رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 611328

حمیدرضا جلایی‌پور از رخدادهای منجر به دوم خرداد 76 می گوید

اصلاحات و دولت پنهان/جلاییپور: راه نجات کشور پذیرش اصلاحات از سوی حکومت است

ساعت24- ریشه ظهور دوم خرداد 76 چه بود؟ آیا رای مردم به خاتمی سلبی بود یا ایجابی؟ چرا تحولات منجر به دوم خرداد منجر به نهادینه شدن فعالیت‌های حزبی و مدنی در کشور نشد؟ به چه دلیل تاریخ انتخابات ایران از دوم خرداد 76 به انتخابات بی‌رمق سال 1400 رسید؟ این پرسش‌ها و پرسش‌های دیگری از این دست این روزها که کشور در کشاکش ایجاد زمینه‌های مشارکت بیشتر مردم در انتخابات سال‌های 1402 و 1404 است، بسیاری کلیدی به نظر می‌رسند.

حمیدرضا جلایی‌پور به عنوان یکی از جامعه‌شناسان و راویان دوران اصلاحات، فرد مناسبی است که می‌توان این پرسش را در محضر او طرح کرد و توقع داشت که پاسخ‌هایی درخور بدهد. جلایی‌پور با اشاره به ریشه‌های مشهور اصلاحات، چالش‌ها و دستاوردهای این جریان را بررسی کرده و دورنمایی هم از آینده انتخابات در ایران ارایه می‌کند.

‌ریشه‌های شکل‌گیری جنبش دوم خرداد ۷۶ از نظر شما چه بودند؟ چه شد که بیش از 20میلیون ایرانی سید محمد خاتمی را انتخاب کردند و گفتمان اصلاحات را برگزیدند؟
چندین ریشه دارد. در این وقت کوتاه به 2 نمونه از آنها اشاره می‌کنم (در کتاب جامعه‌شناسی سیاسی ایران در فصل چهار به تفصیل بحث کرده‌ام). اول اینکه در سال ۷۶ جامعه ایران با همان توسعه نامتوازن روبه‌رو بود. دولت هاشمی یا سازندگی اوضاع اقتصادی را نسبت به دوره جنگ تغییر داده بود ولی به همان اندازه نوسازی و توسعه سیاسی رخ نداده بود. طرفداران حقوق شهروندی و گشایش سیاسی و کرامت انسانی به صندوق‌های رای هجوم آوردند. دوم اینکه در سال ۷۶ نیروهای خط امام آن موقع و نیروهای اصلاح‌طلب بعدی نهاد انتخابات را در ایران جدی گرفتند و به جای اینکه بگویند «دیگه تمومه» به صورت فعال در انتخابات شرکت و سید محمد خاتمی را به عنوان نامزد رییس‌جمهور که برنامه‌اش تقویت توسعه سیاسی بود به ایرانیان معرفی کردند. اصلاح‌طلبان پاس را به شهروندان دادند و ایرانیان هم در روز دوم خرداد آبشار را زدند و حماسه دوم خرداد را آفریدند. خود اصلاح‌طلبان هم باور نمی‌کردند در روز دوم خرداد بیست میلیون رای می‌آورند.
‌اما برخی از تحلیلگران معتقدند رای بالای مردم در دوم خرداد۷۶ بیشتر سلبی بود تا ایجابی.
در واقع برای اینکه نامزد محافظه‌کاران در انتخابات رای نیاورد مردم به خاتمی رای دادند این تفسیر از نظر شما درست است.
روشن است در انتخابات رقابت وجود دارد. همه رای‌ها ایجابی نیست معمولا بیشتر رای‌ها سلبی است و مردم به این خاطر رای می‌دهند که نامزد بدتری نیاید و این در طبیعت اکثر انتخابات‌ها است.
‌اما در بسیاری از نمونه‌های انتخاباتی در سطح جهان نمونه‌های ایجابی هم وجود دارد. به نظر شما مهم‌ترین دستاوردهای دولت اصلاحات در حوزه‌های سیاسی، ارتباطی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... چه بودند؟
من در همان کتاب جامعه‌شناسی سیاسی در فصل بیست‌ویکم تفصیلا کارنامه و قوت‌ها و ضعف‌های دوره
8 ساله اصلاحات را بحث کرده‌ام. الان به تعدادی از آنها اشاره می‌کنم: در برابر شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی در آن 8 سال چالش زیاد بود (خوابگاه دانشجویان مورد حمله قرار گرفت، قتل‌های زنجیره‌ای رخ داد) ولی کشور خوب اداره شد؛ تورم یک رقمی شد؛ تعامل با دنیا رونق گرفت؛ آزادی مخالف ارزش پیدا کرد؛ تشکل‌یابی سیاسی به رغم مخالفت دولت پنهان رونق پیدا کرد؛ مطبوعات غیرحکومتی رونق پیدا کرد؛ در دانشگاه‌ها توسط خود دانشجویان دوهزاروپانصد نشریه چاپ می‌شد؛ دانشگاه‌ها قلب تپنده «عرصه عمومی نقد و بررسی درباره مسائل عمومی» شد و ... تمامی این موارد را می‌توان ذیل دستاوردهای اصلاحات قرار داد.
‌سوال بعدی هم در همین خصوص است؛ یکی از رخدادهایی که پس از دوم خرداد شکل گرفت، تلاش گروه‌های تندرو و افراطی برای ایجاد موانع در برابر فعالیت‌های مدنی، حزبی و عمومی بود.
در واقع طیف‌های تمامیت‌خواه پس از ۲خرداد۷۶ ساختارسازی برای مقابله با نهادهای مدنی، حزبی و... را آغاز کردند. آیا این دیدگاه درست است؟
همین‌طور است. ولی به یاد داشته باشید از زمان نوسازی در عهد ناصری و انقلاب مشروطه یک مقاومتی از سوی نیروهای تندروی مذهبی در برابر برنامه‌های نوگرایی و نوسازی انجام می‌شد. این مقاومت‌ها و مخالفت‌ها در دوره اصلاحات هم بود و با کمک دولت پنهان تقویت می‌شد. دانشجویان را ستاره‌دار کردند، روزنامه‌نگاران و فعالان اصلاح‌طلب را زندانی کردند ولی فرآیند اصلاحات تداوم پیدا کرد.
‌یکی از مهم‌ترین دستاوردهای دولت اصلاحات بهار مطبوعات بود، شما در بطن این تلاش‌ها قرار داشتید و رسانه‌های جامعه و توس با حضور شما شکل گرفت درباره این تلاش‌ها می‌فرمایید؟
یکی از دستاوردهای اختصاصی دوره اصلاحات رونق و تقویت روزنامه‌ها و نشریات غیرحکومتی بود. جامعه مدنی صدای رسا پیدا کرد. به همین دلیل دولت پنهان به قاضی مرتضوی که روزنامه‌ها را فله‌ای می‌بست متوسل شد. متاسفانه پنج روزنامه‌ای که من در آن فعال بودم همگی بسته شدند. ولی دیگر نمی‌شد با بستن مطبوعات ریشه مطبوعات غیرحکومتی را زد. چون مطبوعات «بازار» پیدا کرده بود. این مسیر ادامه پیدا کرد تا به شهروند خبرنگار در فضای مجازی رسیدیم. دیگر سانسور ناممکن شد. به نظر من اگر تقویت مطبوعات دستاورد دوره اصلاحات بود یکی از دستاوردهای دولت روحانی هم رونق شبکه‌های اجتماعی خصوصا تلگرام بود. هزاران کانال رسانه‌ای و تحلیلی شکل گرفت.
‌دوم خرداد۷۶ با مشارکت بیش از ۷۰درصدی مردم و رای ۲۰میلیونی به سید محمد خاتمی شکل گرفت، پس از آن روند مشارکت مردم در انتخابات معمولا همراه با نوعی سرخوردگی همراه بود تا جایی که در انتخابات ۱۴۰۰ به مشارکت زیر ۵۰درصدی و در تهران زیر 30 درصدی رسیدیم، این سیر نزولی به چه دلیل رخ داد؟
در اینجا فقط به سه عامل اشاره می‌کنم. از همان ابتدای شروع اصلاحات، دولت پنهان با امکانات عمومی تا توانست در برابر اصلاحات ایستاد تا به مردم نشان دهد که رای شما تاثیری در سرنوشت کشور ندارد. اوج این کارشکنی‌ها در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ بود. دوم اینکه خروج ترامپ از برجام و تشدید تحریم‌ها ضربه بعدی بود. سوم اینکه معمولا در هر دو انتخابات مردم به نیروی سیاسی حاکم کمتر رای می‌دهند و پس از کارشکنی‌های دولت پنهان و دولت موازی با اصلاحات، این مصادف شد با تقویت جریان ماهواره‌ای سرنگونی‌طلب که بر «دیگه تمومه» تاکید می‌کردند. این عوامل تاحدودی کاهش مشارکت مردم را توضیح می‌دهد.
‌اگر از منظر نقد درون گفتمانی به پدیده ۲خرداد۷۶ نگاه کنیم، نقش گروه‌های اصلاح‌طلب را در عدم توفیق اصلاحات در سال‌های بعد چطور می‌بینید؟
من به عدم توفیق اصلاحات اعتقاد ندارم، معتقدم اصلاحات ناتمام ماند. در بالا به عواملش اشاره کردم. بله الان در حکومت خبری از اصلاحات و اصلاح‌طلبان نیست. ولی تقاضای اصلاحات و اصلاح‌جویان یک نیروی جدی در جامعه مدنی بوده و هست و اقتدارگرایی در محاصره مدنی است.
‌در شرایطی که مردم ایران این روزها، حسرت انتخابات حدود ۹۰درصدی ترکیه را می‌خورند در خرداد ۷۶، مشارکت بالای ایرانیان در انتخابات، بازخوردهای زیادی داشت. خاطرم هست رسانه‌های ترکیه‌ای با آب و تاب درباره مشارکت بالای ایرانیان در انتخابات قلمفرسایی می‌کردند. چه اتفاقی رخ داد که ایران از انتخابات مشارکتی ۲خرداد ۷۶ به انتخابات سال۱۴۰۰رسید؟
بله جای حسرت هم دارد. تجربه انتخابات ترکیه نشان داد که حلقه اردوغان در ترکیه هوس مهندسی تمام‌عیار انتخابات را نکردند و اجازه‌ دادند تمام نیروهای رقیب اردوغان در انتخابات شرکت و رقابت کنند. مردم ترکیه پیش چشم جهانیان انتخابات مشارکت هشتادوهشت درصد را آفریدند. اردوغان می‌توانست در نیم درصد آرا تقلب کند و در دور اول پیروز انتخابات شود ولی این کار را نکرد. به ترکیه‌ای‌ها باید تبریک گفت که رقابت‌ها و خصومت‌ها را دموکراتیک و انتخاباتی سازمان دادند.
‌با گذشت بیش از ۲۵ سال از انتخابات سال ۷۶، وضعیت گفتمان اصلاحات را چطور می‌بینید آیا باید این گفتمان را یکسره پایان‌یافته تلقی کنیم یا همچنان این گفتمان می‌تواند اثرگذار باشد.
در این سه دهه خیلی اتفاق‌ها افتاده. الان کشور با انواع بحران‌ها روبه‌رو است، ولی برای عبور از این بحران‌ها چهار گفتمان و چهار راه‌حل هست که همچنان یکی از آنها گفتمان اصلاحات است. گفتمان اول گفتمان «اقتدارگرایی انتخاباتی» است که الان بلوک قدرت را در دست دارند ولی کارنامه ندارند. گفتمان دوم گفتمان «اصلاحات» است که تاکنون بلوک قدرت در برابر آن مقاومت می‌کند و اجازه به انجام انتخابات غیرمهندسی‌شده نمی‌دهد. سوم گفتمان «تحول‌طلبان یاگذاری‌ها» است. می‌گویند بلوک قدرت اجازه به اصلاحات نمی‌دهد و راه نجات کشور عبور از این حکومت و توسل به رفراندوم است. گفتمان چهارم گفتمان سرنگونی‌طلبان است که معتقدند کسی حریف حکومت نمی‌شود و به کمک خارجی و تقویت خط آشوب برای سرنگونی حکومت اعتقاد دارد. ارزیابی من اتفاقا این است که در میان این چهار گفتمان راه «ممکن» برای عبور از بحران‌های امروز ایران پذیرش اصلاحات از سوی بلوک قدرت است.
‌برخی از طیف‌های برانداز شعار اصولگرا اصلاح‌طلب دیگه تمومه ماجرا را سر می‌دهند، آیا واقعا چشم‌انداز آینده برای این طیف پایان یافته است؟
در بالا توضیح دادم. وقتی شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» داده شد و تندروهای بلوک قدرت و سرنگونی‌طلبان آن را در رسانه‌ها فراگیر کردند، اتفاقا ماجرا تمام نشد و اقتدارگرایی قوی‌تر شد (اگرچه جامعه هم بحرانی‌تر شد و صدها نفر جان باختند). راه نجات کشور سرنگونی نیست بلکه پذیرش اصلاحات از سوی حکومت است.
‌بسیاری واژه اصلاحات یک امر تدریجی است را به کار می‌برند تا عدم تحقق اهداف توسعه‌ای را توضیح دهند. در زمان اصلاحات سند چشم‌انداز ۲۰ساله کشور برای سال۱۴۰۴نوشته شد.چرا اینقدر از اهداف این سند دوریم؟
اینکه چرا پس از دو دهه به اهداف سند چشم‌انداز نرسیدیم را باید جریان ضد توسعه در درون بلوک قدرت توضیح بدهد نه اصلاح‌طلبان.
‌موضوع افزایش مشارکت برای حاکمیت امروز موضوع مهمی است. آیا می‌توان مردم را مجاب به حضور در انتخابات کرد؟
فعلا همه‌چیز در حرف است، نشانه عملی دیده نمی‌شود. تاجایی که فکر می‌کنند بروکراسی ایران تیول آنها است، می‌گویند بیشتر باید مدیران میانی را عوض کنیم!! لذا با این حرف‌ها نمی‌شود امید به اصلاح را در میان مردم ایجاد کرد. متاسفانه کثیری از شهروندان در شرایط فعلی هم با گرانی مواد غذایی دست وپنجه نرم می‌کنند و هم نسبت به آینده خوشبین نیستند. این، آن چیزی است که هنوز بلوک قدرت درست متوجه نشده و در پندار عظمت‌جویی خود زمان را از دست می‌دهد.
‌حضور در انتخابات و شکل‌گیری مشارکت بالا چه ملزوماتی نیاز دارد؟
اولین ملزوماتش این است که بلوک قدرت نهاد انتخاباتی را مهندسی نکند و به شهروندان نشان بدهد که دنبال تکرار انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ نیست. با شعار مردم به بلوک قدرت اعتماد نمی‌کنند.

اعتماد

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها