رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 532582

نگاهی به یک نارسایی‌ مهم جشنواره تئاتر فجر

اینجا چراغی روشن است؟

ساعت 24-جشنواره تئاتر فجر در آستانه چهل‌سالگی ایستاده است. جشنی که پس از مدتی توقف فعالیت‌های نمایشی در سال‌های ابتدایی دهه 60، بهانه‌ای بود برای به جریان انداختن دوباره چرخ هنر؛ البته با حذف و اضافه‌هایی‌. دبیری دوره اول به نام طه عبدخدایی ثبت شده است. برادر محمدمهدی عبدخدایی عضو قدیم گروه فداییان اسلام. او برای ادامه تحصیل به هند رفته بود که انقلاب به وقوع پیوست و در نتیجه‌ به ایران بازگشت.

اولین مسوول هنری رادیو و نخستین مسوول صدا و سیما و خبرگزاری پارس در هند بوده؛ اما تا جایی که به هنر نمایش ارتباط پیدا می‌کند، طه عبدخدایی اولین رییس مرکز هنرهای نمایشی و در اصل به عنوان بنیانگذار و دبیر اولین دوره جشنواره تئاتر فجر است. جشنی که از 12 تا 22 بهمن سال 1361 با حضور 38 گروه نمایشی و آیینی به صورت ملی برگزار شد. بعضی «تجمیع هنرمندان نام آشنا و پیشکسوت و جوانان متعهد و پویا» از سراسر کشور را نکته برجسته اولین دوره قلمداد کرده‌اند، به صورتی که نیمی از آثار تولید شده برای حضور در این جشنواره از استان‌هایی چون فارس، خراسان، تبریز، اصفهان، مرکزی و سمنان بودند، اتفاقی که به‌‌زعم خبرنگار خبرگزاری دولت «اتحاد و یکپارچگی هنرمندان کشور را در آن سال‌ها به وضوح نشان می‌داد.»
نخستین جشنواره تئاتر فجر که با هدف «تبیین و تقویت مبانی اصلی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و معارف اسلامی» آغاز به‌ کار کرده بود، به روال مرسوم اختتام را به تقدیر از نمایش‌هایی اختصاص داد که در این جهت گام برداشته بودند و به این ترتیب از نمایش‌های « «دیوارها را پاک نکنیم» به دلیل پرداخت به ویژگی‌های عینی انقلاب اسلامی، نمایش «حافظون لحدودالله» به جهت طرح و پرداخت به ویژگی‌های حماسی جنگ و نمایش «فتح الفتوح» به سبب پرداختن به فرهنگ شهادت تقدیر ویژه به عمل آمد.» اما مرور فهرست شرکت‌کنندگان دوره‌های بعد جشنواره نشان می‌دهد بخش زیادی از برگزیدگان و تقدیر‌شدگان بی‌آنکه اطلاع دقیقی از فعالیت‌های‌شان در دست باشد، غایب هستند. رضا صابری، همشهری طه‌ عبدخدایی جزو معدود افرادی است که نامش به عنوان کارگردان برگزیده دوره‌ اول ثبت شده و همچنان در تئاتر مشهد فعال مانده است، وگرنه از سرنوشت بخش بزرگی از شرکت‌کنندگان و تقدیرشده‌ها اطلاعی در دست نیست. به این اعتبار بی‌برنامگی مدیریت‌ها و دبیران جشنواره‌ها در نادیده گرفتن چهره‌های برگزیده خودشان به ویژگی‌ بارز جشنواره تا امروز بدل شده است. آنها با استانداردهای خود یک استعداد شناسایی می‌کنند - درباره کم و کیف این پدیده قضاوتی ندارم- ولی بلافاصله پس از پایان جشنواره همه‌ چیز در یک سکون و بی‌برنامگی خاص می‌گذرد. برای مثال مهرداد کوروش‌نیا که به واسطه نگارش و اجرای نمایشنامه‌های «آواز ستاره‌ها» و «آقا لیلا» به عنوان یکی از جوانان مستعد ساوجبلاغ معرفی شد، درباره کم‌میلی بخشی از بدنه تئاتر کشور برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر به ایسنا گفته است: « ما هیچ برنامه‌ای برای استفاده از چهره‌های مستعد استان‌ها نداریم... همه جمعیت ایران که در تهران نیست. ببینید برنامه‌ای مانند «همرفیق» در شروع خود سراغ چهره‌هایی مانند نوید محمدزاده، هوتن شکیبا یا بهرام افشاری می‌رود که همه بچه‌های استان‌ها هستند که بعدا در تئاتر تهران فعالیت کرده‌اند و به واسطه کار تصویری معروف شده‌اند ولی بخش عمده‌ای از این استعدادها همچنان در شهرهای خود کشف نشده باقی مانده‌اند یا مورد استفاده قرار نگرفته‌اند چون ما یا آنان را رها کرده‌ایم یا اینکه هیچ برنامه‌ای برای به کارگیری توانمندی‌های‌شان نداریم. چقدر تلاش شده چهره‌های مستعد استان‌ها را پیگیری کنیم، دست‌کم در 15 سال گذشته چنین اتفاقی رخ نداده است که دبیر جشنواره سراغ نخبگان دوره‌های قبل برود و آنان را به جشنواره وصل کند.»
عبدخدایی 6 دوره دبیری جشنواره تئاتر فجر را برعهده داشت و از این منظر رکورددار به‌ حساب می‌آید. کمتر مدیری در ایران دهه‌های بعد چنین شانسی داشته، با در نظر داشتن این نکته که آن روزگار، مدیر مرکز هنرهای نمایشی همزمان دبیری جشنواره تئاتر فجر را نیز برعهده می‌گرفت؛ در نهایت کار به علی منتظری واگذار می‌شود. چهره‌ای که با تشکیل انجمن هنرهای نمایشی در سراسر کشور، نظم و نظام متفاوتی بر انتقال منابع مادی به دیگر شهرها حاکم می‌کند. او در گفت‌وگویی به وضعیت تئاتر کشور در دهه 60 و سال‌های جنگ اشاره کرده و از دورانی گفته که اوضاع آشفته بود. «وضعیت تئاتر کشور به دلایل گوناگون مناسب نبود. به اعتقاد من مدیریت تئاتر در آن زمان نقش زیادی در این قضیه نداشت یا نقش بسیار اندکی داشت، بلکه بیشتر به دلیل وضعیت کلی کشور بود که تئاتر خیلی سروسامانی نداشت. البته خود من در برگزاری جشنواره‌های تئاتر فجر به عنوان نماینده جهاد دانشگاهی شرکت داشتم و مسوولیت‌هایی هم در ستاد جشنواره داشتم. به نظر می‌رسید با توجه به خستگی آقای طه عبدخدایی مدیر وقت مرکز هنرهای نمایشی و اینکه احساس می‌شد نیازمند حرکت و انرژی جدیدی در تئاتر هستیم، از من دعوت شد.»
به این ترتیب نام علی منتظری به عنوان دبیر هفتمین دوره ثبت می‌شود. نگاهی به تعداد شرکت‌کنندگان نشان می‌دهد وضعیت نسبت به گذشته دستخوش تغییراتی شده، از جمله اضافه شدن بخش خارجی و پرده‌خوانی نوآوری‌ دهمین دوره جشنواره تئاتر فجر. به این ترتیب 3 نمایش از کشورهای سوریه، آذربایجان و تاجیکستان برای اولین‌بار بعد از نقلاب در ایران روی صحنه می‌رود. اما با اینکه علی منتظری برخلاف بسیاری مدیران ذهنیتی برنامه‌ریز داشته، جشنواره به برگزیدگانش توجه خاصی ندارد. تنها مشوق گروه‌ها و هنرمندان برای مشارکت در برپایی جشنواره، این بوده که در صورت حضور از امتیاز دریافت مجوز اجرای عمومی برخوردار می‌شدند.
حالا بیایید این جشن را انسانی در نظر بگیریم با تمام اندام‌واره‌ها. مثلا شورای نظارت و ارزشیابی، یا بازبین‌های دولتی و غیردولتی در مقام چشم‌های ناظر (که در یک روند طبیعی جایش را باید با ناظران متخصص و حرفه‌ای هنرهای نمایشی عوض کنیم)، دبیر - مغز متفکر- که دستورها را صادر می‌کند و افرادی که به مثابه بازو‌های اجرایی - اعضای دبیرخانه- به پیاده‌سازی نظرهای مرکز فرماندهی بدن مشغولند. بررسی چهاردهه برگزاری جشنواره تئاتر فجر و آنچه در پی‌ آن به وجود آمده نشان می‌دهد این بدن با نقصان‌ها و کاستی‌های متعدد دست به گریبان است. مشکلاتی که هرگز برطرف نشده و ظاهرا عزمی هم برای بهبودی آن وجود ندارد؛ از جمله می‌توان به تغییر مداوم و هر ساله دبیر جشنواره، شیوه برگزاری، بخش‌ها، رویکردها و مواردی از این دست اشاره کرد. حداقل تفاوت دوره‌های نخست برگزاری با سال‌های بعد از آن در همین است. مدیران و سیاستگذاران فرهنگی اصل پیشنهاد را در یک خط روشن با جامعه هنری مطرح می‌کردند ولی شیوه عمل دهه‌های اخیر میراث‌داران‌شان نشان می‌دهد، دیگر صحبتی از طرح واضح رویکردها در کار نیست؛ عاملی که سردرگمی به وجود آورده است.
دیگر از جشنواره‌ای که برای شرکت‌کنندگانش مجوز اجرای عموم صادر می‌کرد خبری نیست، همین‌طور با رویدادی مواجه نیستیم که آثار در آن برای بار اول به صحنه می‌رفتند و به این ترتیب تکلیف سال آینده تئاتری روشن می‌شد. این جشنواره رفته‌رفته از نام‌های شناخته شده و پرمخاطب خالی است و خاصیت جریان‌سازی‌ ندارد. بحث حضور گروه‌های معتبر بین‌المللی که می‌توانست برای دانشجویان و کارگردانان پیشنهاد و شناخت به دنبال بیاورد هم مطرح نیست.
حسین کیانی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر، کناره‌گیری یا دوری هنرمندان را نشانه یک «نارسایی» می‌داند و در این باره به خبرگزاری دانشجویان ایران می‌گوید: «از نشانه‌های نارسایی چرخه حضور، کناره‌گیری یا دوری هنرمندانی است که زمانی به واسطه همین چرخه حضور (جشنواره تئاتر فجر) توانستند خود را اعلام و سپس اثبات کنند که اهمیت بسیاری دارد، زیرا یکی از مهم‌ترین دستاوردهای جشنواره ضمن معرفی چهره‌های جدید، تثبیت و نگهداری دستاوردهای قبلی است که متاسفانه جشنواره تئاتر فجر در این زمینه موفق عمل نکرده است و درصد قابل توجهی از همان چهره‌هایی که معرفی کرده یا از این جشنواره دوری می‌کنند یا به منتقدان جدی آن تبدیل شده‌اند.» هر ساله در موسم برگزاری جشنواره تئاتر فجر، تولید محتوای رسانه‌ها به این سمت و سو گرایش پیدا می‌کند و اظهارنظرهایی مانند آنچه توسط کوروش‌نیا و کیانی بیان شد تا به حال بارها مطرح شده است. نکته اینجاست که در پی این بیان عمل در کار نیست. جشنواره‌ می‌آید و با هر کیفیتی برگزار می‌شود و می‌رود. انگار حالا دیگر حتی مدیران وزارت ارشاد هم پذیرفته‌اند فقط باید برگزار‌کننده باشند و فرآیندها و مسوولیت‌های حین برگزاری و پس از آن دیگر برای‌شان در درجه چندم اهمیت قرار می‌گیرد. اصلا کسی می‌داند برگزیدگان دهه اول جشنواره تئاتر انقلاب امروز در چه حرفه‌ای مشغول به کار هستند؟ این روند به نقطه‌ای رسیده که حتی خبرنگار هم باید با خود فکر ‌کند تماس با هنرمند و دریافت نظر انتقادی تکراری او چه نتیجه‌ای به دنبال دارد. اگر اینجا هنوز چراغی روشن است، لابد کسی باید این بیمار را دیده باشد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها