رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 387844

8 مساله امروز اقتصادسیاسی ایران کدامند؟

عشق یک طرفه بخش خصوصی به دولت

ساعت24-مناسبات نهادهای خصوصی به ویژه بنگاه‌های اقتصادی با نهاد دولت به معنای گسترده آن در ایران را با کمی تسامح و تساهل می‌توان عشق یک طرفه دانست. نهاد دولت نیاز دارد یا عاشق دولت است و می‌خواهد و می‌تواند و انجام داده است که به بهانه‌های گوناگون این عشق را با فداکاری همراه سازد.

خبر
r /> 1- بی محلی دولت
مناسبات نهادهای خصوصی به ویژه بنگاه‌های اقتصادی با نهاد دولت به معنای گسترده آن در ایران را با کمی تسامح و تساهل می‌توان عشق یک طرفه دانست. نهاد دولت نیاز دارد یا عاشق دولت است و می‌خواهد و می‌تواند و انجام داده است که به بهانه‌های گوناگون این عشق را با فداکاری همراه سازد. اما به نظر می‌رسد این عشق و جاده از سمت بنگاه‌ها به سوی دولت یک‌طرفه است و نهاد دولت با درک و آشنایی از این نیاز و عشق خود را به نادیدن زده است. عشق یک‌طرفه آن‌طور که مشهور است موجب کاهش عزت نفس و برگشت شتابان از سرخوشی به افسردگی به بار می‌آورد. داستان این روزهای مناسبات نهادهای خصوصی و نهاد دولت همین داستان است. بخش خصوصی به هر دلیل تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عشق یک طرفه‌ای به دولت دارد و نیازش را هر روز و در هر مقطعی بیان می‌کند. این روزهای سخت کسب و کار در ایران که با مسایل سیاست داخلی و سیاست خارجی نیز گروه خورده است اوج این مناسبات نادرست شده است و متاسفانه مدیران دولت ایران توجهی به پیامدهای آن ندارند. شاید حتی در حرف آن هم از سوی برخی مقام‌های درجه اول کابینه دوازدهم عنایتی به این نیاز بخش خصوصی می‌شود اما واقعیت این است که این موضوع با اهمیت به مدیران میانی و مدیران پایین‌تر تفهیم نمی‌شود. دولت ایران چنان درگیر مسایل اقتصاد و سیاست خارجی شده است که نمی‌داند ادامه این وضعیت منجر به بریدن و بی‌اعتمادی خواهد شد.

2- کاستی بودجه ملی
شاید به کارگیری عنوان از نفس افتاده برای اقتصاد ایران در شرایط حاضر کمی سنگین‌تر از چیزی باشد که به نظر می‌رسد و شاید باید با احتیاط چنین عنوانی را به کار گرفت. اما واقعیت سرسخت‌تر از هر چیزی است که در ذهن‌ها جریان دارد و تصور می‌شود که نباید آنها را برملا کرد. واقعیت این است که اقتصاد ایران از ابعاد گوناگون به نفس افتاده و کم‌خون شده است و اگر در زمان مناسب و سروقت و بهنگام به آن تنفس داده نشود و هوای تازه به آن تزریق نرسد متاسفانه ممکن است از پای درآید. نشانه‌های این از نفس‌افتادگی را می‌توان در کسری بودجه ناآشکار که سرچشمه رشد نقدینگی است به خوبی دید و می‌توان به سیاستگذاری ناکارآمد در موضوع بسیار پراهمیت بازار ارز نیز اشاره کرد. سیاستگذاری تجاری، صنعتی، پولی و بانکی نیز به دلایل گوناگون درخشان نیست و نمود و جلوه‌ای ندارد. دولت همچنان دست در جیب تولید دارد و با علم به اینکه رونق اقتصادی چندانی نداریم از یک شمار معین بنگاه مالیات بالاتر می‌خواهد و نهاد تامین اجتماعی نیز ساز خود را کوک می‌کند.

3- دولت سیری ناپذیر
آمارهای ارایه شده از طرف بانک مرکزی نشان می‌دهد در بهار امسال دولت حدود 59 هزار میلیارد تومان بابت هزینه جاری پرداخت کرده است. این آمارها نشان می‌دهد در یک دوره کوتاه مدت که هنوز موتور پول خرج‌کنی دستگاه‌ها روشن نشده است رشد 2/7 درصدی در این بخش به دست آمده است. هزینه‌های جاری اما از کدام محل تایمن شده است. متاسفانه رشد 24 درصدی «درآمد مالیاتی» و رشد منفی 30 درصدی «سایر درآمدها» نشان می‌دهد که دولت همچنان بر مالیات عجیب اخذ شده از فعالان اقتصادی سوار است. دولت‌های ایران از جمله دولت فعلی به هر دلیل دست از ولخرجی برنمی‌دارد و این ویژگی موجب شده است که نقدینگی رشد یابد و از طرف دیگر داستان نرخ ارز نیز مزید بر علت شده است و در 6 ماه باقی مانده از سال باید شاهد رشد شتابان تورم باشیم. در چنین وضعی است که دولت به طور مداوم از بخش خصوصی ایران می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند و این بخش را هرگز شریک خود نمی‌داند. دولت ولخرج در ایران که البته سابقه آن حتی به نیمه اول دهه 1350 نیز می‌رسد برای بخش خصوصی و مردم دردسرهای واقعی درست خواهد کرد.


4- فساداوج گرفته
در وضعیتی که اقتصاد ایران به سختی نفس می‌کشد و در شرایطی که دولت هنوز خود را پولدار می‌داند و عادت به ولخرجی را ترک نمی‌کند و از جیب تولیدکنندگان این هزینه‌ها را می‌پردازد، موضوعی که تیشه برداشته و ریشه اقتصاد را هدف ضربه‌های سهمگین قرار می‌دهد، فساد است. رانت و فساد در اقتصادهای دولتی در همه سرزمین‌ها و در همه عصرها وجود داشته است و در ایران نیز چنین وضعی حاکم بوده است. اما آنچه این روزها شاهد آن هستیم اوج‌گیری رفتارهای فسادآلود و رانت‌جویانه در همه عرصه‌های کسب و کار است. این عنصر ویران‌کننده هم‌اکنون در صنعت، در تجارت، در بانکداری، در بازار ارز، در بازار کالا بیداد می‌کند و با شتابی دهشتناک ریشه‌های فعالیت سالم در اقتصاد را هدف ویرانی قرار داده است. کارشناسان و فعالان اقتصادی و اقتصاددانان باور دارند اگر در کوتاه‌ترین زمان راه را برای این عنصر در اقتصاد ایران نبندیم در زمانی بسیار کوتاه‌تر از تصورمان تن و جان اقتصاد از نفس افتاده ایران را به انواع بیماری‌های درمان‌ناشدنی مبتلا می‌کند. باید از جایی این مسدودسازی و محدودسازی را شروع کرد و به نجاتس کسب و کارهای سالم کشور رسید.

5-دولت رانت ساز
فساد عظیم سرچشمه گرفته از سیاستگداری ناکارآمد دولت در باراز ارز که سر از تجارت خارجی و حتی سر از دادوستد داخلی درآورده است این روزها همچون موریانه کالبد اقتصاد ایران را از درون تهی کرده است. پیامدهای فساد در اقتصاد شاید آشکارتر از پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن است. پیامدهای ترسناک فساد در جامعه ایرانی گسترش دامنه و ژرفای نابرابری گروه‌های اجتماعی است. آمارها نشان می‌دهد که رانت‌های افسانه‌ این روزها در چنگ یک گروه از ساکنان ایران زمین قرار گرفته است که به زودی سر از بازار مصرف درمی‌آورد. نابرابرسازی که از ناحیه فساد ارزی شاهد آن هستیم دیر یا زود شکاف درآمدی گروه‌ها را بیشتر از پیش خواهد کرد و این داستان را نمی‌توان به سادگی جمع کرد. در جامعه‌ای که نزدیک به 50 درصد از بیکاران آن را جوانان تحصیلکرده تشکیل می‌دهند که در حسرت یک شغل با حداقل درآمد هستند حرام‌خواران فاسد از محیط نامناسب درآمد ده‌ها میلیاردی از تفاوت نرخ ارز به دست آورده و به زودی این شکاف را گسترده‌تر کرده و ناامیدی و نفرت می‌کارند.

6- فرسایش سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی در شرایط حاضر نقش درجه اول در هر فعالیت انسانی دارد و این دیگر قابل قبول شده و کسی در آن تردید نمی‌کند. شمار قابل اعتنایی از دانشمندان رشته‌های گوناگون در علوم انسانی و اجتماعی پذیرفته و نشان داده‌اند سرمایه اجتماعی با زیرمجموعه‌هایش مثل دانش، تخصص، تعهد، وطن‌دوستی، انسان‌دوستی،‌اعتماد و امنیت زیربنای ترقی و رشد و توسعه واقعی جامعه‌ها بوده و هست. سنگاپور کوچک، تایوان محاصره شده، کره جنوبی به بلوغ رسیده نمونه‌هایی از جامعه‌های پیشرفته و نوظهور صنعتی‌اند که بنای رشد و توسعه خود را بر دوش سرمایه اجتماعی قرار داده‌اند. متاسفانه و بدبختانه باید بر زبان آورد و نوشت که وضعیت ایران در حوزه حفظ و توسعه سرمایه اجتماعی به مرحله بحرانی رسیده است. نهاد دولت به مثابه نهاد مقدم در صف تعامل با شهروندان ایرانی به هر دلیل توانایی و دانایی کافی برای نگهداری از سرمایه اجتمای را نشان نداده است. جوانان ایرانی که آینده کشور را باید بسازند با دیدن این وضعیت و با دیدن نابرابری‌ها و فساد و رانت هرگز همانند گذشه دل در گرو این آب و خاک نخواهند داشت و بردباری آنها از آستانه مدارا عبور کرده است. اخبار ناخوش از یک خواست عمومی برای مهاجرت از ایران دیده می‌شود. ایرانیان متاسفانه به وعده‌های دولت امید ندارند و مناسبات خارجی ایران نیز نوید روزهای خوش نمی‌دهد و از دولت سلب اعتماد شده است. این روزگار ناخوش باید به انتها برسد و سرمایه اجتماعی ایران را نگه داریم تا در روز مبادا به نجات اقتصاد ایران بیایند.


7-بی اعتمادی به بخش خصوصی
در روزگار سرد و ناامیدکننده که برخی از آنها را در بالا توضیح دادم، چه می‌توان کرد؟ به نظر می‌رسد چاره‌ای جز اینکه همکاری نهاد دولت با نهادهای مدنی در عرصه‌های گوناگون اتفاق بیفتد راه دیگری نیست. در این وضعیت ترسناک باید نهاد دلت به ویژه گروه مدیران دولتی که باور ندارند باید بخش خصوصی تقویت شود به خود آیند و به جای ژست تبلیغاتی و ژست‌های غیرمفید در حرف و نوشته که با بخش خصوصی همکاری می‌کنیم، جنبه‌های واقعی را در دستور کار قرار دهند. این درست است که بنا بر برخی آمارها کمتر از 30 درصد اقتصاد ایران در اختیار نهادهای خصوصی است اما توجه داشته باشیم این 30 درصد در حال رشد است و انگیزه رشد دارد، در حالی که 70 درصد اقتصاد در اختیار دولت بر اساس تجربه تاریخی روند کاهنده در ارزش‌آفرینی، ابداع و نوآوری و بهره‌وری مفید دارند. بخش خصوصی ایران شاید به لحاظ سهم و نقش در بازی‌گرانی اقتصاد الان به لحاظ کمی در موقعیت پایینی باشد اما واقعیت این است که انگیزه‌های بالندگی، انگیزه حفظ و توسعه مال و ثروت و درامد در آن به اندازه‌ای است که توانایی فکری آن برای عبور دادن اقتصاد از بحران فعلی از دولت بیشتر است. چرا مقام‌های دولتی فکر می‌کنند آنها دانشمندند و بخش خصوصی فاقد توانایی‌های فکری است؟ دولت باید ژست همکاری را به رفتار مناسب تبدیل کند.

8- ایران بنیه دارد
دولت‌های ایران پس از جنگ ضمن اینکه تفاوت‌هایی در بینش و دانش و راهکار و راهبرد داشته‌اند اما در یک چیز اشتراک رای و عمل نشان داده‌اند و آن دادن آدرس غلط به شهروندان است. این آدرس غلط یک نقطه مرکزی دارد: اقتصاد ایران در بهترین موقعیت است و دولت کارهایی کرده که دیگران نکرده‌اند و ثبات و اعتماد و امنیت پابرجاست. متاسفانه این آدرس‌های غلط داده شده به گمراهی نهاد دولت و مدیران آن منجر شده است و آنها در دیدن توانایی‌های ایران بسیار بی‌دقت شده‌اند. این یک واقعیت است که ایران هنوز تن و بدن نیرومندی دارد و به رغم همه زخم‌های وارد شده بر پیکرش هنوز می‌تواند برپا خیزد و راه خود را برای توسعه پیدا کند. توانایی‌های ایران را نباید دست‌کم گرفت و از کنار آنها به سادگی عبور کرد. اگر تنها و تنها به موضوع توانایی‌های ایران در جذب گردشگران خارجی و درآمد احتمالی حاصل از آن بیندیشیم و درآمد فعلی را با درآمد برخی کشورها مقایسه کنیم خواهیم دید ایران چه توانایی شگرفی دارد. اگر فقط و فقط بتوانیم به صورت علمی، کارشناسانه و مستمر برای سرمایه‌گذاری در حمل و نقل و ترانزیت کالا از ایران به کشورهای ثالث راهی کارآمد پیدا کنیم خواهیم دید ایران تا چه اندازه مزیت دارد. اگر فقط و فقط به طور متمرکز و سریع به منابع گاز ایران و نیاز اروپا بیندیشیم می‌بنیم که ایران چه اندازه توانایی برای عبور از تنگناها برای همیشه دارد. بر این نکات یدشده که تنها 3 عنصر را در کانون توجه قرار داده است می‌توان به طور ویژه روی جوانان توسعه‌خواه و دارای انگیزه‌های بالا برای زندگی بهتر اشاره کرد که سنگ بنای هر توسعه‌ای در هر عصر و هر دوره و هر سرزمینی است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها