روزنامه کیهان همانند پراوادای شوروی
ساعت 24 - در ماه اخیر، واکنشهایی از سوی برخی چهرههای فرهنگی و رسانهای به عملکرد یکی از روزنامههای شناخته شده کشور مشاهده شده است. پرویز پرستویی در نوشتهای کوتاه به طعنه از مدیر مسوول این روزنامه خواسته است که در تصمیمات مسوولان کشور دخالت نکند و در پایان آرزو میکند که دیگر این روزنامه منتشر نشود!
احمد زیدآبادی نیز معتقد است بعید میدانم در هیچ کشوری پدیدهای مثل این روزنامه وجود داشته باشد بهطوری که ناظران و تحلیلگران از جایگاه و کارویژه واقعی و رسمی آن سر در نیاورند!
به نظر میرسد این سردرگمی درباره نقش و کارکرد این روزنامه در بخشی از افکار عمومی ایرانیان هم وجود دارد؛ ازجمله پرسشهایی که در مواردی مطرح میشود این است که آیا این رسانه، مشاور حقوقی ندارد؟
یا گردانندگان آن از تبعات حقوقی برخی عبارات، تیترها یا تهدیدها آگاه نیستند؟ در کنار این پرسشها، گاهی انتقادهایی نیز نسبت به سطح تحلیلهای سیاسی و اجتماعی آن مطرح میشود. با این حال، نویسنده معتقد است مشکل در درک الگوریتمهای رفتاری این رسانه از آنجا ناشی میشود که آن را به سطح یک روزنامه تقلیل دهیم.
به احتمال زیاد، این رسانه کارکردهایی فراتر از فعالیت رسانهای صرف دارد. اگر چنین باشد، به احتمال زیاد ارزیابی عملکرد آن با معیارهایی چون بیطرفی، صحت اخبار یا محبوبیت عمومی تصویر گمراهکنندهای ارایه خواهد داد. در بسیاری از نظامهای سیاسی، فرآیندهای القای سیاستها، آمادهسازی روانی افکار عمومی و حتی سنجش بازخوردها از طریق نهادهای پژوهشی و رسانهای انجام میشود.
اما نظامهای سیاسی در سهم این نهادها (پژوهشی یا رسانهای) و شیوههای انجام آن با همدیگر متفاوت هستند. در نظامهای غربی، برای این مهم، از شیوههای نرمتر و علمیتری استفاده میشود و دیالکتیک پژوهش، رسانه و دیپلماسی در آنها پررنگتر است. در نظامهای سیاسی شرقی، نقش روزنامههایی مانند پراودا در شوروی، رودونگ سینمون در کرهشمالی و گرانما در کوبا پررنگتر از نهادهای پژوهشی بوده است.
وضعیت کشور ایران با گرایشهای سیاسی متنوع در روزنامههای مختلف و ارتباط ضعیف پژوهش، رسانه و دیپلماسی، مشابهت چندانی با این دو نظام سیاسی ندارد. بهرهگیری نظامهای سیاسی از رسانهها در فرآیندهای القای سیاستها، آمادهسازی روانی افکار عمومی و سنجش بازخوردها، نقشی «فرارسانهای» به آنها میبخشد و آنها را در تحلیل سیاست داخلی و خارجی، به بازوی تبلیغاتی رسمی یا غیررسمی تبدیل میکند.
بر این اساس، بخشی از مطالب یا تیترهای تند و غافلگیرکننده این نوع رسانهها ممکن است نه بازتاب تصمیم نهایی نظام، بلکه بخشی از فرآیند «آزمون واکنش» جامعه یا حتی بخشی از یک عملیات روانی معکوس باشد؛ به این معنا که با سنجش واکنش افکار عمومی یا نخبگان نسبت به یک رویکرد، نظام بتواند بدون هزینه مستقیم، مواضع خود را تعدیل یا تثبیت کند. ازسوی دیگر، ممکن است این نوع رسانهها در مواردی به عنوان «مرزبان رسانهای» یا نوعی «ترمز مطبوعاتی» ایفای نقش کنند؛ یعنی با واکنش به رسانههای منتقد، حدود مجاز انتقاد در فضای رسمی را بهصورت ضمنی ترسیم نمایند.
در کنار این، نباید از نقشی که چنین رسانههایی در تامین خوراک خبری برای پایگاههای اجتماعی وفادار ایفا میکنند، غافل شد؛ نقشی که میتواند احساس انسجام و همسویی را در بخشی از جامعه تقویت کند. با این حال، اگر ماموریتهای این نوع رسانهها بهدرستی با نیازهای نسل جدید و شرایط متحول امروز همسو نشود، خطر کاهش اثربخشی و افت سرمایه نمادین آنها وجود خواهد داشت.
در این راستا بهتر است بخشی از کارکردهای این نوع رسانهها به دیگر نهادها واگذار شود. از جمله، طراحی پیمایشهای منظم برای «رصد تغییرات ارزشها و نگرشهای مردم ایران» درباره مسائل کلیدی، میتواند جایگزین روشهای غیرمستقیم و پرهزینه این نوع رسانهها چون «دادهگیری اجتماعی» به سبک آزمون-خطا باشد.
همچنین در تحلیل افکار عمومی میتوان از ابزارهای هوش مصنوعی بهره جست. در این راستا، با دادهکاوی نظرات مردم، میتوان مدلهایی ساخت که بازخورد اقشار مختلف مردم را درباره یک موضوع خاص پیشبینی کنند. همچنین، تقویت دیپلماسی عمومی و استفاده از کانالهای رسمی برای ارسال پیام به مخاطبان خارجی، میتواند جایگزین راهبردهای پرریسک انتقال پیام از طریق رسانههای داخلی شود.
درنهایت، باید توجه داشت که نظامهای رسانهای کارآمد، به جای اعمال مرزهای سلبی برای انتقاد، مسیرهایی ایجابی برای مشارکت نخبگان و شهروندان در تصمیمسازی فراهم میکنند. در چنین ساختاری، «وفاداری نخبگان»، نه از مسیر «کنترل سلبی و ایجاد انفعال»، بلکه با مشارکت، گفتوگو و اعتماد دوطرفه شکل میگیرد. علی میرزامحمدی - اعتماد
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.