کد خبر
387225
تفسیری بر یک جنبه دردناک بازی با دلار
باسیاست ارزی مردم را تحقیرکردند
ساعت24-برخلاف برخی دیدگاهها که باور دارند فساد رخ داده عظیم در نیمه اول امسال ناگزیر بوده است و مردم باید آن را تحمل کنند، این درد بزرگ نشسته بر جان و دل شهروندان درمانشدنی نیست.
شاید روزی برسد که مثل سالهای 1392 تا زمستان 1396، دولت و بانک مرکزی به دلایل گوناگون و البته غیرکارشناسانه بتوانند دوباره نرخ ارزهای معتبر به ریال را کاهش دهند و درآمدها را نیز افزایش دهند تا تعادل دوباره برقرار شود، اما واقعیت این است که درد سرچشمهگرفته از خوار و خفیف شدن میلیونها ایرانی مداواشدنی نیست. در حرف و در نوشته شاید بتوان این درد را مداوا کرد، اما اندوه، حسرت و سرافکندگی آن کارگر ایرانی که قدرت خرید درآمدش در یک دوره 6ماهه دستکم 60 درصد کاهش را تجربه کرده و حالا نمیتواند حتی یک وعده غذای درست و حسابی به فرزندانش بدهد را چه کسی جواب میدهد. برای آقایان نوبخت، کرباسیان و سیف که مدیران ارشد و فرماندهان اقتصاد که دیدند چگونه پسانداز و دسترنج شهروندان مثل برف ذوب میشود و واقعیتها را نگفتند بدون تردید این رخداد و فساد عظیم اثری بر وضع زندگیشان نداشته است. بدترین رخداد و اتفاق در فرآیند سیاستگذاری ناکارآمد ارزی قربانی شدن اخلاق و قربانی شدن غرور میلیونها ایرانی بود. این یک واقعیت سرسخت است که فساد ارزی پدیدار شده میتوانست رخ ندهد و جور دیگری شود اگر و اگر تنها به این حرف اقتصاددانان عمل میشد که «دلار هم کالاست». چرا و چگونه شد که رئیس دولت، رئیس بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد این را نفهمیدند که «دلار هم» کالاست. چگونه شد که حالا و پس از آنکه اخلاق جامعه فرو ریخت و میلیونها انسان زحمتکش ایرانی که کالایی جز نیروی کار برای فروش نداشتند به استیصال رسیدند به این نتیجه رسیدند که «صرافان میتوانند دلار» وارد کنند. اقتصاددانان بارها و بارها توصیه کردند اجازه دهید روزی دو تومان به نرخ تبدیل دلار به تومان اضافه شود و در پایان سال نرخ تورم دلار با نرخ تورم عمومی یکسان شود اما آقای رئیسجمهور نپذیرفت. او به همراه یاران سیاسیاش در سال اول لابد گفتند این بسیار برای دولت بد است که ناگهان نرخ دلار به ریال پرش کند. در سال دوم هم لابد توجیه کردند حالا که دلار داریم چرا آن را گران کنیم و مجلس را از دست بدهیم. در سال سوم دولت یازدهم نیز لابد پیش خود تصور کردند حالا انتخابات دور بعدی از راه میرسد و باید دلار تثبیت شود... این داستان واقعیت دارد و متاسفانه کاری از دست اقتصاددانان بر نمیآمد، جز اینکه مدام به دولت، بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه توضیح دهند وقتی دست پرقدرتتان از فنر ارز برداشته شود و همه فشردگیها را ناگهان رها میکند و. این نیز شد. این روزها زنانی هستند که از سر یأس و سرخوردگی همسر خود را نکوهش میکنند چرا نتوانسته است کمی دلار خریداری کند. تا در این روزها بفروشند و به زخمی بزنند. هستند فرزندانی که پدر خود را نکوهش میکنند چرا دستکم پولی که داشتند را تبدیل به ماشین لباسشویی و ظرفشویی یا یک اتومبیل دست دوم نکرده است. مردان پرشماری این روزها حسرت میخورند کاش به جای اینکه به کار آبرومندانه کارگری، آموزگاری، قضاوت، پیشهوری میپرداختند با فلان دوست یا همکار یا فامیل آشنا و آگاه بر تحولات بیشتر زمان صرف میکردند و یک جمله از او میشنیدند که قرار است دلار کمیاب شود . هماکنون شمار قابل اعتنایی از حقوقبگیران هستند که میگویند مردیم، بس که تحقیر شدیم و در خود فرو میروند و اخلاق و مروت و مدارا و سختکوشی و درستکاری را نکوهش میکنند، چون نمیتوانند نیازهای مادی زن و فرزندانشان را به اندازه ناچیز قبلی هم تامین کنند. آیا آقای رئیسجمهور حاضر است یک بار از شهروندان پوزش بخواهد و راست و درست بگوید که دلار 4200 تومانی اختراع خودش یا کدام مدیر بوده است؟ آیا رئیس دولت حاضر است یک ماه به جای آن آموزگاری باشد که حالا قدرت خریدش کمتر از نصف شده است و باز هم باید به فرزندان این آب و خاک درس درستکاری و نیکورفتاری بدهد؛ آیا رئیس سازمان برنامه و بودجه میتواند تصور کند میلیونها جوان بیکار ایرانی چگونه با حسرت و بیاعتمادی محض به جوانی که پدرش یک مقام دولتی بوده و از اسرار ارز اطلاع پیدا کرده و حالا ثروتمند شده است چه رنجی میبرند؟ نابرابری درآمدی و ناتساوی در جامعه عیب و عار نیست و کسی نمیخواهد بگوید که چرا نابرابری هست، اما شمار قابل اعتنایی هستند که میگویند ناکارآمدی یک گروه کوچک نباید به حسرت ملی منجر شود؟ کوچک شدن آدمی و کوچک شدن سفرهها درد بزرگی است که این روزها میبینیم.
محمد صادق جنان صفت - روزنامه سازندگی
محمد صادق جنان صفت - روزنامه سازندگی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.