی خود به تجسم خانواده واقعی نمی پردازد بلکه خانواده تمایلی خود را ترسیم می کند. در این صورت کافی است که تولید تخیلی کودک را با ترکیب خانواده واقعی مقایسه کنیم تا تغییر شکل ها، حذف ها و اضافات را و اینکه تمایلات عاطفی در کدام جهت و تا چه اندازه دید وی را از واقعیت دگرگون می کند مشاهده کنیم.کودکی که دچار اضطراب است اضطراب خود را چگونه در نقاشی منعکس می کند؟
- وقتی تهدید خطرناکی که اضطراب را به راه می اندازد، از برون حادث شود کودک بی چون و چرا آن را حذف می کند.
- اگر یک کودک نسبت به برادر کوچکش حسادت کند، ممکن است در نقاشی او را حذف کند (نفی وجود)، یا آنکه وی را در موضع فرزند بزرگتر قرار دهد و خود را به شکل بچه کوچک تر ترسیم کند (معکوس کردن نقش ها) یا بالاخره به سادگی جای او را بگیرد (همسان سازی با رقیب.)
- اگر کودک به دلیل شیطنت از کیفر می ترسد علی رغم واقعیت خود را به منزله مهربان ترین فرد توصیف خواهد کرد یا آنکه خود را در سنینی قرار خواهد داد که هنوز شیطنت نمی کرده است (واپس روی) و اگر پسر باشد ممکن است خود را با ویژگی های یک دختر مطیع و مهربان به تصویر بکشد و بالعکس اگر دختر باشد خود را در هیئت یک پسر مجسم کند (جابه جایی.)
دفاع های “من” چگونه در تست ترسیم خانواده خود را نشان می دهد؟
-1 ارزنده سازی شخص اصلی نقاشی از دید روان تحلیلگری، فرد ارزنده سازی شده کسی است که کودک بیشترین نیروی عاطفی خود را در وی سرمایه گذاری می کند. ارزنده سازی یکی از افراد خانواده به منزله نشانه روابط بسیار معنادار کودک با فرد ارزنده سازی شده است و این شخص کسی است که کودک وی را مهم تر از همه می داند و مورد تحسین قرار می دهد یا مورد غبطه یا ترس واقع می شود. شخص ارزنده سازی شده کسی است که نخست ترسیم شده و غالبا نخستین جایگاه را در سمت چپ خانواده اشغال می نماید و غالبا یکی از والدین کودک است. اما وقتی نخستین شخص ترسیم شده یک کودک باشد یعنی کودک جاه طلبی خود را در این شخص متبلور کرده، جنس و نقش وی را برتر تلقی می کند و در عمق وجودش خواستار آن است که جای وی را اشغال کند. اگر در وهله نخست خود را ترسیم کند، نشانه گرایش به خود دوستداری است. شخص ارزنده سازی شده بلندقامت تر از اشخاص دیگر نقاشی می شود.تصویر شخص ارزنده سازی شده با دقت ترسیم می گردد و کودک وقت بیشتری را صرف ترسیم آن می کند و خطوط تصویر کامل ترند و بهتر از سایر اشخاص، رنگ آمیزی شده و گاهی تنها شخصی است که در ترسیم وی از رنگ استفاده شده است.
-2 ناارزنده سازی ها ابتدایی ترین مکانیسم دفاعی عبارت است از “نفی واقعیت” که در ترسیم خانواده از راه حذف ساده و بی چون و چرای مورداضطراب زا بیان می شود بدین ترتیب
- اگر کودک شخص خود را ترسیم نکند می توان گفت که وی در موقعیت کنونی خود از لحاظ سن و جنس احساس راحتی نمی کند و دلش می خواهد کس دیگری باشد. در واقع نمی توان تصور کرد که یک کودک بتواند خود را از منظومه خانوادگی اش حذف کند پس باید پذیرفت که وی خود را در قالب شخص دیگری به تصویر کشیده است و مایل است جای او را اشغال کند و با او همسان سازی کند.
ناارزنده سازی به صورت های زیر متجلی می شود:
-1 از دیگران کوچک تر کشیده می شود.
-2 در آخرین جا و غالبا کنار صفحه کاغذ قرار داده می شود مثل اینکه در ابتدای امر، قصد درنظر گرفتن جایی برای او نداشته.
-3 با فاصله از دیگران یا در سطح پایین از آنها دیگر کشیده می شود
-4 به خوبی دیگران ترسیم نمی شود یا جزئیات مهمی در تصویر وی از قلم می افتد.
-5 بی ارزش شمرده می شود.
-6 نام وی ذکر نمی شود در حالی که نام همه اشخاص دیگر ذکر می گردد.
-7 به همسان سازی با وی مبادرت نمی کند و به ندرت معترف شخصیت آزمودنی است.
-3 اشخاص خط زده شده:
خط زدن آنچه ترسیم شده است، غالبا نشانه یک تعارض بین گرایشی است که نخست در نقاشی فرافکنده شده و سپس در وهله دوم منع گشته است.
-4جابه جایی و اشخاص افزوده شده:
کودک گرایش سانسور شده را به یکی از خواهران یا برادران و گاهی هم به یکی از والدینش نسبت می دهد و در مقابل همه خصایص یک فرد غیرقابل سرزنش را برای خود قائل می شود.
اگر کودک یک یا چند شخص تخیلی را به ترسیم خود اضافه کند تمایل دارد تا آنچه را که جرات تحقق آن را ندارد محقق سازد و هرچه شخص افزوده شده بیشتر باشد، نشان دهنده یک گرایش پراهمیت است. اضافه کردن یک حیوان به تصویر، نشان دهنده این است که ممنوعیت کشاننده بسیار شدید است البته ممکن است کودک حیوانات را دوست داشته باشد و به این دلیل به ترسیم گربه یا سگ مانوس بپردازد که از راه مصاحبه مستقیم می توان به این موضوع پرداخت.
اضافه کردن یک حیوانی که در حقیقت وجود ندارد معرف کشاننده ای است که کودک شهامت قبول آن را ندارد. پرخاشگری علیه والدین یا خواهران و برادران غالبا از راه یک حیوان وحشی بیان می شود.
-5 نزدیکی بین اشخاص و روابط با فاصله:
اگر دو فرد نزدیک هم کشیده شود نشان دهنده صمیمیت بین آنهاست. اگر این اشخاص دست های یکدیگر را گرفته باشند یا با هم بازی کنند، درجه صمیمیت بیشتر است.
اگر کودک با فاصله از دیگران قرار گرفته باشد در برقراری روابط با دیگر افراد خانواده مشکلاتی دارد، پرخاشگری علیه آنها دارد یا خود را از منظومه خانواده حذف شده می پندارد.
-6 همسان سازی ها: همسان سازی با واقعیت زمانی است که کودک خود را در شرایط واقعی سن و جنس خود مجسم می کند و اظهار می داردکه “می خواهم خودم باشم”.
همسان سازی در سطح ناهوشیار، همسان سازی های عمیق تری هستند که وقتی به سطح هوشیار فرد مراجعه می شود آشکار نمی گردد. این همسان سازی ها که به کشاننده های سرکوفته شده تعلق دارند که از راه نشانه های ارزنده سازی در نقاشی می توان به وجود آنها پی برد. عضوی از خانواده که بزرگ تر کشیده می شود شخص برگزیده برای همسان سازی است و یا وقتی یکی از اعضا را حذف می کند به دلیل کینه ای است که نسبت به او دارد و برایش غیرممکن است که او را به منزله موضوع همسان سازی انتخاب کند یا اشخاص افزوده شده نیز همیشه معرف همسان سازی کودک هستند. اگر چندین نفر افزوده شوند معرف چندین گرایش مختلف است که فرد بین آنها سرگردان است.
چگونه تعارض های روانی کودک براساس تست ترسیم خانواده آشکار می شوند؟
کودک چگونگی روابط حال و گذشته اش را با والدین و خواهران و برادران در نقاشی خانواده فرافکنی می کند چون تمامی زندگی عمیق عاطفی وی به این روابط وابسته است. می توان انگیزش های کم و بیش پنهانی رفتار و خصوصا رفتار مرضی وی را براساس نقاشی، استنباط و آشکار کرد. پرخاشگری شدید نسبت به رقیب به ندرت در تست نقاشی ظاهر می شود. وقتی وجود یک خواهر یا برادر حسادت کودک را بر می انگیزد و موجب اضطراب شدید می شود با ترسیم نکردن او در نقاشی از خود دفاع می کند. وقتی کودک یکی از خواهران یا برادران یا در نقاشی خود حذف می کند نشان می دهد که کودک با او بدترین روابط را دارد و نمی تواند با وی همسان سازی کند. حذف همه رقیبان نشان دهنده این است که حسادت پرخاشگرانه همه خواهران و برادران را در بر می گیرد و بنابراین هیچ یک از آنها را ترسیم نمی کند. اگر کودک نقاشی خانواده را به ترسیم والدین محدود کند به عبارت دیگر بدون کودک نقاشی کند، ناارزنده سازی رقیب می تواند با تغییرشکل یا با قطع بخش های اصلی اندام وی مانند بازوها، پاها و چهره ها نشان داده می شود. حالت افسردگی در نقاشی کودک خود را به شکل انتقاد از خود و ناارزنده سازی خویشتن و واکنش واپس گرا بروز می کند و کودک خود را نامهربان ترین وبدبخت ترین می داند. در شدیدترین حالت افسردگی کودک خود را در نقاشی حذف می کند اما نه حذف کامل. در حد خفیف تر حالت افسردگی، کودک خود را ناارزنده می سازد.

تست خودشناسی
اول درخت نقاشی کنید بعد خود را بشناسید
درختی را که کشیده اید با درختانی که در پایین صفحه موجود است مقایسه کنید . ببینید بیشتر شبیه کدام یک است . بعد شرح مربوط به آن درخت را بخوانید تا درباره خود و روحیه تان چیزهای جدید کشف کنید. برای این که دوستانتان را بهتر بشناسید از آنها بخواهید که درختی ترسیم کنند.
* کلید تست*
16 درخت در این تست وجود دارد . در درخت های شماره 1 تا 8 شکل شاخه ها مهم است و این تست ، روحیه شما را بر اساس فرمی که به شاخه ها داده اید تجزیه و تحلیل می کند. از شماره 9 تا 16 شکل تنه درخت مورد نظر است. بدین ترتیب شما از این تست دو جواب به دست می آورید که یکی مربوط به شکل تنه درخت است و یکی مربوط به شاخه هاست.





1 – شاخه های انبوه و گره خورده
شما از نظر منطق و اندیشه به اندازه کافی بالغ شده اید و می توانید تعادل را در زندگی تان برقرار کنید ، زیرا احساسات پرخاشگرانه و افراطی و خواسته های نامعقول ندارید. اصلاً جاه طلب و افزون خواه نیستید و از رقابت با اطرافیانتان خوشتان نمی آید . بیش از حد به خانه و خانواده و دوستان خود وابسته هستید . تمام مراحل سخت و بحرانی را به خوبی پشت سر می گذارید زیرا در طبیعت شما خصوصیت انفعالی و تأیید پذیری شدیدی نهفته است . بدخواهان ممکن است این آرامش فکری شما را ناشی از تنبلی بدانند.
2 – درختی که بر شاخه ها و تنه آن هاشورزده و سایه انداخته اید .
این نقاشی از یک ترس یا نگرانی در ضمیر پنهانتان حکایت می کند . ممکن است نگران از دست دادن کسی باشید ، یا از این بترسید که به آرزوهایتان و نقشه هایی که کشیده اید نرسید. این عدم اعتماد به نفس سبب می شود گاهی در وجود خود احساس بی کفایتی کنید. ترسها را از وجود خود دور کنید تا راحت باشید و از احساس زندگی کردن در زیر ابرها رنج نبرید.
3 – درخت سرو و عید نوئل
اگر درختی شبیه کاج های کریسمس کشیده اید نشان می دهد که نمی توانید با آدمهای الکی خوش و بی بند و بار کنار بیایید . ضمناً کمی بدبین هستید و معتقدید که نباید از روی ظاهر افراد قضاوت کرد ؛ زیرا گاهی زیر کاسه نیم کاسه ای است . عقاید محکم و پابرجایی دارید ولی قدرت این را ندارید که عقاید خود را با نرمش و آرامش به دیگران بقبولانید . رشته ای از تلخی در وجودتان است که شما را کمی تلخ و نچسب جلوه می دهد . البته شاید این ، ناشی از تجربه های تلخی است که در زندگی گذشته خود داشته اید . باید سعی کنید با این " تلخی" مبارزه کنید و خاطرات بد گذشته را به دست فراموشی بسپارید و از مردم و زندگی با خوشرویی بیشتری استقبال کنید.
4 – درخت میوه دار
اگر درختی که کشیده اید بر شاخه هایش میوه است باید گفت که شما گرفتار یک جور غم خوردن مطبوع در وجود خود هستید . از این که گاهی در افسردگی غرق شوید و غبار اندوه بر صورتتان بنشیند لذت می برید . در عین حال بسیار مشتاقید که همیشه مورد توجه اطرافیان باشید و گاهی دروغهای کوچکی می گویید تا جلب توجه کنیدو البته گاهی هم از اطرافیان دروغ می شنوید با این حال این دروغها را چون شیرین و رؤیا ساز هستند می پسندید . اگر در نقاشی خود میوه های درخت را به حالت فرو افتادن از شاخه ها نشان داده اید معنایش این است که حس می کنید کسی که دوستش دارید در حال ترک کردن شماست.
5 – شاخه های حلقه حلقه
اگر درخت خود را شبیه این تصویر کشیده اید شما فردی با تمایلات قوی و مستحکم نسبت به آزادی فردی هستید. البته تا حدودی هم منزوی و درون گرایید و شخصیت خودتان را کاملاً به دور از کنترل دیگران قرار می دهید و به ندرت تحت تأثیر سایرین قرار می گیرید . می کوشید طوری زندگی کنید که ایده آل خودتان است و به همین دلیل دوستانتان را با روشن بینی و دقت کافی بر می گزینید . ولی معاشرتهایتان با آنها هرگز از حدودی که تعیین کرده اید نمی گذرد. اعتماد به نفس شما قابل تحسین است .
6 – شاخه های برهنه و نوک تیز
شما همیشه در حالت تدافعی هستید و حس می کنید دیگران می خواهند به نوعی به شما حمله کنند، به همین دلیل در بیشتر موارد ، قبل از هر اقدام از طرف آنها خودتان حمله را آغاز می کنید . می توان گفت که در شخصیت شما خارهایی هست که خیلی راحت حاضرید آن را به جان و روح اطرافیان وارد کنید . این خارها در ضمن نشانه ی بخشی پنهان در طبیعت شماست که تلخی کلام و دوستانه نبودن رفتارتان را موجب می شود . سعی کنید آرامش داشته باشید و به ضمیر پنهان خود اجازه دهید شما را در جهت دوست داشتن مردم و خوبی ها هدایت کند ، تا برای همه محبوب و دوست داشتنی باشید ، چون خوشبختانه استعداد محبت و مهربانی کردن در وجود شما نهفته است و شما فقط باید آن را پرورش دهید .
7 – شاخه های رو به پایین
این درخت متأسفانه از خوشحالی باطنی حکایت نمی کند . شما در احساس کلی خودتان از زندگی نتوانسته اید تعادل برقرار کنید . در لحظه ، تصمیم می گیرید . واکنش هایتان حساب شده نیست . در یک لحظه تحت تأثیر حالات و احساسات آنی قرار می گیرید . برای شما یک تصمیم قطعی گرفتن و مدتها وقت را برای رسیدن به آن صرف کردن کار بسیار دشواری است . در بیشتر لحظه ها ترجیح می دهید از آن تصمیم صرف نظر کنید . به خصوص به محض آن که اوضاع ، اندکی برایتان ناخوشایند می شود کنترل عصبی خود را از دست می دهید و خود را به طور دربست در اختیار احساساتتان قرار می دهید .
8 – خطوط و شاخه های اتفاقی
اگر شاخه های درخت خود را درهم و برهم و نامنظم و غیر متعادل رسم کرده اید در شخصیت شما رگه هایی از احساس شوخ طبعی و نشاط و لذت بردن از زندگی وجود دارد. اما به طور کلی انسانها تغییر پذیرند و حالات روحی شما همچون هوای بهاری است که زیاد قابل پیش بینی نیست. یک لحظه شاد هستید و ممکن است بلافاصله از چیزی اندوهگین شوید و به کلی حالتتان عوض شود . در بیشتر لحظه ها ناشکیبا هستید و گاه بدون تفکر تصمیم می گیرید و مایلید بلافاصله هر چه اراده کرده اید انجام دهید . دوستان ثابت ندارید چون اغلب دوست عوض می کنید و همیشه در جست و جوی تازه ها و تازگی ها هستید . در شخصیت و خلق و خوی شما بی هدفی ، به وضوح آشکار است.
9 – تنه محکم و استوار و شاخه های کم
شما اعتماد به نفس فراوانی دارید و در مجموع از خودتان خیلی راضی هستید و هیچ کس ، یا هیچ حرفی و هیچ کاری نمی تواند به اعتماد به نفس آهنین شما خللی وارد آورد . برای خودتان زندگی می کنید و به هیچ وجه نگران طرز فکر و احساس دیگران در مورد خود نیستید . به مال و ثروت خود خیلی می نازید و با مباهات به آنها از اندیشه اجتماعی و زندگی مردم دور می شوید . آشکار است که مردم در ذهن شما جای مهمی ندارند و جز برای فخر فروختن و یا ایجاد حس احترام و بزرگی برای خودتان ، آنها را نمی خواهید . شما خودخواه و یک دنده و غیر قابل نفوذ هستید .
10 – تنه باریک و بلند و شاخه های بی برگ
در طبیعت شما تمایل به خودنمایی وجود دارد و همین تمایل انگیزه ای برای تشویق شما به روشنفکر بودن واز دیگران جدا بودن است . دوست دارید به ایده های تازه و جنجالی بپردازید و به یاری آنها و بعضی کارهای به اصطلاح روشنفکرانه ، خود را مورد توجه مردم قرار دهید . اما معمولاً این همه شور و اشتیاق شما در مواجهه با چیزهای تازه خیلی فصلی است و هرگز عقیده ای را تا رسیدن به کمال آن دنبال نمی کنید.

11 – تنه شکافته و زخمی
نقاشی شما به وضوح نشان می دهد که دائم تلاش می کنید یک تجربه بد را از ذهن خود دور کنید اما ضمیر ناخودآگاه شما در حفظ آن یاد و خاطره پافشاری می کند . همین امر، فکر شما را دچار تعارض و ناراحتی ساخته است ، شما می توانید از راه معاشرت بیشتر با مردم و پرداختن به برنامه های تازه و متنوع ، خیلی زود این خاطره تلخ را از ذهن برانید و به اندوه و ناراحتی آن پایان بدهید به شرط آن که واقعاً خودتان این را بخواهید . با خود صادقانه بیندیشید و نسبت به آینده خوش بین باشید.
12 – تنه قیف مانند
شما شخصی بسیار پر انرژی و فعال هستید و در هر جمعی که شرکت می کنید روح زندگی به آن می بخشید . زندگی اجتماعی بسیار شلوغی دارید و اطرافتان را آن قدر دوست و رفیق گرفته است که تمام ساعت تان را پر می کند و نمی گذارد لحظه ای تنها باشید.
13 – تنه اریب
شما زیاد احساس اطمینان نمی کنید. اغلب نگران چیزهایی جزئی و بی اهمیت هستید و به خاطر اندکی کج و راست بودن هر چیز ، حرص می خورید و خودتان را می آزارید . از تنوع به شدت متنفرید و مایلید در زندگی شما همه چیز منظم و مرتب سر جای خود قرار داشته باشد چون این نظم و ترتیب به شما احساس امنیت می بخشد.

14 – درختی در یک جزیره
شما اغلب احساس تنهایی می کنید . اشتیاق زیادی برای برخورداری از امنیت عاطفی و برقراری تعادل در زندگی احساسیتان دارید ، ولی گاهی دوستی کردن را خیلی دشوار می یابید و به همین دلیل علی رغم اشتیاق فراوان برای داشتن یک رابطه عاطفی پربار ، لحظه انتخاب ، فقط تنهایی را بر می گزینید . با این مشکل مبارزه کنید و بیشتر معاشرتی و اجتماعی باشید .
15 – خطوط نقطه چین
اگر درخت را به طور نقطه چین کشیده اید از جهت عاطفی و احساسی آدمی بی پروا و غیر قابل کنترل هستید . اغلب بدون هیچ ملاحظه ای خود را با ماجراها و رابطه هایی که پایانش ناپیداست درگیر می کنید و از عاقبتش هراسی به دل راه نمی دهید . تصمیمات شما در اکثر موارد آنی و بدون تفکر درباره نتایج احتمالی آن است .
16 – ریشه های طویل
اگر برای تنه درخت خود ریشه کشیده اید ، تنها چیزی که در زندگی شما اهمیت دارد امنیت خاطر است . شما در طبیعت خود واقعگرا و هوشیار هستید و همیشه طوری رفتار می کنید که این امنیت را داشته باشید . در زندگی عاطفی ، تعادلی بین خواسته های دل و توصیه های عقلتان برقرار می کنید و به همین دلیل روابط عاطفی تان از بیشتر جنبه ها قبل از آن که پرهیجان و گرم باشد سرد و حساب شده است .


نقاشی کودک ، بیانگر شخصیت درونی (1)
آیا تا به حال به نقاشی یک کودک نگاه کرده و از باز تاب اندیشه و احساس این هنرمند خردسال شگفت زده شده اید؟ آیا تا به حال با خود اندیشید ه اید که کودکتان با کشیدن خانه ای بی پنجره و یا آدمکی که فاقد تنه است و به جای آن دو دست از دو طرف سرش بیرون آمده و یا درختی با برگهای سوزنی چه چیزی را می خواهد برای شما بازگو کند؟
نقاشیهای کودکان نوعی گیرایی آنی دارند، آنها ساده، جذاب و سرشار از زندگی و هویتند. کودکان با نقاشیهای خود حرف می زنند، حرفهایی که به دلایل گوناگون قادر به گفتن آنها نیستند. نقاشی نیز همانند خواب و رویا به آنها این اجازه را می دهد که خود را ازممنوعیت ها سازند و با ما در حالتی نا خودآگاه، درباره مسائل، کشفیات و دلهره هایشان صحبت کنند.
تخیلات هنری همانند خواب و رویا، در ژرفای ضمیر ناخودآگاه هر کس به جستجو می پردازد و ژرف ترین محتویات درونی فرد را متظاهر می سازد. کودک نیز به کمک نقاشی دلهره ها و کشمکش های درونی خویش را آشکار می سازد و بدین طریق اثر آنها را کاهش می دهد. در حقیقت وقتی مسائل و مشکلات عاطفی بر روی کاغذ منعکس می شوند به صورت تازه و جداگانه ای که کمتر دلهره آور است در می آیند.
کودک خیلی زود در می یابد که رسم و نقاشی وسیله ای بیانی است که با افکار او مطابقت می کند و او را در تخیلاتش، آزاد می گذارد و در عین حال لذت سرشاری برای او فراهم می آورد؛ علاوه بر آن نقاشی کردن به او اجازه می دهد که افکار درونی اش و درحقیقت خویشتن خودش را نشان دهد. به هر حال تعبیرو تجزیه و تحلیل نقاشی کودکان فقط مورد توجه بزرگسالان است. هنگامی که کودک به وسیله تصویر اظهار نظری می کند، بسیاری از جوانب شخصیت خویش را آشکار می سازد؛ ولی او اینکار را برای دلخوشی ما و یا فراهم کردن امکان شناخت و بررسی روانشناسی نمی کند؛ بلکه آنچه برای او مهم است بیرون ریختن تجربه های اندوخته شد ه ای است که نمایانگر وجود اوست...
اولین علائمی که کودک بر روی کاغذ رسم می کند، بیشتر بر اثر ضربه زدن مداد بر روی کاغذ به وجود می آید. اوخیلی زود متوجه می شود ک در اطراف او اشیاء و وسایلی وجود دارند که می توانند اثر مشخصی از خود بر روی سطوح باقی گذارند، بنابر این با لذت تمام، با هر وسیله ای که به دست آورد شروع به خط خطی کردن می کند. خطوط درهم و برهمی که کودک در سن 16 تا 18 ماهگی رسم می کند کم کم جای خود را به دو اثر گرافیکی مشخص تر می دهد که یکی خط نوشتن و دیگری خط نگاری است، که این رویه به مرور زمان و بر اثر پیشرفت و پختگی فکری کودک هر کدام جای خود را پیدا می کنند.
او در دو تا سه سالگی برای خطوط و دایره هایی که می کشد اسم می گذرد. در این دوران، دیگر خط نگاری کودک، فقط برای لذت بردن از حرکت یا فشار مداد بر روی کاغذ نیست ، بلکه او مایل است احساسات درونی خود را که در ارتباط با تجربه های زندگی کوتاه مدتش به دست آورده بیان کند. و سرانجام درچهار سالگی خط نگاره های او جمع و جور می شوند و حتی برای بزرگسالان نیز معنی پیدا می کنند. دراین سن شمایی از آدمک و گاهی هم بعضی از حروف الفبا نمایان می شود. بدین گونه است که سرانجام کودک مرحله خط خطی کردن را به طور کامل پشت سر می گذارد و وارد مرحله تمثیلی می شود. این مرحله درست همان مرحله ای است که کودک به تقلید از بزرگترها، چند سطری را به عنوان داستان نقاشی ، زیر نقاشیهای خود ترسیم می کند.
این نوشته ها اغلب از چپ به راست و گاهی از راست به چپ نقاشی می شود.
کودکان سعی می کنند در نوشته های خود فاصله را نیز مراعات کنند و جالب است که بعد از نوشتن از بزرگترها می خواهند که نوشته های آنان را بخوانند. در چنین شرایطی، والدین می توانند با دقت درمحتوی نقاشی سرنخی به دست آورند و ازاین طریق داستانی بسازند و برای کودک تعریف کنند. کودکان، معمولا با دقت به این داستانها گوش فرامی دهند و اگرهم گاه مطلبی خلاف میل آنها خوانده شود اعتراض نمی کنند؛ زیرا خودشان می دانند که نوشته هایشان قابل خواندن نیست.
برای آنها همین قدر که کسی نوشته هایشان را می خواند و در احساساتشان شریک می شود کافیست.
در فاصله سه تا چهار سالگی کودک سعی می کند تصویرشخص یا اشخاصی را بکشد. این تصویر شامل عناصر مشخص و معینی از قبیل یک دایره به جای سرو در اطراف آن چند خط به عنوان بازوها و پاهاست.
علت ساده بودن نقاشی در این سن از عدم شناخت تکنیک ناشی نمیشود، بلکه این درست همان تصویری است که کودک از بدنش در ذهن دارد. این تصویر دارای یک سراست که برای کودک مهم جلوه می کند؛ زیرا سرموضع حس های بینایی و شنوایی است واز این رو برقراری ارتباط با دنیای خارج را میسر می سازند و دیگر اینکه دارای بازوهایی است که امکان گرفتن و لمس کردن اشیاء را در بردارد و دارای پاهایی است که امکان جابجا شدن را فراهم می کند.
وقتی کودک، آدمکی را ترسیم می کند، قبل از هر چیز شکل خود یا درکی را که از بدن و تمایلاتش دارد بیان می کند. در واقع بین برخی از خطوط آدمک نقاشی شده، و خصوصیات جسمی و روانی کودکی که آنرا ترسیم کرده، ارتباط مشخصی وجود دارد.
اگر آدمک درمجموع هماهنگ باشد، احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملاًسازگار باشد؛ اما هنگامی که آدمک در اندازه ای خیلی کوچک یا گوشه کاغذ ترسیم شود، نشانگر این است که کودک خود راکم ارزش می پندارد و قادر به برقراری ارتباط مناسب با دیگران نیست. و یا اگر آدمک بزرگ ترسیم شود، می توانیم حدس بزنیم که با کودکیزود رنج و حساس روبرو هستیم که همیشه فکر می کند به او ظلم شده است. کودکانضعیف ودرون گرا، اغلب برای آدمک پا نمی گذارند، یا او را به حالت نشسته نقاشی می کنند و بالاخره کودکان
پرخاشگر، که آدمک خود را با خطوطی خشک وزاویه دار نشان می دهند.
اعضای یک خانواده هماهنگ، درنقاشیهای کودکان، همیشه با هم و دست در دست هم نشان داده می شوند. اگر این اشخاص دستهای یکدیگر را بگیرند، همدیگر را ببوسند و یا با هم بازی کنند درجه صمیمیت آنها بیشتر است. کودک، در نقاشی خانواده، تصویر خود را نزدیک شخصی نقاشی می کند که حس کند در کنارش راحت تر است و یا اورا بیشتر از همه دوست دارد؛ ولی اگر کودکی فکر کند که مثلاً خواهرش بیش از او مورد توجه پدر و مادراست، در نقاشی خود خواهرش را بین پدرو مادر و خود را دورتراز آنها در حاشیه کاغذ قرار می دهد. دربعضی از نقاشیها تعدادی از افراد خانواده در داخل خانه و تعدادی دیگر درخارج ازخانه نمایش داده می شوند. اینگونه نقاشیها یا منعکس کننده غیبت واقعی شخص یا اشخاصی است که در خارج از خانه ترسیم شده اند و یا کمبود جذابیت عاطفی کودک را نسبت به آنها می نمایاند. در بیشتر نقاشیهایی که کودکان ترسیم می کنند، همیشه یک شخصیت اصلی وجود دارد که کودک بیشترین بار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش و چه به صورت ترس و دلهره بر روی او مستقر می کند. این شخصیت اصلی غالباً قبل از دیگران ترسیم می شود؛ زیرا او اولین شخصی است که کودک به او فکر می کند. این شخصیت اصلی، همیشه درانداره ای بزرگتر از دیگر اشخاص و با جزئیاتی بیشتر و کامل تر ترسیم می شود. هنگامی که در نقاشی خانواده، یکی از اعضای خانواده وجود ندارد، می توان نتیجه گرفت که کودک آگاهانه یا ناخود آگاه آرزوی نبودن آن شخص را دارد. این پدیده بیشتر در نقاشیهای کودکانی دیده می شود که با گذشت چند سال هنوز تولد خواهر یا برادر کوچکتر از خود را نپذیرفته اند. بنابر این با حذف این کودک مزاحم از نقاشی خود، خود را در دوران طلایی که قبل از تولد نوزاد در آن زیسته اند، به تصویر می کشند.
منابع :
1- ارزشیابی شخصیت کودکان بر اساس آزمونهای ترسیمی، دکتر پر یرخ دادستان، انتشارات رشد، چاپ دوم، تهران 1376
2- نقاشی کودکان و مفاهیم آن، آناالیوریو فراری، ترجمه عبدالرضا صرافان ، انتشارات دستان ، چاپ چهارم، تهران 1371
3- نقاشی و کاربرد تست در خانواده ، پ . دادستان – م منصور، انتشارات رشد، چاپ اول، 1371
4- نقاشی و نوشته های کودکان، کاوه داداش زاده، انتشارات گوتنبرگ ، چاپ اول، 1372
نقاشی کودک ، بیانگر شخصیت درونی (2)
خانه
در نقاشیهای کودکان خانه بیش از هرچیز دیگری کشیده می شود. در شروع کار معمولا خانه به صورت یک مر بع که بر بالای آن یک مثلث قرار دارد، و سپس دیوارهای اطراف خانه کشیده می شود.
خانه نماد پناهگاه و هسته اصلی و گرمی خانواد ه ایست که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. خانه هایی که کودکان ترسیم می کنند ممکن است دارای باغچه و گل و درهای بزرگ و پنجره و پرده های رنگین باشد. چنین خانه ای ، نماد یک زندگی سعادتمند است که کودک در آن احساس آرامش می کند. بر عکس اگر، خانه ای بدون در ورودی، با دیوارهایی بلند وبه گونه ای منزوی و دور افتاده ترسیم شود معنای متفاوتی پیدا می کند. مثلاً اگراین خانه بین سنین 5 تا 8 سالگی ترسیم شود نشانگر خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر است. بعد از 8 سالگی نشانگر احساس خود کوچک بینی و تنهایی کودک ود رنوجوانی نشانگر شرم و حیای بیش ازحد ، و داشتن احساسات رقیق است.
درخت
بسیاری از روانشناسان از درخت به عنوان موضوعی جهت شناخت شخصیت کودک استفاده کرده اند. برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت اصلی آن را مشخص کرد که عبارتند از ریشه، تنه، شاخه و برگها.
ریشه که در زمین فرو رفته و درخت از آن غذا دریافت می کند، نماد ناخود آگاه و فشارهای غریزی است تنه پرثبات ترین و مشابه ترین عامل به خود کودک است، بنابر این بیانگر مشخصات دایمی و عمیق شخصیت اوست. شاخه ها و برگها بیانگر طریق ارتباطی او با دنیای خارج است.
مثلاً تنه درخت ممکن است کوتاه یا بلند کشیده شود، بچه ها در سنین قبل از دبستان تنه درخت را بلند ترسیم می کنند، ولی بعد ازاین سن، بلند بودن تنه درخت اغلب نشانگر عقب افتادگی فکری و یا بیماریهای عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی و قبل ازمدرسه است. برعکس اگر تنه درخت کوتاه کشیده شود، نشانگر جاه طلبی و بلند پرواز بودن کودک است . تنه درخت ممکن است صاف یا کج کشیده شود که درحالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است.
شکل شاخه ها و برگها و یا قسمتهای بالای درخت نیز دارای معانی مختلفی است. به عنوان مثال شکل منظم شاخه ها نشان می دهد که کودک کمتر به تمایلاتش متکی است و بیشتر به نتیجه گیریهای منطقی دست می زند و یا بالعکس شکل نامنظم و درهم شاخه ها بیانگر این است که با کودکی بلغمی مزاج و در خود فرو رفته که آمادگی هیچ گونه تغییر و تحولی را ندارد روبرو هستیم. گاهی نیز درختی که کودک ترسیم می کند فاقد شاخه است که این امر نشانگر عدم گسترش استدلال و تفکر منطقی و درگیر بودن فرد با عالم رویاست. برگها نیز برحسب چگونگی ترسیم آن، تعابیر مختلفی دارند. مثلاً ترسیم برگهای منظم ویک شکل مخصوص کودکی است که مسایل را به سادگی می فهمد و قادر به ارتباط با دیگران است. و یا نشان دادن برگها به صورت هاله ای سبز رنگ در اطراف شاخه ها، تمایل کودک به تاثیر گذاری و تسلط بیشتر بر روی محیط را نشان می دهد. برگهای پاییزی و یا برگهای در حال ریخته شدن بیشتر در نقاشیهای نوجوانان و کودکان منزوی دیده می شود. چنین ترسیمی از برگ، مانند هر حرکت پایین رونده دیگر، مبین یاس و سرخوردگی تلقی می شود.
خورشید
خورشید به علت نقش مهمی که بر عهده دارد و نیز تلالو آن ، در نقاشیهای بیشتر کودکان دیده می شود. تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به نظر بعضی پژوهشگران نماد پدر مطلوب است. وقتی رابطه پدر و کودک خوب است خورشید به طور کامل و در حال درخشیدن نمایش داده می شود هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست خورشید در پشت کوه ناپدید است ویا به صورت قوسی در افق دیده می شود و اگر کودک از پدرش هراس داشته باشد، خورشید به رنگ قرمز تند یا سیاه که مضطرب کننده است ترسیم می شود.
با وجود این نحوه نمایش خورشید – مانند سایر موضوعهای نقاشی ممکن است به حال و حوصله لحظه ای کودک و نه به تفاهم و عدم تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد. بنابراین قبل از هر قضاوت و تعبیری دراین مورد، بهتر است چندین نقاشی یک کودک را مورد بررسی قرار داد تا معلوم شود آیا این پدیده مرتب تکرار می شود یا خیر. وآنگاه به تجزیه و تحلیل آن پرداخت. درتجزیه تحلیل و تفسیر نقاشی کودک باید به نقش آموزش و یاد گیریهای قبلی نیز توجه داشته باشیم .
اگر بدون درنظر گرفتن الگوهای یاد گرفته شده در گذشته بخواهیم نقاشی کودک را تفسیر کنیم، از حقیقت دور شده و به یک تشخیص غلط درباره حالات عاطفی و روانی کودک می رسیم . درثانی، در تفسیر نقاشی کودک، باید جنبه های مختلفی از نقاشی را مد نظر قرار داد که عبارتند از: رنگ، محتوا، فضای به کار گرفته شده و خطوط ( اشکال ) . بدیهی است که تفسیر نقاشی کودک بدون در نظرگرفتن هریک از این جنبه ها، ما را به نتیجه مطلوب نخواهد رساند.
رنگ در نقاشی کودکان
کودک در نقاشیهای خود به دو صورت از رنگ استفاده می کند؛ یکی نمونه سازی عینی (طبیعی ) مثلاً رنگ آبی برای دریا، رنگ سبز برای چمن و رنگ زرد برای خورشید؛ ودیگر استفاده روانشناختی از رنگ، به این صورت که کودک از طریق رنگ به برون ریزی عواطف و احساسات خود می پردازد. مثلاً برای تجسم حوادث و یا موجودات اطراف خود از رنگهایی کمک می گیرد که به طور ناخود آگاه به ذهن متبادر می شوند و قانون و قاعده خاصی ندارند. به عنوان مثال برای نشان دادن مهربانی یک شخص او را به رنگ سبز، رنگ آمیزی می کند و یا عصبانیت شخص دیگر را با رنگهای سیاه و سرخ نشان می دهد .
بسیاربجاست که کودک را به سوی رنگهای قراردادی و طبیعی هدایت نکنیم؛ چرا که از این طریق طبیعت درونی کودک را نادیده گرفته ایم و او را وادار کرده ایم رنگی را که نشان دهنده حالت روانی اوست، تغییر دهد و یا دست بزرگترها زیبایی کار خود را از بین ببرد. البته شناخت رنگ برای بچه ها ضروری است؛ اما تحمیل رنگ به آنان که کدام رنگ را به کارببرند ضرورتی ندارد. چرا که کودکان دیر با زود یاد می گیرد که هرچیز رنگ مخصوص به خود را داراست.
نقاشی از روی مدل
بسیاری از والدین یا معلمین، نقاشی کودکان را به کپی کردن محدود می کنند. برای کودکان کوچکتر معمولاً از آلبومهایی استفاده می شود که کودک باید یک شکل را از روی یک شکل رنگ شده آن رنگ آمیزی کند. و یا از روی شکل دیگری، شکل ناقصی را تکمیل کند. کودکان بزرگتر نیز از منظره یا صورت کپی می کنند و به این صورت است که والدین و معلمان تصور می کنند آموزش واقع گرایانه که بر اساس آن کودک حقیقت بیرونی را با شکل های " منظم " و رنگهای " دقیق " یاد می گیرد، باید تعلیم داده شود.
نقاشی وسیله ای بیانی است که به کودک اجازه می دهد خود را از تنش ها رها کند. این رهایی از دلهره ها و تنش ها هنگامی صورت می گیرد که نقاشی از ناخودآگاه کودک سرچشمه گرفته باشد؛ بنابر این اگر کودک را وادار کنیم نقاشیهایش را براساس تعالیم ما تصحیح کند و او را تشویق به کپی کردن از روی مدلهای نقاشی کنیم اشتباه بزرگی مرتکب شده ایم.
همچنان که اشاره کردیم، در نقاشی کودک، خطی که بر تصویر صورت برادر کشیده شده است ویا حذف قائل شدن، بکار گیری رنگ، از بین بردن و یا بیش از حد بزرگ جلوه دادن بعضی حوادث همگی حکایت از نشانه ها و علائمی می کنند که دارای معانی روشن هستند و بزرگسالان با کمی دقت قادر به مشاهده و تعبیرآن می شوند.
نادیده گرفتن این ندای کمک و یا سرکوب کردن آن با عمل کسل کننده کپی برداشتن و رسم هندسی کشیدن، به معنی رها کردن کودک به حال خود و یا مجبور کردن او به ورود زود رس به نوعی زندگی ریا کارانه و سرکوبگر است.
منابع :
1- ارزشیابی شخصیت کودکان بر اساس آزمونهای ترسیمی، دکتر پریرخ دادستان، انتشارات رشد، چاپ دوم، تهران 1376
2- نقاشی کودکان و مفاهیم آن، آناالیوریو فراری، ترجمه عبدالرضا صرافان ، انتشارات دستان ، چاپ چهارم، تهران 1371
3- نقاشی و کاربرد تست در خانواده ، پ . دادستان – م منصور، انتشارات رشد، چاپ اول، 1371
4- نقاشی و نوشته های کودکان، کاوه داداش زاده، انتشارات گوتنبرگ ، چاپ اول، 1372
صدای نقاشیش را می شنوی؟
شما چقدر به نقاشی های با معنا و بی معنای فرزندتان علاقه نشان می دهید؟ هیچ می دانید پشت همین خط خطی های درهم و لابه لای همین تصاویر ساده، دنیایی از رمز و راز نهفته است؟
اولین تلاش های کودک در زمینه نقاشی به میل ذاتی او برای اثرگذاری و لذت بردن از کارهای خود ساخته نشأت می گیرد. در یک سالگی مداد در دست می گیرد و بدون کشیدن تصویر خاص با آن روی کاغذ می کوبد. بتدریج خط خطی های او هدفدار شده و در ذهن تصویری از واقعیات را می کشد و پس از آن با کشیدن دایره، نمادی از ضرورت انسان را ترسیم می کند.
چگونگی تفسیر نقاشی
نقاشی برای کودک وسیله ای است برای بیان زندگی عاطفی او هنگامی که کودک با آزادی و دلخواه خود نقاشی می کند در واقع حالت روحی و احساسی زمان حاضر و احساسات ژرف خود را بیان می کند. کودک به کمک نقاشی دلهره های درونی اش را آشکار می سازد و اثر آن را کاهش می دهد.
پاک کردن های مکرر و از سرگیری و تکرار می تواند حس حقارت را در کودک بازگو کند.
عدم حضور کودک در نقاشی هایش نشان از عدم راحتی او در خانواده و یا تمایل به تغییراتی در سن و جنس اوست. خطوط موج دار نشان از اضطراب کودک است. نقاشی های مینیاتوری گویای ضعف اعتماد به نفس و نقاشی خیلی بزرگ، نیاز به توجه و گاه اعتماد به نفس را در او می نشاند.
تصویر فرد با دهان بزرگ، نشان از فریاد کشیدن و شکایت از نا ملایمات است و یا فقدان گوش در نقاشی علائمی از انتقادات و اوامر و نواهی زیاد اطرافیان به اوست، که تمایل به شنیدن آنها را ندارد. اگر کودک نقاشی را در حاشیه کاغذ می کشد وابستگی او به والدین را می رساند و در صورتی که کودک خود را با فاصله از پدر و مادر ترسیم می کند، نشانه تنهایی و دوری بیشتر او از والدین است.
حتی ترتیب زمانی ورود اعضاء خانواده به نقاشی نیز ارزش شخصیتی افراد را نشان می دهد. تشدید رنگ آمیزی در یک ناحیه، تمرکز نیروی روانی و وجود احساسات نسبت به آن ناحیه را می رساند. پرکردن افراطی صفحه با ترسیم لکه های برف یا باران گاه نشان از تنش و اضطراب است.
هویت آدمک در نقاشی می تواند آرمان های فرد را برساند. کشیدن سر کوچک زمینه افسردگی و بی ارزشی خود، چشمان بزرگ کنجکاوی را و چشم کوچک درونگرایی و گاه امتناع از دیدن را می رساند. کشیدن دست در جیب یا پشت سر می تواند نشان از ناتوانی در برقراری ارتباط یا تمایل به پنهان کاری باشد.
در نقاشی کودکان با خشونت، خطوط نقاشی زاویه دار و پررنگ است، دندان کشیده می شود، شانه ها پهن است، مشت ها گره خورده است، رنگ های تند و همراهی قرمز و سبز یا توأم با سیاه دیده می شود. پاک کردن های مکرر و از سرگیری و تکرار می تواند حس حقارت را در کودک بازگو کند.
او را تشویق کنید
لازم است والدین، نقاشی را در کودک تشویق کنند. اگر کودک در نقاشی خود مورد تمسخر قرار گیرد ، قطعاً از نقاشی دلزده می شود. لذا تشویق او به نقاشی ضروری است. چرا که نقاشی وسیله ای برای بروز خلاقیت کودکان است. تشویق مهم ترین و اولین و آخرین راهکاری است که بیشتر روانشناسان آن را به والدین توصیه می کنند. حتی اگر فرزند شما کپی می کند و علاقه ای به نقاشی ندارد، هرگز او را مجبور به کاری نکنید.
کشیدن سر کوچک زمینه افسردگی و بی ارزشی خود، چشمان بزرگ کنجکاوی را و چشم کوچک درونگرایی و گاه امتناع از دیدن را می رساند
بلکه با توسل به معجزه تشویق او را در راهی که مناسب می دانید هدایت کنید. ساعاتی را با او نقاشی کنید. البته هر کدام برای خود چیزی بکشید. به یاد داشته باشید که همواره در نقاشی کودکان بیش از آنچه نتیجه کار مهم باشد، اجرای آن اهمیت دارد. کودک باید توانایی کسب تجارب مخصوص خود را و نه تجارب ما را داشته باشد. با دیدن نقاشی او چنان شعف داشته باشید که بیش از آن ممکن نباشد. نقاشی او را قاب کنید تا او متوجه اهمیت کارش باشد.
اسپنسر می نویسد: "اگرچه اثبات درستی و صحت نقاشی های ناخودآگاه ، سخت و دشوار است ، لیکن این نقاشی های مبهم نمای جالب و ارزشمندی از افکار و شخصیت افراد را به دست می دهد".
پیشنهاد می کنیم اگر این بار شما نیز چنین نقاشی هایی را کشیدید ، آنها را دور نیندازید . می توانید نقاشی هایتان را با نمونه های زیر مقایسه کنید و ببینید چه خصوصیات و روحیاتی دارید .


نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها