جامعه ایرانی نمیخواهد بردهوار زندگیکند
ساعت 24 - بعضی افراد و بعضی دورهها که پس از انتخاب کلا ناپدید شدهاند و سرگرم بهرهبرداری و رشد خودشان کار اصلی نمایندگی مردم را فراموش کردهاند. ناتوانسازی نهادهای انتخابی خطر بزرگی است. مساله انتخابات ما از انتخابات اسفند ۱۴۰۲ آغاز نشده، برگردید به انتخاباتهای نهادهای صنفی و علمی و مدنی در سالهای گذشته، یک روند مشخص در کار هست.
حذف بخش بزرگی از جامعه وضعیت را از این که هست ناعادلانهتر میسازد. رسیدن به باور "هیچکاره بودن" و بردگی اجتماعی هولناک است، در درازمدت واکنشهای پیشبینیناپذیر به همراه خواهد داشت. جامعهی ایرانی نمیخواهد بردهوار و تودهای زندگیکند، برای همین با وجود دلبستگیها و ریشهها برای گریز از چنین وضعیتی رو به مهاجرت برده آنهم برای حداقلی از شهروند بودن و نابردگی. امنیتیتر شدن سیاست در ایران چالش بزرگی است و منجر به پیشحذفی و بیشحذفی کنشگران و نیروهای سیاسی شده است. از سویی غلیطتر شدن حلقهی ویژهها و به اصطلاح خودشان «خالصسازی» به شدت یافتن مسالهها میانجامد. کشور را نمیتوان و نباید یک کلوپ خصوصی سیاسی تلقی کرد این وضعیت به وخیمتر شدن فساد میرسد. دشواری اداره کردن در سطح کلان در توانایی تحمل و تنظیم تفاوتها و گوناگونیهاست وگرنه که ایران با درآمد سرشار و شگفتانگیز و این همه منابع و سرمایهها حتی در تحریم و با وجود هدررفت چشمگیر داشتهها و با وجود خودخالصپندارها چرخش چرخیده است و تا مدتی میچرخد. مسائل سیاسی به روشنی وضعیت اقتصاد کشور را دچار سیاهچالههای بزرگ کرده، وضعیت نهادها و بنگاههای کاری را بنگرید، کارفرما در تنش و کارمند و کارگر هم دچار چالش و ابرچالش، وضعیت ارزش پول ملی و امنیت روانی-اقتصادی را هم که دارید میبینید. هولناک است که برخی از مدیران کلان نگاهشان به مردم این شده که مردم قدرت تشخیص ندارند و برای ۲۰۰ هزار تومان یارانه یا پول دنبال ماشین تان میدوند. ببینید این نگاه و رویکرد هم از مهمترین چالشها است این که رویکرد مدیریتی کشور، بهجای توجه به پیامدهای پرآسیب شیوه اداره کردن آن و ناتوان کردن تدریجی همهجانبه مردم، فراتر از شعارها، در عمل مردم را رعیت و صدقهبگیر تلقی کند. از آن سو با حذف متخصصان مختلف، با این دست فرمان با این که چه بسا میخواهد کار مثبتی انجام بدهد ولی معلوم نیست روی کدام ریل د کجا میرود. در حالی که مسالههای مهم در سطح جهانی هست، ما درگیر نان و گوشت روزمره و امنیتی شدن زندگی روزمرهایم و بیشتر گروهها و فعالان متاسفانه کارایی و شایستگی و مرجعیت سیاسی خود را هم از دست دادهاند و از جامعه جاماندهاند. بهجای پرسشگری و ایفای نقش در فضای جهانی در موضوعهایی که آیندهی زمین و انسان و دیگر زندگان را دچار میکند از چرایی سیطره هوش مصنوعی تا چالشهای محیط زیستی و... ما کجا ایستادهایم و چرا ما از پرداختن به مسالههای بزرگ به خاطر گرفتاریهای نیازهای اولیه زندگی باز ماندهایم؟ این نقد تنها به گروه مستقر و چیره نیست بلکه به باور من این روند سالها و دهههاست که برقرار بوده چه بسا با شدت کمتر یا بیشتر. از طرفی در یک سپهر (اتمسفر) سخت، مبهم و بسته ملی-حاکمیتی، بهبود و بالندگی نهادهای مدنی بسیار دشوارتر شده است. با همه اینها چهرههای سیاسی و حزبی، بزرگان فرهنگ و هنر و همه کسانی که ایران را محور مشترک همهمان میدانند، از ققنوسوارگی ایران سخن میگویند. این پویایی و زنده بودن جامعه ایرانی و پرهیز از هزینهتراشیهایی که شوربختانه تندروهای خودخالصپندار ایجاد کردهاند، نشانههای روشنی برای یافتن راه چاره است. ما به هماهنگی و انسجام متخصصان کلاننگر برای سناریوهای آیندهپژوهی و پیشنهاد و پیشبرد راهکارهای سازنده نیاز داریم، اکنون وقت خانهنشینیها و در عزلت اندوهگین بودن نیست. همه میفهمند این شرایط زندگی به زیان عموم مردم است، ولی سود این ویژهخواری افق دید بهرهمندانش را چنان محدود میکند که از توجه به خطرهای بزرگتر در درازمدت غافل میمانند. در کل هم شوربختانه رفتار مدیریتی کشور گویای نشنیدن و بیتوجهی به پیام مردمی است که در برهههایی از ایشان بهطور نمادین دعوت به حضور میکنند ولی امکان برخورداری از انتخابهای متناسب با گوناگونی اجتماعی را فراهم نمیکند یا منتخبان را چنان از کار میاندازد که گرهای از زندگی مردم گشوده نمیشود. ببینید ما ارزیابی و سنجش درست و مستقلی انجام نمیدهیم ولی بهطور ضمنی میشود بررسی کرد نتیجههای صندوقهای گذشته چه کارنامهی کاری داشتهاند، کار آنها چقدر در راستای خواستههای موکلینشان بوده، مردم چقدر اینها را شبیه به خود و نمایندهای گویا و شنوا و پیگیر و توانا در پیشبرد هدفهایشان میدانند؟ الهام فخاری – ایلنا
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.