با امیر حاجرضایی در مورد صعود تیم ملی و فضای جامعه هواداری
مردم فوتبالتراپی کردند
ساعت 24-تیم ملی ایران در آخرین بازی خود در دور نخست انتخابی جام جهانی در یک بازی پرفشار و نفسگیر مقابل عراق به میدان رفت و با تک گل سردار آزمون به برتری رسید. با این برد تیم ملی فوتبال ما با چهار پیروزی پیاپی در منامه صدرنشین شد و جواز حضور در دور دوم را به دست آورد.
فکر میکنید برد عراق پایانی بود بر دوران سیاه تیم ملی؟
ما دور رفت ناامیدکنندهای داشتیم. بعد یک سلسله مسائلی اتفاق افتاد در فوتبال ما که بر ناامیدی ما افزوده شد. مصادره ساختمان فدراسیون فوتبال به دلیل بدهی، بیماری رییس فدراسیون، اداره شدن فدراسیون با سرپرست، بلاتکلیفی در انتخاب سرمربی، تغییر رییس فدراسیون و اینکه بعضیها معتقد بودند سرمربی مناسبی انتخاب نشده. تمام اینها ما را در حالت بیم و امید قرار داده بود. اما بازیکنان رفتند و با همدلی یک کار بزرگ انجام دادند و ناامیدی را به امید تبدیل کردند. ما با موفقیت داریم برمیگردیم.
دستاوردهای تیم ملی در منامه چه بود؟ فقط صعود به دور بعد؟
من فکر میکنم ما سه دستاورد داشتیم؛ اول اینکه توانستیم با کسب ۱۲ امتیاز به عنوان سرگروه به مرحله بعدی راه پیدا کنیم. دو اینکه توانستیم دو حریفی که همیشه به جز طریق فوتبالی به شکلهای دیگر هم ما را آزار دادند را به شکلی سر جای خودشان بنشانیم و سوم هم نسل جوان و پراستعدادی که داریم را مورد بهرهوری قرار دهیم. حالا نمیگذارند ما دو، سه روز شاد باشیم. باید دو، سه روز به شادی و خوشحالی بگذرد بعد برویم فکر کنیم به دور آیندهای که خیلی دشوار است و در تیر ماه قرار است قرعهکشی شود. ما یک گام بلند و لازم را برداشتیم. دریغ بود که تیم ملی ایران در این مرحله حذف شود و اگر این اتفاق میافتاد لطمات زیادی به فوتبال ایران وارد میشد. بعد از یکی، دو روز، فدراسیون فوتبال و تصمیمگیران باید تصمیماتی درست و مبتنی بر اصول فوتبال بگیرند. شهریور ماه که دور دوم شروع میشود نزدیک است و زمان زیادی تا آن روز باقی نمانده. ما با حریفان بسیار دشواری باید روبهرو شویم. در اینجا نیاز است یک تفکر اقتصادی حاکم شود، چراکه زمان علیه ماست. باید ببینیم فدراسیون فوتبال چه کاری میخواهد انجام دهد. امیدوارم که از مشاورههای خوبی برخوردار باشند. نمیخواهیم ادا اصول دربیاوریم و بگوییم اتاق فکر، چون ما از این کلمات و جملات استفاده میکنیم ولی درنهایت نتیجهای نمیدهد. روال کار به این صورت است که وقتی عدهای ریشسفید و کاربلد دور هم جمع میشوند و تصمیمی میگیرند تا از جلسه خارج میشوند میبینند تصمیم دیگری اتخاذ شده و تمام آنها به جهت تشریفات، نمایش و بازخورد این نمایش به جامعه جمع شده بودند دور هم.
شما گفتید نمیگذارند دو، سه روز خوشحال باشیم. چرا؟
چون هماکنون من دارم میشنوم عوض تقدیر از سرمربی تیم ملی به فکر تعویضش هستند. بنده خدا هنوز به تهران نرسیده عوض اینکه مورد تقدیر قرار بگیرد حرفهای عجیبی در موردش میزنند. این در مورد تمام عواملی است که در آنجا توانستند آن کار سخت را به انجام برسانند. در فضای مجازی حرفهایی زده میشود که اکثرش خام است. اکثرش احساسی و از روی ناآگاهی است.
فکر میکنم منظورتان دو قطبی کیروش-اسکوچیچ است که شنیده میشود و اینکه برخی میگویند باید یک مربی بزرگ بیاوریم.
من چند روز پیش برای اولینبار توی یک کلابهاوس شرکت کردم. بخشی از کسانی که صحبت میکردند خارج از کشور بودند. برای من واقعا دشوار بود که بخواهم یک پاسخ آنچنانی بدهم چون زیبنده نبود. بالاخره هموطنان ما بودند که خارج از ایران سکونت داشتند. ولی هر طور نگاه کردم دیدم نگرش آنها یک نگرش خامدستانه است. یک نگرش احساسی و ناشی از عدم آگاهی کامل و لمس نکردن فوتبال کشور. من آنجا احترام گذاشتم و چیزی نگفتم، ولی بعد متوجه شدم این در داخل کشور هم وجود دارد. در فضای مجازی که دارد پدر ما را در میآورد چیزهایی مینویسند که نه با اخلاق سر و کار دارد نه با استراتژی فوتبال در ارتباط است. ممکن است جو عمومی فدراسیون را به سمتی ببرد که به تغییر فکر کند. آنجا باید تغییر را تحلیل کنیم. آیا ما میتوانیم یک مربی بزرگ بیاوریم؟ تازه اگر مربی بزرگ بیاوریم بدون ابزار چه کار میخواهد بکند؟ در این اقتصاد ورشکسته که همه باشگاههای ما ورشکسته است و فوتبال ملی دچار ورشکستگی مالی است، آیا میتوانیم در این شرایط یک مربی بیاوریم؟ آن در مدت سه ماه میخواهد چه کار کند؟ معجزه کند؟ در فوتبال مدرن که چیزی به نام معجزه وجود ندارد و بهترین مربی دنیارا هم به ایران بیاورند، ابزار میخواهد. یک دورهای بود در همین جام ملتهای ۲۰۱۹ امارات. یکسری مربی نامدار که متعلق به گذشته بودند، آمدند در کشورهای آسیایی برای بازنشستگیشان پول جمع کردند. آقای هکتور رائول کوپر که یک زمانی با والنسیا دو بار به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسید، آمد و شد سرمربی ازبکستان. امکاناتی نداشت و خودش هم اشباع شده بود و در سنین پیری بهسر میبرد. نتیجه چه شد؟ هیچ! آن تیم حذف شد. خندهدارتر از همه آقای اریکسون که سرمربی انگلستان بود، آمد و سرمربی فیلیپین شد. اصلا فیلیپین بازیکن ندارد! یا آقای زاکرونی که سرمربی امارات شد. همه اینها بعد از این جام رفتند کنار. اینها فکر کرده بودند که اگر یک مربی اسمی بیاید میتواند معجزه کند، در حالی که چنین چیزی نداریم. معجزه اصلا وجود ندارد در فوتبال.
در واقع بیشتر از مربی بزرگ معتقدند باید یک مربی صاحب سبک بیاوریم.
در همان گفتوگویی که اشاره کردم برخیها میگفتند ما مربی صاحب سبک میخواهیم. نزاکت به من اجازه نداد بپرسم سبک را تعریف کنید؟ سبک یعنی چی؟ امروز خیلی جوانان هستند که اطلاعات خیلی زیادی دارند. آینده فوتبال هم متعلق به همین جوانان است، اما یک تفاوتی بین اطلاعات و دانش وجود دارد. امروز شما با یک کلیک کردن بهترین اطلاعات فوتبالی دنیا را به دست میآورید. کما اینکه شاهد هستیم این جوانان تمام بازیکنان دنیا را میشناسند، مربیان را میشناسند و اطلاعات دیگری هم دارند. اینها اما دانش نیست. مثلا مدام میشنویم که تاکتیکهای ایستگاهی و شروعهای مجدد خوب است. یک بار کسی شنیده که اینها بگویند چرا خوب است؟ چرا ضربات پشت محوطه جریمه حریف به درد میخورد؟ علتش چیست که این ضربات میتواند تاثیرگذار باشد؟ اما فقط میگویند خوب است و دلیلش را نمیگویند. چرا؟ چون این دانش است. اطلاعات هم در جای خودش لازم است. اطلاعات کمک میکند ما به دانش برسیم. دانش پیش برخیها هست و پیش خیلیها نیست. بعضیها با کلمات بازی میکنند اما خودشان هم نمیدانند از چه چیزی حرف میزنند. از تمام صحبت آنها یکسری اصطلاح قشنگ و شیک باقی میماند اما اینکه چه سودی دارد و چه کمکی میکند را کسی نمیداند. در مورد سبک مثلا باید بدانیم که مقولهای بسیار گسترده است و نسبت به هر کشور و براساس شرایط آن منطقه تغییر میکند. در کشور خودمان سبک فوتبال در شمال و جنوب با هم متفاوت هستند. دلیلش چیست؟ یکی از دلایلش شرایط جغرافیایی و اقلیمی و بافت فرهنگی است. هر چه شما تیمهای شمالی را نگاه میکنید به دلیل حضور در یک اقلیم کوهستانی بازیکنان فیزیکی دارند اما وقتی به جنوب میرویم به دلیل شرایط آب و هوایی بازیکنان بیشتر تکنیکی هستند و روی زمین بازی میکنند. سبک به خیلی چیزها بستگی دارد.
آیا لازم نبود که فدراسیون بلافاصله بعد از صعود به دور بعد اعلام میکرد قرارداد اسکوچیچ تمدید شده است؟
بله. فدراسیون باید سریع تصمیم بگیرد. نمیدانم مشاورانش چه کسانی هستند. آیا اگر اینها جمع شوند دور هم باز هم حرف نهایی را شخصی از بیرون میزند؟ من در این زمینه تجربه دارم. در انتخابی جام جهانی ۲۰۱۰ علی دایی بعد از شکست مقابل عربستان کنار رفت. چند نفر از آدمهایی که رییس فدراسیون آقای کفاشیان به آنها اعتقاد داشت جمع شدند و فکر کردند و صورتجلسه کردند. یک نفر هم بنده بودم که از روی احترام رفتم. ما دو جلسه هشت ساعته داشتیم. همین که جلسه تمام شد و اظهارات صورتجلسه شد و تصمیم نهایی گرفته شد، گفتند فردا اعلام میشود. آمدیم بیرون و دیدیم اصلا خلاف آنچه ۱۶ ساعت صرفش شده انجام گرفت. رییس فدراسیون گفت از بالا به من دستور دادند که این تصمیمی که کمیته گرفته نباید انجام بگیرد و تصمیم دیگری باید گرفته شود. چه فایدهای دارد این جلسات؟ من در مورد فدراسیون جدید اظهارنظر نمیکنم چون هنوز چهار ماه هم نشده سر کار آمده. اما اگر به سبک و سیاق گذشته باشد راه به جایی نمیبریم. ولی باید فدراسیون سریع وارد کار شود و تصمیم بگیرند، ولی اینطوری مزد یک مربی با ادب را دادن دور از همه اصول اخلاقی است.
فارغ از بحث مسائل فنی به نظر میرسد جامعه خیلی به برد مقابل عراق و بحرین احتیاج داشت و پس از مدتها مردم احساس خوبی را تجربه کردند.
دقیقا با شما موافقم. من سالها با فوتبال زندگی کردم، روی نیمکتهای مختلفی نشستم و لحظات خیلی سنگین و بدی را تجربه کردم. من نیمکت تیم ملی جوانان و تیم ملی بزرگسالان کشورم و تیمهای منتخب و باشگاهی را تجربه کردم اما باورتان نمیشود استرس قبل از بازی با عراق با من چه کار کرد. یعنی واقعا از قبل انقلاب من همیشه قبل و حین بازی با این حریف استرسم بالا رفته. بعد از پیروزی اما یک شادی خاصی داشتم. بعد از آن نشستم با لذت بازی فرانسه و آلمان را نگاه کردم. بدون هیچگونه جانبداری از دو تا تیم. این پیروزی تیم ملی چراغی بود که برای مردم روشن شد تا آنها را خوشحال کند. در واقع مردم فوتبالتراپی کردند و خودشان را با فوتبال درمان کردند. تاثیرش بدون تردید خیلی خیلی زیاد است.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.