رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 543093

در هلمند چه می‌گذرد؟

زیستن در امارت جدید طالبان

ساعت 24-یک روزنامه‌نگار افغانستانی برای اینکه درک بهتری از شبه‌نظامیان طالبان و رابطه آنها با شهروندان افغان به دست بیاورد، به شهری سفر کرده که آن را مقر امارت اسلامی جدید طالبان می‌خوانند. مردم این شهر که در استان هلمند واقع شده، یکی از محافظه‌کارترین مردمان کشور محسوب می‌شوند و به گفته این روزنامه‌نگار، قوانین سفت و سخت طالبان کاملا با فرهنگ محلی مردم همخوانی دارد.

خبر
فاضل‌من‌الله قاضی‌زایی در گزارش خود نشان می‌دهد که افغان‌ها دارند خود را برای وضعیت نامشخص پس از جنگ و خروج نیروهای خارجی آماده می‌کنند.
در ادامه بخش‌هایی از این گزارش را که در وب‌سایت «نیولاینزمگ» منتشر شده است، می‌خوانیم: سال گذشته زمانی که در شهر «سنگین» استان هلمند افغانستان بودم با یکی از شورشیان سابق آشنا شدم که اوایل جنگ با عبدالله محسود، از فرماندهان جنبش طالبان پاکستان که پیش‌تر در گوانتانامو نیز زندانی بوده دیدار کرده بود. به گفته او محسود با خود سلاح حمل می‌کرد و به باقی همراهانش وعده پیروزی زودهنگام بر ایالات متحده را می‌داد و می‌گفت: «تسلیم نشوید. ما این گاو را کشته و پوست آن را کنده‌ایم، الان فقط دمش مانده است.»
محسود سال 2007 در یکی از حملات نیروهای امنیتی پاکستان در منطقه بلوچستان کشته شد، اما پیام او هنوز به گوش می‌رسد. در حالی که بیشتر شورشیان حاضر در شهر سنگین متعلق به استان هلمند یا اطراف آن هستند اما افراطیون خارجی زیادی نیز به این منطقه کشیده می‌شوند. برخی از آنها به دنبال پناهگاهند، برخی دیگر نیز می‌خواهند تخصص‌شان را به دیگران آموزش داده یا (به قول خودشان) شهید شوند، چرا که پیش‌تر متقاعد شده‌اند در این صورت به بهشت راه پیدا می‌کنند. شهر سنگین در شمال استان هلمند قرار دارد و به سرعت در حال تبدیل شدن به مرکز «امارت اسلامی جدید افغانستان» است. این شهر را می‌توان مرگبارترین مکان روی زمین نامید، کشتارگاهی برای انبوهی از سربازان امریکایی و بریتانیایی و محل گردهمایی شبه‌نظامیانی که ناتو سال 2001 برای از بین بردن‌شان به افغانستان حمله کرد.
نیروهای امریکایی تقریبا دو دهه در افغانستان حضور داشتند. از زمان آغاز درگیری‌ها در سال 2001 تاکنون سه رییس‌جمهور امریکایی وارد کاخ سفید شده و به کار خود پایان داده‌اند، هر یک از آنها استراتژی‌های کاملا متفاوتی برای شکست طالبان به کار بردند اما هیچ یک در کار خود موفق نبودند.
قرار است جو بایدن، رییس‌جمهور فعلی امریکا، تا 11 سپتامبر که بیستمین سالگرد آغاز این جنگ محسوب می‌شود تمامی نیروهای نظامی ایالات متحده را از افغانستان خارج کند. سال گذشته، دولت دونالد ترامپ، رییس‌جمهور پیشین امریکا، توافقی با طالبان امضا کرد و ضمن آن متعهد شد که تا ماه مه سال جاری همه نیروهای نظامی امریکا و ناتو را از افغانستان خارج خواهد کرد. در مقابل طالبان نیز وعده داد جنگ با نیروهای امریکایی را متوقف می‌کند اما نپذیرفت که از حمله به نیروهای دولتی افغانستان دست بردارد.
بایدن قول و قرار ترامپ را زیر پا گذاشته و می‌خواهد نیروها را چند ماه دیرتر از افغانستان خارج کند. در این شرایط ممکن است او شاهد این باشد که شورشیان نیز برخلاف توافق عمل کرده و شروع به اشغال مناطق مختلف کنند یا خلأ قدرت در کشور را پر کنند. به هر صورت آینده افغانستان از سال 2001 تاکنون بیش از هر زمان دیگری در خطر است.
برای اینکه بفهمم پس از 20 سال خونریزی و برهه‌های کوتاهی از امیدواری، اوضاع چگونه به اینجا کشیده شد، تصمیم گرفتم به خطرناک‌ترین منطقه افغانستان بروم. منطقه سنگین در جنوب غرب کشور که ساکنانش پشتوهای زاهد و مهمان‌نوازند، اما طالبان آن را به کشتارگاه صدها سرباز ناتو و بی‌شمار غیرنظامی و شورشی تبدیل کرده است.
این منطقه در بهار 2017 به دست طالبان افتاد. البته سقوط این شهر چندان خارج از افغانستان سرو صدا نکرد. چند هفته بعد دولت ترامپ از قوی‌ترین تسلیحات متعارف خود، یعنی مادر همه بمب‌ها، برای نابودی شبکه‌ای از داعشی‌ها در سوی دیگر کشور استفاده کرد. اما با وجود سر و صدای رسانه‌ای این مساله، جنگ واقعی در این گوشه از هلمند وارد فاز جدیدی شده بود و امریکا نیز در آن در شرف شکست قرار داشت.
تقریبا 15 سال است که شهر سنگین به خاری در چشم نیروهای امریکا و ناتو تبدیل شده است و شاید در چند دهه آینده هم روزگارشان را سیاه کند. نیروهای انگلیسی گردان سوم، هنگ چتربازان، در تابستان 2006 به این منطقه اعزام شدند تا جایگزین دسته کوچکی از نیروهای امریکایی شوند که تحت حمله شبه‌نظامیان و باندهای قاچاق مواد مخدر قرار داشتند. این گردان که در دوران جنگ جهانی دوم تشکیل‌ شده بود در دهه 1960 میلادی با شبه‌نظامیان یمن مقابله کرده بود و در دهه‌های 1970 و 1980 نیز در اوج درگیری‌ها در ایرلند شمالی وارد عمل شده بود. اما در تاریخ 50 ساله این گردان هیچ چیز با درگیری‌ها در سنگین برابری نمی‌کرد.
به محض ورود این گردان به سنگین، طالبان مرکز شهر را محاصره کرد و جنگی را در این منطقه به راه انداخت که چندین ماه طول کشید. پس از آن نیز طالبان سال‌ها به جنگ چریکی ادامه داد. تا زمانی که انگلیس کنترل عملیات نظامی در این منطقه را در سال 2010 به تفنگداران امریکایی واگذار کرد، بیش از 100 نیروی انگلیسی در سنگین کشته شدند. امریکایی‌ها از نظر تاکتیکی موفق‌تر عمل کردند، اما همچنان تلفات سنگینی به آنها وارد می‌شد. گزارش واشنگتن‌پست نشان می‌دهد رابرت گیتس، وزیر دفاع وقت امریکا، در برهه‌ای از زمان، شب‌ها برای سلامتی تفنگداران دعا می‌کرده است.
سرمایه‌گذاری گسترده و تلفات شدید نیروهای امریکا و ناتو در شهری که حتی جزو شهرهای بزرگ افغانستان هم نبود و در نزدیکی آنها نیز قرار نداشت، باعث شد شهر سنگین برای سربازان و شبه‌نظامیان به مکانی افسانه‌ای تبدیل شود. اکنون ساختمان‌های گلی شهر و مزارع خشخاش و هندوانه در اطراف آن اهمیت‌شان از قبل هم بیشتر شده است. سنگین چه از نظر نمادین و چه راهبردی می‌تواند نقش مهمی در شکل‌گیری آینده طالبان ایفا کند.
سنگین به عنوان پایتخت غیررسمی تجارت تریاک افغانستان به شبه‌نظامیان اجازه می‌دهد به راحتی به منبع درآمد اصلی خود، یعنی مواد مخدر و مسیرهای قاچاق بین‌المللی آن دسترسی داشته باشند. از سوی دیگر، این شهر اکنون به پایگاه مقاومت اسلامی و مدلی از افغانستان مستقل تحت حاکمیت طالبان بدل شده است. حجم خرابی که در سنگین مشاهده کردم مرا به یاد جنگ‌های گروژنی، فلوجه و حلب می‌اندازد. البته میزان درد و رنجی که مردم کشیدند در این جنگ‌ها یکسان نبود، اما تاثیری که درگیری‌ها بر نسل‌های آینده شبه‌نظامیان می‌گذارد یکسان است.
در سنگین، درست مثل دیگر مناطق جنگی، شورشیان اراده محکم و انتحاری برای ادامه جنگ از خود نشان داده‌اند. در این بین، رقبای‌شان از تاکتیک‌هایی استفاده کرده‌اند که قطعا باعث می‌شود مردانی که در معرض پیوستن به گروه‌های تندرو قرار دارند در ماه‌ها، سال‌ها و دهه‌های آتی بیش از پیش به سمت افراط‌گرایی حرکت کنند. پس از پایان عملیات نظامی امریکا در سنگین در سال 2014، طالبان توانست کل قدرت آتش خود را روی نیروهای ارتش افغانستان متمرکز کند. شبه‌نظامیان که سال‌ها بود به بن‌بست رسیده بودند، خیلی زود توانستند به پیشرفت تدریجی دست پیدا کنند. در برهه‌ای از زمان رهبران طالبان برای خود یک واحد مهندسی تشکیل دادند تا شبکه‌ای از پناهگاه‌ها و تونل‌های زیرزمینی را برای جنگجویان حفر کند. در ابتدا هدف از این کار ایجاد قابلیت دفاع در برابر حملات پلیس و حملات هوایی بود، اما در نهایت طالبان از این تونل‌ها برای حملات غافلگیرکننده علیه نیروهای ارتش و مقرهای دولت استفاده کرد. این یکی از تاکتیک‌های موثر، خلاقانه و بی‌رحمانه شبه‌نظامیان بود.
طالبان علاوه بر اثبات مهارت‌های نظامی خود، تلاش کرده نشان دهد که می‌تواند فرآیندهای اداری و غیرنظامی حکومت‌داری را نیز به خوبی مدیریت کند. پس از نابودی بازار سنتی سنگین، طالبان بازار جدیدی را در کنار آن بنا کرد. در این بازار جدید، کلینیک‌های درمانی، حمام عمومی و سالن‌های زیبایی با مدیریت بخش خصوصی افتتاح شد. این مغازه‌ها اکنون همه‌چیز می‌فروشند؛ از آبمیوه و ادکلن گرفته تا پروپاگاندای شبه‌نظامیان.
در سنگین، طالبان همچنان مراقب حملات احتمالی ارتش افغانستان است و هیچ کس، حتی شبه‌نظامیان، اجازه ندارند در بازار با خود سلاح و تجهیزات نظامی حمل کند. هر کس که بخواهد سلاح یا تلفن ماهواره‌ای داشته باشد یا حتی از واتس‌اپ استفاده کند، باید از مقامات محلی طالبان مجوز کتبی بگیرد. این سطح از کنترل در نظام آموزشی شهر و روستاهای اطراف نیز برقرار است. هیچ مدرسه‌ای اجازه فعالیت ندارد و پسران در همه سنین و دختران پیش از بلوغ، تنها می‌توانند در مکتبخانه درس بخوانند.
به نظر می‌رسد ساکنان شهر راضی‌اند در ازای امنیت، به این محدودیت‌ها تن بدهند. هلمند بخش بسیار محافظه‌کاری از افغانستان است که در آن تفسیر سختگیرانه طالبان از اسلام کاملا با جنبه‌های مختلف فرهنگ منطقه همخوانی دارد. سرگرمی مردم بسیار کم است. جمعه‌ها بعدازظهر مردان شهر در نزدیکی خرابه‌های مقر سابق پلیس جمع می‌شوند و تا غروب کشتی می‌گیرند. خانواده‌ها نیز گاهی دور هم جمع می‌شوند و روی آتش ذرت کباب می‌کنند.
روند بازسازی سنگین تا حد زیادی مدیون تجارت مواد مخدر است. حاجی کاتوزای، قاچاقچی تریاک، می‌گوید طالبان روی محصولش بر اساس وزن آن مالیات وضع می‌کند. همچون دیگر شهروندان، او نیز خوشحال است از اینکه بعد از چند سال خونریزی که آن را تقصیر امریکا می‌دانند، بالاخره صلح تا حدی برقرار شده است.
او می‌گوید: دعا می‌کنم هیچ کس، نه فقط مسلمانان، آنچه امریکایی‌ها بر ما تحمیل کردند، تجربه نکند. خدا امریکایی‌ها را نابود کند.
پس از دو روز اقامت در سنگین، به منطقه موسی‌قلعه در شمال غرب این شهر رفتم. در طول مسیر، هیچ خطری احساس نکردم. این منطقه در تابستان 2015 به راحتی به دست طالبان افتاد و اکنون آن را مرکز سیاسی شبه‌نظامیان در هلمند می‌دانند. بر خلاف سنگین که درگیری‌های شدیدی را از سر گذرانده است، وضعیت در این شهر عادی است و زندگی در آن جریان دارد. زنان با شال، برقع و نقاب در خیابان‌ها تردد می‌کنند. صدای موسیقی از خودروهای عبوری به گوش می‌رسد و با توجه به اینکه تلفن ثابت در این منطقه وجود ندارد، مردم اجازه دارند آزادانه از تلفن ماهواره‌ای و واتس‌اپ استفاده کنند. حتی استعمال سیگار و قلیان هم در اماکن عمومی آزاد است.
مد غربی و نفوذ روزافزون آن یکی از معدود محدودیت‌های اجتماعی است که طالبان همچنان فعالانه تلاش دارد اجرا کند. اما حتی در این زمینه نیز تا حدی شاهد میانه‌روی هستیم. طالبان مردانی را که ریش نمی‌گذارند یا مدل‌های موی مد روز را انتخاب می‌کنند، بازداشت کرده و ارشاد می‌کند. گاهی طالبان آنها را مجبور می‌کند موی سر خود را بتراشند.
ساکنان می‌گویند بخش عمده‌ای از فضای آرام موسی‌قلعه به توافق فوریه 2020 میان امریکا و طالبان بازمی‌گردد که بر اساس آن نیروهای امریکایی قول دادند تا پیش از ماه مه 2021 از این کشور خارج شوند. پیش از این توافق، صدای عبور پهپادها بر فراز شهر گاه و بی‌گاه شنیده می‌شد و گشت‌های طالبان مدام عابران را می‌گشتند تا جاسوس‌های احتمالی را پیدا کنند. اما این مساله در سال گذشته دیگر دیده نمی‌شود.
برخلاف شهر سنگین، مقامات طالبان در موسی‌قلعه می‌توانند خارج از ساختمان‌های دولتی کار کنند. در فرمانداری، شبه‌نظامیان یک بیمارستان 20 تختخوابی و یک اتاق عمل دارند که ساکنان شهر می‌توانند در آن به صورت رایگان عمل آپاندیس و سزارین انجام دهند.
یکی از دکترها که مسوول یک کلینیک خصوصی در شهر است، می‌گوید رابطه خوبی بین کارکنان بخش درمان و شبه‌نظامیان موسی‌قلعه وجود دارد. پیش از آنکه شهر به دست طالبان بیفتد، پلیس مرتب او و همکارانش را اذیت می‌کرد. اما او اکنون می‌تواند بیمارانش را در صلح و آرامش ویزیت کند.
دکتر به آینده افغانستان در درازمدت امیدوار است، اما می‌گوید نگران است خونریزی‌ها از سر گرفته شود. او پیش‌بینی می‌کند طالبان ضمن ادامه گفت‌وگوها با دولت کابل، به دستاوردهای نظامی برسد و کشور را به سمت یک جنگ داخلی تمام‌عیار پیش ببرد.
وی می‌گوید: امریکایی‌ها غریبه بودند، به همین دلیل آمدند و رفتند. اما ما همه افغان هستیم و نمی‌توانیم از اینجا برویم. برای برخی از ما مدت بسیار زیادی طول می‌کشد تا به جای جدید خو بگیریم.
در راه برگشت از سنگین به خانه، با دو عضو طالبان روبه‌رو شدیم. راننده من از ترس اینکه بخواهند ما را متوقف کنند، دستش را بالا برد تا با آنها سلام علیک کند. آنها نیز برای او دست تکان دادند، لبخند زدند و اجازه دادند به راه‌مان ادامه دهیم.

تقریبا 15 سال است که شهر سنگین به خاری در چشم نیروهای امریکا و ناتو تبدیل شده است و شاید در چند دهه آینده هم روزگارشان را سیاه کند. نیروهای انگلیسی گردان سوم، هنگ چتربازان، در تابستان 2006 به این منطقه اعزام شدند تا جایگزین دسته کوچکی از نیروهای امریکایی شوند که تحت حمله شبه‌نظامیان و باندهای قاچاق مواد مخدر قرار داشتند. این گردان که در دوران جنگ جهانی دوم تشکیل‌ شده بود در دهه 1960 میلادی با شبه‌نظامیان یمن مقابله کرده بود و در دهه‌های 1970 و 1980 نیز در اوج درگیری‌ها در ایرلند شمالی وارد عمل شده بود. اما در تاریخ 50 ساله این گردان هیچ چیز با درگیری‌ها در سنگین برابری نمی‌کرد. به محض ورود این گردان به سنگین، طالبان مرکز شهر را محاصره کرد و جنگی را در این منطقه به راه انداخت که چندین ماه طول کشید. پس از آن نیز طالبان سال‌ها به جنگ چریکی ادامه داد. تا زمانی که انگلیس کنترل عملیات نظامی در این منطقه را در سال 2010 به تفنگداران امریکایی واگذار کرد، بیش از 100 نیروی انگلیسی در سنگین کشته شدند. امریکایی‌ها از نظر تاکتیکی موفق‌تر عمل کردند، اما همچنان تلفات سنگینی به آنها وارد می‌شد. گزارش واشنگتن‌پست نشان می‌دهد رابرت گیتس، وزیر دفاع وقت امریکا، در برهه‌ای از زمان، شب‌ها برای سلامتی تفنگداران دعا می‌کرده است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها