کالبدشکافی یک توفان خبری
سرنوشت جمال خاشقچی چرا اینقدر مهم شد؟
ساعت24-حدود دو هفته است که نام جمال خاشقچی و عکسش همهجا هست؛ از تیتر یک معتبرترین روزنامههای جهان گرفته تا سرخط تلویزیونهایی که در دنیای پرماجرای امروز٬ ظرف ۲۴ ساعت از خبری به خبر دیگر میپرند.
جزییات تکاندهنده و کمسابقه
پرونده خاشقچی در چهار روز نخست ناپدید شدن او٬ توجه رسانهای قابلتوجهی کسب نکرد. او ظاهراً وارد کنسولگری عربستان شده بود و بیرون نیامده بود. درواقع ماجرا بیشتر به یک گروگانگیری شبیه بود.نام خاشقچی از جایی ناگهان یک چرخه خبری سهمگین ایجاد کرد که منابعی درون تشکیلات اطلاعاتی ترکیه٬ چهار روز بعد از ناپدید شدن او٬ در مصاحبه با خبرگزاری رویترز گفتند که معتقدند خاشقچی درون کنسولگری کشتهشده است.ازاینجا٬ پرونده ناپدید شدن خاشقچی به یک خبر باورنکردنی و حیرتانگیز تبدیل شد؛ اینکه او با پای خودش وارد کنسولگری شده و آنجا به قتل رسیده است. درواقع هرقدر که کشتن مخالفان برای افکار عمومی خاورمیانه٬ موضوعی باسابقه تاریخی است٬ اما عموماً نخستین ویژگی این قتلها٬ تلاش حکومتها برای لاپوشانی است. به زبان ساده٬ دولتهایی که به قتل و ترور متهم میشوند٬ همزمان متهماند که ردپایی در این قتلها بر جای نمیگذارند. اما قتل در کنسولگری؟این مسئله موجب شد تا از همان ابتدا٬ اصل ماجرا با پرسشهایی روبهرو شود. این پرسشها با توضیحاتی مانند وجود ویدئو و صدا یا چگونگی رسیدن این اسناد به دست دولت ترکیه و گزارشهایی مانند ماجرای ساعت هوشمند اپل٬ نام خاشقچی را در رسانهها نگاه داشت.
این جزییات قتل که عموماً به نقل از منابع آگاه ترکیه به رسانهها درز میکردند٬ خود به یک ارزش خبری جدید تبدیل شدند چون بر اساس این گزارشها٬ خاشقچی "بعد از شکنجهای خشونتبار٬ کشته و سپس قطعهقطعه" شده بود. در زمانه تلویزیونهای خبری ۲۴ ساعته٬ اطلاعرسانی مستمر اینترنتی٬ شبکههای اجتماعی خستگیناپذیر و تلفنهای هوشمندی که جزییات قتل را بهسرعت به گوش میلیونها مخاطب در سراسر جهان میرسانند٬ حکومت عربستان بختی چندانی نیافت تا توجه بینالمللی به این قتل٬ آرامآرام رنگ ببازد و چرخه خبری دیگری از راه برسد و نگاهها را به خودش مشغول کند.
رابطه ترامپ و عربستان
رابطه آمریکا و عربستان سعودی٬ یک رابطه استراتژیک و مهم برای هر دو کشور و منطقه است. اما این رابطه با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در واشنگتن٬ رنگ و رویی متفاوت به خود گرفت.این رابطه در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما نیز رابطه ویژهای بود. آقای اوباما چهار بار در دوران ریاستجمهوریاش به عربستان سفر کرد. اما درعینحال او - بهویژه در دوره دوم ریاست جمهوری - چندین بار لب به انتقاد از ریاض گشود و دستکم در یک نطق خبرساز٬ عربستان را به کنایه "بهاصطلاح متحد" آمریکا خواند.همزمان٬ توافق واشنگتن با تهران بر سربرنامه هستهای و انتقادهای گاهوبیگاه دولت اوباما از نقض حقوق زنان و سرکوب مخالفان در عربستان موجب شد تا رابطه دو کشور در انتهای ریاست جمهوری آقای اوباما یکی از سردترین دورهها را تجربه کند.آقای ترامپ که خود در جریان مبارزات انتخاباتی از رابطه با عربستان انتقاد کرده بود٬ بعد از رسیدن به "دفتر بیضی" کاخ سفید٬ موضعی کاملاً همسو با عربستان اتخاذ کرد. این موضع چنان پررنگ بود که او عربستان را بهعنوان مقصد نخستین سفر خارجیاش انتخاب کرد که ارزش نمادین قابلتوجهی دارد. (از زمان ریاست جمهوری جان اف کندی تا امروز٬ مقصد نخستین سفر روسای جمهوری آمریکا٬ یکی از دو کشور همسایه کانادا یا مکزیک٬ یا یکی از متحدان اروپایی بوده.)این رابطه ویژه درنهایت با معامله تسلیحاتی ۴۵۰ میلیارد دلاری دو کشور٬ بازتاب قابلتوجه بینالمللی پیدا کرد و عکس چهره خندان محمد بن سلمان٬ ولیعهد عربستان در کنار ترامپ که در حال نشان دادن تسلیحات آمریکایی به او بود٬ بازتاب فوقالعادهای پیدا کرد.مجموعه این عوامل موجب شد تا بهمحض انتشار خبر قتل آقای خاشقچی در کنسولگری٬ نگاههای زیادی متوجه دونالد ترامپ شود. واکنش او و دولتش به خبری که شبیه به جنایتهای گروههای مافیایی بود٬ به یکی دیگر از جنبههای مهم پرونده خاشقچی تبدیل شد.
هرچند که دو طرف در تلاش بودند تا ضربه این ماجرا به نزدیکی روابط دو کشور به حداقل برسد٬ اما درنهایت٬ رئیسجمهور آمریکا نیز ناچار شد علیه ریاض موضع بگیرد و از "تنبیه" احتمالی عربستان سخن بگوید. ضمن اینکه سفر وزیر خزانهداری آمریکا نیز به کنفرانس مهم "سرمایهگذاری آینده" در ریاض لغو شد.
نفت عربستان و اقتصاد جهانی
وقتی صحبت از "برخورد"٬ "تنبیه" یا "تحریم" عربستان است٬ نگاه نگران کارشناسان اقتصاد بینالملل متوجه یک بازار پرتلاطم و کلیدی است: نفت.در پنج سال گذشته٬ عربستان سعودی روزانه بهطور متوسط بالای ۱۰ میلیون بشکه در نفت تولید کرده است. این رقم خیرهکننده موجب میشود تا این کشور همواره یکی از اصلیترین تولیدکنندگان نفت جهان باشد.همزمان ریاض در اوپک نیز نفوذ قابلتوجهی دارد و در بازار نفت نیز٬ بارها نقش بازیگر ثباتآفرین را بازی کرده است. نفت چنان بر سرنوشت کشور عربستان سعودی اثر گذاشته که عملاً به بخشی کلیدی از هویت مدرن این کشور تبدیلشده است .علاوه بر اینها این کشور در چند مقطع مهم در دو دهه اخیر نشان داده در دنیای انرژی٬ گرفتاریهای متحد استراتژیکش یعنی ایالاتمتحده را نادیده نمیگیرد. عربستان خیلی سریع در چند مقطع که احتمال بیثباتی و افزایش چشمگیر قیمت نفت وجود داشت٬ با سلاح افزایش تولید نفت به کمک عربستان آمد. مدت کوتاهی بعد از حملات یازده سپتامبر٬ در زمان حمله آمریکا به عراق٬ و در زمان تحریم ایران (چه در زمان اوباما و چه در دوره ترامپ)٬ عربستان با باز کردن پیچ نفت تلاش کرده افزایش قیمت نفت را مهار کند.در چنین وضعیتی٬ تصور اقتصاد بینالمللی امروز جهان بدون نفت عربستان٬ درواقع صحبت از یک کابوس ترسناک برای خریداران نفت است که در آن دومینویی از دشواریهای اقتصادی٬ گریبان کشورهای مختلف را (از پولدار و بیپول) خواهد گرفت. مقامهای ریاض هم به این موضوع آگاهند و به همین دلیل در جریان پرونده قتل خاشقچی بهمحض طرح مسئله تحریم احتمالی عربستان٬ یادآوری کردند که هنوز شیر نفت دست آنهاست. روز دوشنبه هفته گذشته٬ خالد الفالح٬ وزیر نفت عربستان گفت اگر تلاشهای کشورش نبود٬ الآن قیمت سهرقمی شده بود. عربستان در حال حاضر روزی ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت تولید میکند و به گفته الفالح٬ این رقم در ماه آینده بیشتر هم خواهد شد. مسئله ماه آینده میلادی٬ دور سختگیرانه تحریمهای آمریکا علیه ایران است که میتواند بر قیمت نفت اثر بگذارد. راهحل کاخ سفید برای جلوگیری از افزایش قیمت نفت٬ عربستان است.این میان در آمریکا قانونی به نام "قانون مگنیتسکی" وجود دارد که به دولت این کشور اجازه میدهد ناقضان حقوق بشر را در سراسر جهان مجازات کند. بالا گرفتن بحثها در کنگره برای اجرای احتمالی این قانون در پرونده خاشقچی٬ علاوه بر مسئله رابطه ویژه ترامپ و عربستان٬ یک شوک جانانه به بازار نفت نیز وارد میکند.
نقش ترکیه
ماجرای خاشقچی٬ بدون ترکیه و پافشاری دستگاههای تبلیغاتی و اطلاعاتی این کشور٬ خیلی راحت به یک پرونده تکراری دیگر تبدیل میشد مانند بسیار از پروندههای بدون سرانجام ناپدید شدنهای مخالفان و منتقدان در خاورمیانه م شد ا ما با برنامهای حسابشده - خبر کشته شدن جمال خاشقچی در کنسولگری درز داده شد. بعد از آن موضعگیری علنی مقامهای ترکیه و در رأس آنها٬ رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری این کشور که بهصراحت از عربستان خواست درباره سرنوشت این روزنامهنگار توضیح بدهد٬ وزن پرونده خاشقچی را چند برابر کرد.در ادامه در جنگ تبلیغاتی ترکیه و عربستان٬ آنکارا قدمی عقب برنداشت.ترکیه از ابتدا مصر بود که اسنادی - صوتی و تصویری - در اختیار دارد که ثابت میکند خاشقچی به قتل رسیده است. اما این کشور با این پرسش روبهرو بود که این اسناد را از کجا به دست آورده است. شنود از کنسولگری عربستان یا وجود یک نفوذی (جاسوس یا کسی که به هر دلیلی در داخل کنسولگری حضورداشته و اسنادی در اختیار ترکیه گذاشته)٬ همه گمانهزنیهایی بود که درنهایت صحت هیچکدامشان روشن نشد.موضوعاتی مانند جاسوسی از کنسولگری یک کشور خارجی٬ خود میتواند به اعتبار آنکارا ضربه بزند. اما دولتمردان ترکیه و مأموران اطلاعاتی و امنیتی این کشور٬ نهتنها یقه ریاض را ول نکردند٬ بلکه با درز دادن اطلاعات بیشتر به رسانههای غربی٬ بر آتش ماجرا دمیدند. روایتی پلیسی درباره ۱۵ سعودی که به ترکیه سفرکرده بودند٬ یا جزییاتی دهشتناک درباره اینکه چگونه خاشقچی تکهتکه شده و از کنسولگری خارجشده٬ همه بیشتر در مسیر جلب نظر افکار عمومی منتشر شدند و موجب شدند تا هیجان خبر تا بیشتر از دو هفته در رسانهها زنده بماند.اینکه چرا حکومت ترکیه که خود به نقض گسترده آزادی بیان و حقوق روزنامهنگاران متهم است٬ تصمیم گرفت اینچنین در پرونده خاشقچی مو را از ماست بکشد٬ ازجمله پرسشهایی است که شاید پاسخش در ژئوپولتیک خاورمیانه امروز نهفته باشد. اما فارغ از پاسخ این پرسش٬ ترکیه آنقدر ایستاد تا بالاخره ریاض پذیرفت که روایت آنکارا٬ روایت درستی بوده است.
"شاهزاده اصلاحطلب"
محمد بن سلمان بهتنهایی ویژگیهای زیادی دارد که رفتارش٬ تصمیماتش و سیاستهایش برای رسانهها جذاب و برای سیاست خاورمیانه٬ مهم باشد. او ۳۳ ساله و جوان است. حدود یک سال است ولیعهد شده. و اگر موفق شود به پادشاهی برسد٬ نخستین نوه ابن سعود خواهد بود که بعد از شش فرزند او به سلطنت میرسد.بدین ترتیب بعد از سالها که عربستان توسط فرزندان سالخورده ابن سعود اداره شده٬ قدرت به دست کسی خواهد افتاد که میتواند برای دهههای متمادی٬ نفر اول عربستان باشد.آنچه او میگوید و میخواهد نهفقط برای عربستان٬ بلکه برای منطقه نیز بسیار مهم است و تا همینجا در چند مورد ازجمله جنگ یمن٬ استعفای سعد حریری (نخستوزیر لبنان) و مناقشه دیپلماتیک با کانادا نشان داده که در تلاش است تا نقش بینالمللی عربستان را تغییر بدهد.محمد بن سلمان همچنان برای به قدرت رسیدن و ماندن در قدرت با چالشهای بیشتری روبهرو است . همزمان عربستان یکی از مهمترین کشورهای منطقه است و بهواسطه میزبانی شهرهایی مانند مکه و مدینه٬ عملاً یکی از مهمترین کشورها برای مسلمانان سراسر جهان نیز هست.در کنار همه این عوامل تعیینکننده٬ او از زمانی که بالا رفتن از نردبان قدرت را در کشورش آغاز کرد٬ با توجهی ویژه به اهمیت تبلیغات و نقش رسانهها٬ در حال ساخت تصویری خاص از خودش و سلطنت احتمالیاش نیز هست. سفرهای خارجی٬ دیدارها با رهبران و چهرههای بانفوذ جهان٬ و تصمیمات خبرساز مانند صدور مجوز رانندگی برای زنان موجب شده تا او خود را چهرهای نشان بدهد که به دنبال "اصلاحات" در عربستان است.در پرونده خاشقچی٬ از همان ابتدا گمانهزنیهای بسیاری درباره نقش محمد بن سلمان منتشر شد و حتی در خبرهای تائید نشده٬ او آمر اصلی این اتفاق خوانده شد. درنهایت٬ جمال خاشقچی که خود زمانی از نزدیکان به حکومت عربستان بود٬ بهعنوان منتقد محمد بن سلمان به شهرتی جهانی رسیده بود.سؤال این بود که آیا محمد بن سلمان - یا آنطور که در رسانههای انگلیسی معروف شده امبیاس (MBS) - واقعاً "اصلاحطلب" است یا اینکه آنچه دریکی دو سال اخیر دربارهاش نوشتهشده٬ بیشتر بخشی از تبلیغاتی توخالی است و او نیز مانند بسیاری دیگر از رهبران منطقه٬ تمایلات استبدادی دارد؟ بههرحال او درنهایت در کشوری شاه خواهد شد که سلطنت مطلقه در آن جاری است و در نظام سیاسیاش٬ اثری از ویژگیهای دموکراتیک یا مدرن حکومتداری دیده نمیشود.بین محمد بن سلمان که زمینه آزادی رانندگی زنان را فراهم میکند٬ با محمد بن سلمان که دستور قتل مخالفانش را صادر میکند٬ فاصله قابلتوجهی است که موجب شد افکار عمومی با حساسیتی همانقدر قابلتوجه موضوع را دنبال کند.
دلایل دیگر
در کنار این دلایل٬ موضوعاتی دیگر نیز موجب شدند تا پرونده جمال خاشقچی٬ به شکلی استثنایی و کمسابقه در دستور کار دولتمردان قرار بگیرد و از صدر خبرها دور نشود.یکی از آنها٬ نقش خاص روزنامه واشنگتنپست بود. جمال خاشقچی در یک سال اخیر ستون نویس این روزنامه معتبر و بانفوذ بود که علاوه بر گستردگی انتشار در کشور مهمی چون آمریکا٬ در سراسر جهان نیز شهرت قابلتوجهی دارد.درواقع واشنگتنپست مهمترین روزنامهای است که در پایتخت آمریکا منتشر میشود و این موضوع به این روزنامه٬ وزن ویژهای میدهد.نگاهی به پوشش خبری این روزنامه برای خاشقچی نشان میدهد که در دو هفته اخیر این روزنامه برای ستون نویسش سنگ تمام گذاشت.در کنار واشنگتنپست٬ منتقدین عموماً چپگرای رابطه غرب با عربستان سعودی در اروپا نیز بر روال خبررسانی مسئله بیتأثیر نبودند. این گروهها در کشورهایی چون بریتانیا٬ از این ماجرا بهعنوان شاهدی برای استدلالهایش علیه این رابطه بهره بردند. این نقش در آمریکا تااندازهای توسط سیاستمداران حزب دموکرات ایفا شد که در مقام منتقد و مخالف جمهوریخواهان حاکم و در رأسشان دونالد ترامپ٬ این مسئله را جدی دنبال کردند و در مواردی حتی خواستار قطع رابطه آمریکا و عربستان بودند.علاوه بر زدوخوردهای سیاست داخلی این کشورها٬ روزنامهنگار بودن خاشقچی و ارتباطات گسترده او با روزنامهنگاران مهم منطقه و همچنین چهرههای مطرح رسانه موجب میشد تا برای برخی از این افراد تأثیرگذار٬ پرونده خاشقچی جنبهای شخصی نیز داشته باشد. روزنامهنگاران خاورمیانهای از ایران و ترکیه گرفته تا عراق و مصر٬ آینهای از سرنوشت همصنفهای خود را در این پرونده میدیدند و در پوشش خبرهایش میکوشیدند؛ تلاشی که تا همینجا نیز بیثمر نبوده و به زلزلهای کمسابقه در ارکان قدرت سیاسی ریاض انجامیده است.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.