ادامه نفوذ یا نشت گاز
ساعت 24 - درگیری ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل با آتشبس شکننده به پایان رسید و ظاهراً نویدبخش آغاز دورانی از کاهش تنش بود. با این حال، آرامشی که انتظار میرفت، حاصل نشد. در عوض، در سراسر کشور درگیر موجی گیجکننده از آتشسوزیها و انفجارها شدیم؛ حوادثی که روایتهای رسمی آنها را به دلایل پیشپاافتادهای مانند «نشت گاز» نسبت میدهند،
اما افکار عمومی و ناظران مستقل با تردید عمیقی به آنها مینگرند. چرا پس از جنگ و در بحبوحه ادعاهای گسترده نفوذ، این حوادث در حال افزایش است و آیا رد پای اسرائیل در این وقایع احساس میشود؟
یک عملیات روانی قدرتمند در جریان است؟!
پیامدهای فوری جنگ ۱۲ روزه برای مردم ایران، چیزی جز آرامش بوده است. در حالی که درگیری نظامی مستقیم متوقف شده، به نظر میرسد یک عملیات روانی قدرتمند در جریان است. فشارهای اقتصادی ناشی از جنگ به وضوح قابل لمس است و عرصه را بر شهروندان عادی تنگتر کرده است.
در این شرایط، گزارشهای مکرر از آتشسوزیها و انفجارها، صرفنظر از علت واقعی آنها، توجه عمومی را به خود جلب کرده و حس فراگیر ناآرامی را دامن میزند. به جای تلاش برای بازگرداندن آرامش، به نظر میرسد برخی گروهها بر آتش تنش میدمند و اضطراب اجتماعی را عمیقتر میکنند.
رواج گمانهزنیها به رغم روایت رسمی
تقریباً در تمامی موارد انفجارهای اخیر، نهادهای ذیربط، یک توضیح واحد ارائه دادهاند: «نشت گاز». قدرتالله محمدی، مدیرعامل سازمان آتشنشانی تهران، اعلام کرده که به طور متوسط روزانه ۳۵۰ حادثه از جمله ۱۵۰ مورد آتشسوزی در تهران ثبت میشود.
اما برای افکار عمومی ایران، این روایت رسمی به هیچوجه قانعکننده نیست. این توضیحات نه تنها اضطرابها را فرونمینشاند، بلکه فعالانه پرسشهای بیشتری را برمیانگیزد. شدت تخریب، مکانهای خاص وقوع برخی انفجارها و ابهامات آشکار در روایتهای رسمی، تحلیلگران و شهروندان را واداشته تا به واقعیتهای شومتری بیاندیشند.
مورد برج پامچال در چیتگر، مرتبط با سازمان قضایی نیروهای مسلح، به ویژه گویاست. با وجود ادعاهای رسمی مبنی بر بیاحتیاطی مالک، تصاویر منتشرشده از محل حادثه بیشتر به یک هدف نظامی که با دقت بمباران شده شباهت دارد تا یک حادثه ناشی از نشت گاز.
نکته مهم اینکه، واحدی که منفجر شده بود، بنا بر گزارشها، خالی از سکنه، ناتمام و بدون اتصال به شبکه گاز بوده است، که گمانهها درباره خرابکاری یا انفجار عمدی را تقویت میکند. اصرار رسمی بر «ترکیدن لولهها» و «بیخطر بودن» به شدت با واقعیتهای مشهود در تضاد است.
آیا اسرائیل حضور دارد؟
پرسش درباره دخالت اسرائیل صرفاً یک گمانهزنی نیست؛ بلکه ریشه در تاریخ اخیر و تهدیدهای صریح دارد. در طول جنگ ۱۲ روزه، اسرائیل توانایی نگرانکنندهای برای نفوذ عمیق نشان داد که منجر به ترور فرماندهان ارشد نظامی از جمله سرلشکر محمد باقری و حسین سلامی، به همراه چندین دانشمند هستهای ایران شد.
گزارشهایی که جزئیات قاچاق قطعات پهپاد به داخل ایران و ردیابی دقیق اهداف را شرح میدهند، نشاندهنده گستردگی نفوذ اطلاعاتی اسرائیل است. از زمان آتشبس، ایران صدها نفر را به اتهام همکاری با موساد بازداشت کرده و هزاران افغانستانی نیز، ظاهراً به دلایل امنیتی، اخراج شدهاند.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بارها تهدیدهای تلویحی مطرح کرده است و والاستریت ژورنال گزارش داد که دونالد ترامپ، در دیداری با نتانیاهو، با طرح اسرائیل برای حملات مجدد در صورت حرکت تهران به سمت سلاح هستهای مخالفت نکرده است. شاید مستقیمترین و تحریکآمیزترین ادعا از سوی یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین اسرائیل، در نامهای مطرح شد: «ما همهچیز را میبینیم. همهچیز را میشنویم. همهجا هستیم.»
کشوری در برزخ
ایران در یک دوراهی حساس قرار دارد و بین دو احتمال تلخ گرفتار شده است. اگر روایت رسمی درباره نشت گسترده گاز و فرسودگی ساختاری درست باشد، پس ملت با واقعیت وحشتناکی از زیرساختهای در حال فروپاشی و استانداردهای ایمنی فاجعهبار روبرو است. اما اگر روایت خرابکاری خارجی و عملیاتهای پنهان درست باشد، پس ایران وارد مرحلهای از جنگ پنهان دائمی شده است. این به معنای آسیبپذیری از این سو و تهدیدی مداوم از سوی دشمنی نامرئی است که ملت را در وضعیت دائمی آسیبپذیری غرق میکند. در هر دو سناریو، شهروند ایرانی به طرز غمانگیزی در خط مقدم قرار دارد. پرسش اینکه آیا اینها صرفاً نشت گاز هستند یا چیزی بسیار بیشتر، بیپاسخ مانده است، با این حال تاثیر آن بر روان جمعی غیرقابل انکار است.
توسعه ایرانی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.