رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 654360

ضربه اساسی دولت احمدی‌نژاد به توسعه ایران

در دورانی که بعد از انقلاب، سرمایه‌داری از اقتصاد صنعتی وارد اقتصاد دانش می‌شود، رابطه کشورهای مرکزی سرمایه‌داری پیرامون هم عوض می‌شود به این ترتیب کشورهایی موفق می‌شوند که در زنجیره جهانی ارزش با کالاهای پیشرفته حضور پیدا می‌کنند و آن استراتژی جایگزینی واردات با پشتیبانی صادرات کنار گذاشته می‌شود. آن استراتژی مبنی بر این بود که رابطه را با کشورهای مرکزی سرمایه‌داری به حداقل برسانیم تا پیشرفت و توسعه پیدا کنیم.

همچنین وجه غالب تفکر حاکمان جدید، به علاوه روشنفکران غیررسمی و رادیکال‌های غیررسمی، این بود که ما باید رابطه را با سرمایه‌داری به حداقل برسانیم و حتی انزوای سیاسی هم در پیش گرفته شد که این دیگر جنبه ایدئولوژیک فقهی، و نه اسلامی، داشت زیرا تفسیری بسیار عقب‌مانده‌تر از برخی کشورهای اسلامی مانند ترکیه بود.

من سرپرست مطالعات اقتصادی و چشم‌انداز آینده شهر تهران در طرح جامع تهران مصوبه ۱۳۸۶ بودم، این الگو را زودتر از برنامه چهارم توسعه در سامان‌دهی فضا و مدیریت شهری تهران وارد کردم. به این ترتیب سیاست‌های کلی نظام و بعدا هم اقتصاد مقاومتی این جهت را گرفت اما دولت احمدی‌نژاد کل اینها را کنار گذاشت.
با این تصمیم توسعه درون‌زایی که ایران می‌بایست وارد زنجیره جهانی ارزش شود، کنار گذاشته شد و ضربه اساسی به توسعه ایران وارد کرد.
حتی با واژگان توسعه هم مخالفت و سعی کردند واژگانی مانند استعلا و پیشرفت را جایگزین آن معیارها کنند. چرا؟ چون توسعه شاخص‌مند است اما وقتی واژه پیشرفت و استعلا به کار گرفته شود هیچ شاخصی برای سنجش آن وجود ندارد؛ بنابراین هرکاری می‌توان کرد.



دولت احمدی‌نژاد حتی سازمان برنامه را منحل کرد. اشتباه سیاسی هم آن بود که سند شورای امنیت را پاره کرد و به این ترتیب ایران وارد تحریم شد.
دلیل اینکه روسیه کنونی می‌تواند مقابل تحریم مقاومت کند اینست که اولا در زنجیره جهانی ارزش متنوع‌تر از ایران حاضر است و ثانیا، اروپا به نفت و گازش محتاج است. ایران این توهم را داشت که جهان نیازمند نفت و گازش است. حتی این توهم را نفوذی‌های اسرائیل می‌پروراندند؛ همانطور که دیدیم نفوذی‌ها تا چه عمقی ورود می‌کنند و درست روی تندروی‌ها سوار می‌شوند و نه روی کندروی‌ها.
کشورهای دیگر به این نتیجه رسیدند که اگر نفت را از ایران بگیریم مقابل تحریم ضعیف می‌شود زیرا نفت تنها چیزی است که ایران می‌تواند با آن وارد زنجیره جهانی ارزش شود.

در سال 1384 شهر تهران 1.5 میلیارد صادرات و در مقابل 15 میلیارد واردات و ارزوری در حوزه‌های مواد غذایی، صنایع و هرچه که به ماشین‌آلات و... نیاز دارد، داشت و می‌بینیم که یک پایتخت می‌تواند با عدم فروش نفت منحل شود که شده است.









با کج‌فهمی علم اقتصاد یک راست مبتذل بر اقتصاد ایران حاکم شد و این راست بخش مولد را زمین‌گیر کرد زیرا این راست می‌توانست در سال 100 درصد با رانت درآمد کسب کند و به این ترتیب بهره بانکی را بالا برد و آن را از دسترس بخش مولد خارج کرد.
این بخش بهره بانکی را بالا برد تا زودتر سپرده جمع کند و ساخت‌وساز و بنایی انجام دهد و با آن بنا بتواند سود و رانت ببرد و از ایران به مقصد دبی و الان هم ترکیه خارج و کند و جایی هم نمانده که ایران برای گرفتن ویزا آباد نکرده باشد.
در ابتدا راست سنتی مقداری با این جریان راست مبتذل مخالفت می‌کرد ولی کم‌کم دیدند که در اینجا چه رانت هنگفتی وجود دارد. آقای احمدی‌نژاد هم گفت موتور توسعه بخش مسکن است. تا قبل از احمدی‌نژاد کسی جرات نمی‌کرد چنین عباراتی به کار ببرد و برنامه چهارم می‌گفت توسعه‌ی دانش‌محور باید داشت اما احمدی‌نژاد رودربایستی را کنار گذاشت و بعد از او هم، روحانی و رئیسی همینطور عمل کردند.
کمال اطهاری - توسعه ایرانی

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها