رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 152528

گفت و گوی محمد صادق جنان صفت سردبیر سایت ساعت 24 با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران

دولت از صدا و سیما وقت بخرد

ساعت 24- روزنامه نگار و کارشناس اقتصادی معتقد است دولت در برابر هجمه های غیر منصفانه رقبا نباید سکوت کند، باید از صدا و سیما وقت بخرد و دستاوردهای اقتصادی خود را با مردم در میان بگذارد.

جنان صفت
محمد صادق جنان صفت در گفت و گو با ایرنا از وضعیت اقتصادی در صورت ادامه تحریم ها، عملكرد اقتصادی دولت نهم و دهم و لزوم سرمایه گذاری خارجی می گوید.جنان صفت متولد سال 1335 در تهران است. وی پیش از این دبیری گروه اقتصاد روزنامه های همشهری،جامعه، توس، خرداد و فتح را بر عهده داشته است. جنان صفت همچنین در شورای سردبیری روزنامه های هم میهن و كارگزاران عضویت داشته و سردبیر مجلات نوآوران و گسترش صنعت بوده و كارآفرین بوده است. وی از بهار سال 1393، سردبیری روزنامه اقتصادی تعادل را به عهده داشت.

**مخالفان دولت می گویند دولت روحانی كار مهمی نكرده است و برجام دستاوری نداشته است اگر توافق هسته ای صورت نمی گرفت الان از نظر اقتصادی كجا بودیم؟


سئوال بسیار سنجیده و هوشمندانه ای است. باید این موضوع برای جامعه شكافته و در افكار عمومی منتشر شود كه اگر برجام نبود چه بر سر كسب و كار، اقتصاد كلان و شاخص های اقتصادی می آمد؟ از روزی كه بحث مذاكرات هسته ای در دولت روحانی شروع شد تحریم ها تشدید نشد و بعد از برجام نیز بخشی از آن تحریم ها برداشته شد. حال اگر برجامی صورت نمی گرفت چه می شد؟ اگر تحریم ها با همان شدت سابق پیش می رفت اكنون در بسیاری از بخش های اقتصادی مان با دشواری های فوق العاده زیادی مواجه بودیم كه در راس آن مساله نفت بود. الان منتقدان برجام چشم خود را روی این مسائل بسته اند و فراموش كرده اند چگونه با صد میلیارد دلار درآمد سالانه در دولت پیشین تورم 40 درصدی، بیكاری 11 درصدی و نرخ رشد سرمایه گذاری 18 درصد منفی داشتیم. این روند می توانست شدیدتر شود و به ویژه در بخش فروش نفت ما را با مشكلات بسیار حادتری روبرو كند.
به نظر من یكی از وظایف اصلی دولت و طرفدارانش بیان این موضوع برای مردم است كه بیایند با عدد و رقم بگویند اگر برجام رخ نمی داد چه بر سر صنعت، كشاورزی، واردات، صادرات و رفاه مملكت می آمد. ما در سالهای 91 و 92 به ترتیب رشد اقتصادی منفی 6 درصد و حدود منفی 2 درصد داشتیم. در حالیكه نرخ رشد جمعیت 1.5 درصد بود. درآمد سرانه هر ایرانی حدود 15 درصد كاهش پیدا كرد. اما اكنون این بلایا را نمی بینیم. اگر تحریم ها ادامه پیدا می كرد قطعا تعداد بیكاران ما بیشتر از الان بود و كارخانه های بیشتری فعالیت خود را تعطیل می كردند.
اقتصاد و شاخص های آن مانند سیاست نیستند كه با یك تصمیم به سرجای اولیه خود برگردند. شاخص هایی چون میزان پس انداز، سرمایه گذاری، صادارت و تولید ناخالص ملی نیازمند عبور از فرآیندی زمان بر هستند تا تغییر كنند
از سویی به دلایل فنی و تكنیكی تحریم ها هنوز آنطور كه باید و شاید برداشته نشده و فقط جلوی تشدید آن گرفته شده است. با این وجود تا همین الان دستاوردهای زیادی داشته ایم. شما مقایسه ای كنید بین آخرین سفرهای رئیس جمهور دوره قبل با رئیس جمهور فعلی. در دولت نهم و دهم پرو،ونزوئلا و كشورهای گمنام آفریقایی مقصد این سفرها بودند و معمولا این كشورها از ایران كمك مالی دریافت می كردند. اگر رئیس جمهوری هم به ایران می آمد معمولا پول و امتیاز می خواست. اما اكنون سطح مناسبات چگونه است؟ الان رئیس جمهور كره جنوبی به عنوان دوازدهمین قدرت اقتصادی دنیا به ایران سفر و اعلام كرده كه 25 میلیارد دلار خط اعتباری باز كرده است. چند روز قبل رئیس جمهور آفریقای جنوبی در ایران بود كشوری كه جزو غولهای نوظهور اقتصاد دنیا قلمداد شده و در كنار روسیه،چین، هند و برزیل قرار می گیرد. همین الان معاون وزیر اقتصاد آلمان در تهران است. چند روز پیش هم رئیس اتاق تجارت انگلستان اینجا بود. اینها برای چه به ایران می آیند؟ برای اینكه توانایی ایران را دیده و می شناسند و بهتر از خود ما به آنها واقفند و آن را تحلیل می كنند. ما باید قدر این موقعیت را بدانیم و فرصت سوزی نكنیم. البته باید این مذاكرات از موضع بالا باشد و عزت و سرافرازی این سرزمین را لحاظ كند. حال شما مناسبات بین المللی دو سال و نیمه این دولت را با دولت قبلی مقایسه كنید. این كجا و آن كجا؟

** برخی از منتقدین روحانی درصدد القای این مطلب به افكار عمومی هستند كه رئیس جمهور راهی را رفت كه هر كدام از دیگر رقبایش در صورت پیروزی در انتخابات مجبور به طی كردن آن بودند. یعنی رسیدن به توافق هسته ای از قبل در دستور كار نظام بود؟


این موضوع بخشی از حقیقت را در دل خود دارد. اینكه كلیت نظام سیاسی ایران به این نتیجه رسیده بود كه باید درباره مساله هسته ای مذاكره كند درست است. برای من كه از زاویه اقتصاد به سیاست نگاه می كنم فهم این مساله دشوار نبود كه توانایی اقتصادی ایران در سالهای 91 و 92 بسیار تحلیل رفته بود. اما شما این را هم در نظر بگیرید كه آقای جلیلی كه رقیب مستقیم آقای روحانی بود اصلا در اندیشه این توافق نبود. شما مباحث مطرح شده توسط وی در مبارزات انتخاباتی را ببینید متوجه می شوید كه ایشان همچنان بر طبل بی نیازی به هر گونه توافق با غرب می كوبید. یعنی حتی اگر بپذیریم كه نظام می خواست چنین توافقی كند باز هم باید سراغ فردی می رفت كه خبره این كار باشد. اگر مذاكره كننده سابقه، پیشینه، مهارت و دانش لازم را نداشته باشد چه موفقیتی در مذاكره می تواند كسب كند؟ فقط مدام پای میز مذاكره می رود و دست خالی بر می گردد.
در مورد آقای روحانی اما این طور نبود. آقای ظریف به عنوان نماینده ایشان در مذاكرات هسته ای دارای پیشنیه ای روشن است و مهارت وی در دیپلماسی بر همه آشكار است. تیم مذاكره كننده قبلی چندین سال برای مذاكره در رفت و آمد بود اما چرا كلیت نظام سیاسی كشور را متقاعد نكرد كه اوضاع خیلی خوب نیست، یا این كار را كرده و الان كتمان می كند یا اینكه چنین اقدامی انجام نداده است.
اگر نگاه كارشناسانه به موضوع داشته باشیم مهارتهای تیم سیاست خارجی ایران به ویژه دستگاه وزارت امور خارجه در سرنوشت مذاكرات تعیین كننده بود.

** موانع داخلی و خارجی اجرای درست برجام چیست؟


در داخل كشور دو مانع برای اجرای دستاورد برجام داریم. بخشی از موانع تكنیكی است مثلا نرخ سود بانكی، قیمت ارز، سیاست ارزی، سیاست تجاری و دیگر موارد، یعنی اینكه آیا ایران حاضر است تعرفه های گمركی را كاهش یا افزایش دهد یا اینكه نرخ سود بانكی در بازار تعیین شود یا طبق دستور دولت تغییركند؟
مانع داخلی دیگر عدم وفاق و تفاهم سیاسی بین احزاب و گروههای سیاسی است. در ایران بر خلاف آنچه كه برخی احزاب و گروهها بر سر زبان می آوردند درك دقیق و درستی از منافع ملی وجود ندارد. كشور وضعیت فوق العاده دشواری به ویژه از نظر اقتصادی دارد. آمارها می گویند سالانه به 700 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری در اقتصاد كشور نیاز داریم. در حالتی تقلیل گرایانه سالانه 500 هزار فارغ التحصیل دانشگاهی در جست و جوی كار برمی آیند. اما آیا ما توانایی تامین این میزان سرمایه را از داخل كشور داریم؟ پاسخ منفی است. تجربه نیم قرن اخیر ما نشان می دهد كه به ویژه الان كه نفت در پایین ترین قیمت خود است نمی توان این مقدار سرمایه را تامین كرد و این سرمایه باید از جایی به اقتصاد كشور تزریق شود. پس انداز مردم هم از سال 90 به بعد پایین آمده و مردم اندوخته ای ندارند كه در بازار سرمایه گذاری كنند. صاحبان سرمایه هم در این 5 سال مدام با شرایط بد مواجه بوده اند. به ویژه اینكه بازار فروش آنها در داخل هم مشكل دارد. برای تامین این سرمایه نیاز به وفاق سیاسی و اجماع حول و حوش ضرورت رشد اقتصادی داریم. یعنی بر سر این موضوع كه كلید حل مشكلات كشور است وفاق كنیم . بگوییم فعلا تا 5 سال سر اینكه سرمایه گذاری خارجی در كشور شود با هم دعوایی نداریم تا درآمد كارگران افزایش پیدا كند و بیكاران نیز سر كار بروند. چرا كه تا سرمایه ای نباشد رشد اقتصادی تحقق پیدا نمی كند.
اما در بعد خارجی. هر دو جناح سیاسی آمریكا منافعی واقعی در اجرا یا عدم اجرای برجام دارند. البته این از دست ما خارج است ولی می توانیم جوری رفتار كنیم كه مخالفان برجام در موضع ضعف قرار گیرند. از سویی برخی كشورها در سطوح مختلف قدرت نیز علاقه ای به وجود یك ایران باثبات در منطقه ندارند. تركیه و عربستان به عنوان دو رقیب اصلی اقتصاد ایران از بهبود رابطه ایران با دنیا زیان می كنند. حتی درباره روسیه هم باید محتاط بود. شاید این كشور هم از اینكه ایران مساله اش با غرب را سامان دهد چندان شاد نباشد چرا كه از نظر فروش نفت و گاز رقیب ایران است. حتی چین هم ممكن است ناراضی باشد چون میلیاردها دلار قرارداد با ایران بسته است و می بیند اكنون كره جنوبی به سرعت دارد جایش را در ایران می گیرد.

** رئیس جمهور بحثی را با عنوان برجام 2 مطرح كرد. ایشان گفت همانطور كه با كشورهای خارجی بر سر مشكلاتمان توافق كردیم بیایید سر مسائل داخلی با جناح های مختلف سیاسی بر سر حل اختلافات تفاهم كنیم. برخی تفاهم سیاسی را پیش زمینه رشد اقتصادی كشور می دانند. تحلیلتان چیست؟


ببینید ما در ده سال آینده با گرفتاری های بزرگی در عرصه اقتصادی مواجه خواهیم بود. باید احزاب و گروههای سیاسی مختلف بر روی یك نقطه به اشتراك برسند. آقای طیب نیا هم به عنوان سكاندار بخش اصلی اقتصاد دولت پیش از عید و سیاسی شدن بحث برجام 2 تصریح كرد كه برجام 2 اقتصادی است و آن را همان برنامه ششم توسعه كشور دانست. آقای نیلی هم همان موقع در گفت و گویی با سالنامه ایران تاكید كرد كه موضوع برجام 2 اقتصادی و هدف آن بالا بردن رشد اقتصادی است.
اقتصاد ایران همانطور كه عرض كردم نیازمند توافق بر سر موضوع رشد اقتصادی است. یعنی سران احزاب و جناح های سیاسی و هر كه فكر می كند بخشی از قدرت را در دست دارد باید با یكدیگر گفت و گو كنند تا برجام 2 در حوزه اقتصادی به نقطه خوب برسد.

** انتظار تان از مجلس دهم چیست. این مجلس چه اقداماتی برای خروج اقتصاد كشور از ركود باید انجام دهد؟


همانطور كه قبلا گفتم برای این كار راهی جز جذب سرمایه در مقادیر هنگفت ندایم. منابع داخلی كشش ایجاد زمینه برای رشد اقتصادی سالانه 8 درصد كه در برنامه ششم توسعه و سند چشم انداز پیش بینی شده ندارد و باید سرمایه گذاری خارجی صورت گیرد. اقدامی كه مجلس می تواند انجام دهد خودداری از نوشتن و تصویب قانون جدید است. باید كار قانون گذاری را برای مدتی تعطیل كند. چرا كه به اندازه كافی قانون داریم. آن دسته از قوانین مخل و بازدارنده سرمایه گذاری را هم باید حذف و ملغی كند. علاوه بر آن مجلس می بایست تنش سیاسی را هم كاهش دهد. تا تصوری كه یك سرمایه گذار خارجی از ایران می كند این نباشد كه اینها به هیچ صراطی مستقیم نیستند و نمی توانند با هم سازگار باشند.

** مدتی پیش یكی از اقتصاددانها گفته بود فعالیت كارگاههای تولیدی كشور با كمتر از یك سوم ظرفیت آن نشان دهنده آن است كه ما مشكلی از نظر سرمایه در كشور نداریم. بلكه معضل جای دیگر است كه مانع از سرمایه گذاری سرمایه داران وطنی در كشور می شود نظر شما چیست؟


بحث غیر دقیقی نكرده اند. اما تصور كنید كارخانه هایی كه طی چند سال اخیر بسته شده اند در سالهای 89 و 90 كه باز بودند. ولی باز رشد اقتصادی ما پایین و كمتر از 3 درصد بود. ما برای رسیدن به رشد اقتصادی مستمر و بالای 6 درصد كه برای كشور ضروری است حتما به سرمایه گذاری خارجی نیازمندیم. علاوه بر این بنگاههای تولیدی كشور به دلیل مناسبات ناسازگار سیاست خارجی سالهاست از تكنولوژی های روز دنیا عقب مانده اند و كالای تولیدی آنها به فروش نمی رود. این طور نیست كه مردم ما دوست داشته باشند جنس خارجی بخرند. بلكه چون قیمت تمام شده تولید در ایران بالا و كیفیت كالاهای تولیدی پایین است رغبت مردم به خرید داخلی كم شده است. با انتقال تكنولوژی ما خیلی آسانتر می توانیم مشكل تولید را حل كنیم. سرمایه گذاری خارجی این امكان را برای ما فراهم می كند.

** مخالفان دولت این روزها بحثی را پیش كشیده اند و می گویند روحانی نتوانست به وعده های اقتصادی خود عمل كند، نظر شما چیست؟


متاسفانه بحثی انحرافی در جامعه دارد شكل می گیرد كه 3 سال است روحانی سركار آمده است وضع چه تفاوتی با قبل كرده است. این حرف نادرست و گمراه كننده ای است. چرا كه آنچه كه قرار است امروز ساخته شود باید بر پایه هایی ساخته شود كه از پیش وجود داشته است. وقتی پایه ها را قطع كرده اند برای اقدام به كار باید ابتدا آنها را ترمیم كرد. طی 8 سال 700 میلیارد دلار نفت فروخته شد. تعداد زیادی شركت دولتی به قیمت های گوناگون به بخش خصوصی واگذار شده است، با این وجود 200 هزار میلیارد تومان بدهی توسط دولت قبلی برجا گذاشته شده است كه روی دوش دولت روحانی مانده است. دولت یازدهم یك زمین سوخته در مناسبات اقتصادی با خارج را تحویل گرفت. اگر هنر این دولت فقط این بود كه نگذارد وضع از آنی كه بود بدتر نشود باز هم باید آن را كارآمد دانست.
این دولت با این مشكلات توانست رشد اقتصادی 3 درصدی را برای سال 93 به دست آورد. در سال 94 هم كشور را فقط با سی میلیارد دلار درآمد فروش نفت چرخاند. از این سی میلیارد سالانه 12 میلیارد دلار آن صرف پرداخت یارانه 45 هزار تومانی شد. یعنی فقط 18 میلیارد دلار برای دولت مانده بود. مخارج جاری كشور را هم از آن كسر كنید. شما ببینید دولت قبلی چقدر نیرو استخدام كرد.حقوق آنها ماهانه ده هزار میلیارد تومان می شود. این دولت پولی در دستش نبوده كه بیش از این كاری برای اقتصاد كشور بكند. اگر فضا آرام و مناسبات بین المللی برقرار و پایه های اقتصاد كشور ویران نشده بود و این دولت همین دستاورد فعلی را داشت می توانستیم بگوییم ناكارآمد است. ولی شرایطی كه این دولت در آن كار می كند یك شرایط اقتصادی عادی نیست. حتی مثل شرایط دولت اصلاحات هم نبود. چون آن موقع پول نفت بود و برخی زیر ساخت ها نیز از زمان هاشمی فراهم شده بود.

** چه نمره ای از نظر اقتصادی به عملكرد دولت های هشتم و نهم می دهید و معیارتان برای این نمره دادن چیست؟


نمره بسیار بسیار پایینی به آن می دهم. دو عنصر را باید در نمره دادن در نظر گرفت.یكی شاخص های كمی كه در راس آن رشد تولید ناخالص داخلی و سپس تورم است. نرخ بیكاری و میزان سرمایه گذاری هم جزو این دسته اند.
اما معیار مهمتر كیفیت سیاستگذاری است كه دولت قبلی از این بابت نمره صفر می گیرد. شما فقط ببنید چند رئیس كل بانك مركزی در آن دولت عوض شد. شیبانی، مظاهری و بهمنی. چند وزیر اقتصاد و وزیر صنعت عوض شد؟ یعنی سیاستگذاری وجود نداشت. شما این وضعیت را با دولت اصلاحات مقایسه كنید. دستاورد آن دولت در برنامه نویسی برنامه سوم توسعه است كه همه كارشناسان راست و چپ اعتراف می كنند كه برنامه فوق العاده موفقی بوده است. ببینید دولت اصلاحات چه برنامه ای نوشت و دولت احمدی نژاد چه نوشت؟
به سیاست های تجاری دولت نهم و دهم نگاه كنید. آشوب تصمیم گیری در دوسال آخر كاری احمدی نژاد در حوزه اقتصاد كاملا مشهود بود. كار از دست بانك مركزی درآمده و دست وزارت صنعت افتاده بود و این وزارتخانه سیاست های ارزی را دیكته می كرد. اتاق مبادلات ارزی را باز كردند. حدود 50 بخشنامه ارزی را در مدتی كوتاه صادر كردند.

** دولت یازدهم بارها بحث لزوم پرداخت مالیات توسط ارگانهای انقلابی را مطرح كرده است. دریافت مالیات از این دستگاهها چقدر به اقتصاد كشور كمك خواهد كرد؟


مطابق آماری كه چند روز قبل بانك مركزی منتشر كرد سهم پرداخت مالیات توسط این نهادها آنقدر پایین است كه در این آمار عدد صفر مقابل آن گذاشته شده است. البته من اطلاع دقیقی از میزان دارایی این ارگانها ندارم. و حتی مالیاتی كه آنها در سال 94 پرداخت كرده اند نسبت به سال 93 كاهش داشته است در حالیكه درست است طی این سالها همه وضع اقتصادی شان بد بود ولی مالیات كاركنان دولت و بخش خصوصی افزایش پیدا كرده است.

** شما در جایی صحبت از این كرده بودید كه رئیس جمهور در مقابل هجمه های غیرمنصفانه رقبا باید از صدا و سیما وقت بخرد و در برنامه های تلویزیونی به دفاع از كارنامه اقتصادی خود پرداخته و واقعیات را با مردم در میان بگذارد. دولت در این زمینه تا كنون چگونه عمل كرده است؟


دولت نباید این تصور را داشته باشد كه اگر سكوت كند منتقدان انصاف به خرج می دهند. این استراتژی اشتباه است. دولت باید خیلی جدی و محكم و به صورت تهاجمی و با استفاده از هر آنچه امكان دارد مقابل این تخریب ها بایستد. در این راستا باید با استفاده از كارشناسان ورزیده و سخنور از فضای دانشگاهها و رسانه ها برای بیان حقایق اقتصادی كشور برای مردم استفاده كند. چرا كه اگر این كار را نكند حتما این امر بر مردم مشتبه می شود كه منتقدانش درست می گویند. در حالیكه حرفهای منتقدان دولت غیركارشناسانه و به قصد تهییج و سوار شدن بر احساسات عمومی است. دولت باید با تلویزیون گفت و گو و چنین وقتی را به صورت روزانه از آن بگیرد. حتی روزانه یك ربع در وقتی مشخص وضعیت اقتصادی كشور و دستاوردهای خود را طی یك برنامه تلویزیونی تشریح كند. اگر هم تلویزیون این فرصت را به وی نمی دهد برود آن را با پول بخرد. مثل شركت هایی كه زمان تلویزیون را می خرند و برنامه های ساخت خود را در ساعاتی مشخص پخش می كنند. البته یكبار همین پیشنهاد را در دولت اصلاحات كردم كه جدی گرفته نشد. تلویزیون رسانه ای با نفوذ بین اقشاری است كه دسترسی كمتری به شبكه های اجتماعی و سایر رسانه ها دارند.
به نظر من دولت در حال حاضر از این فرصت به طور نظام مند و سیستماتیك استفاده نمی كند.

ایرنا

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها