رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 584410

گفت‌وگو با جعفر صادقی، کارگردان مستند «سمفونی حمید» به مناسبت اکران آنلاین

روایتِ نیم قرن تلاش شریف

ساعت24-شاید در نگاه اول حمید علیدوستی فوتبالیست سابق کشورمان، برای خیلی‌ها چندان ارتباط مشخصی با حوزه سینما نداشته باشد و تنها او را در مقام پدر یکی از هنرپیشه‌ها به یادها بیاورد؛ اما این نام مشهور عرصه ورزش در ایران، جدای از اینکه به تازگی مستندی به نام «سمفونی حمید» از زندگی‌اش ساخته و در سینماها و اینترنت به نمایش درآمده، خود اهل کتاب و هنر و سینماست و سال‌ها با فضاها و آدم‌های هنری سر و کار داشته. شاید خیلی‌ها که روزگار درخشش این مهاجم یگانه را در تیم‌ ملی ایران و باشگاه‌ها به یاد ندارند، ندانند که سابقه آوازه ملی او حتی به قبل از به دنیا آمدن ترانه علیدوستی برمی‌گردد

ترانه
html>

حالا دیگر بیراه نیست اگر بگوییم که حمید علیدوستی به همان اندازه با ورزش حرفه‌ای در سطح ملی محشور بوده که با جهان سینما؛ این را زیست و جهان‌بینی هنرمندانه او به ما می‌گوید. بر اساس بسیاری از روایت‌ها این حمید علیدوستی بوده که به ترانه، زمانی که هنوز کودک بود، تکنیک‌های بازیگری می‌آموخته و عملا بازیگری را با او مقابل دوربین تمرین می‌کرده! اما از آنجایی که خودش به بازیگری در فیلم علاقه‌ای نداشت، همیشه جایی با فاصله از این مدیوم ایستاد و به گرایش اصلی خود یعنی فوتبال پرداخت. عرصه‌ای که در آن نیز همواره حضوری متفاوت از همتایان خود داشت.

حالا فیلم مستند «سمفونی حمید» به ابعاد زندگی این ورزشکار ملی می‌پردازد و مختصات زندگی ورزشی او را طی نیم‌قرن پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد. با جعفر صادقی، کارگردان «سمفونی حمید» به بهانه نمایش این مستند در شبکه خانگی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که پیش روی شماست.

حین تماشای فیلم این نکته به نظر می‌رسید که نزدیک شدن به شخصیتی با ویژگی‌های اخلاقی حمید علیدوستی چگونه است؟ به نظر کار سختی می‌آید.
ببینید! از سال 87 و قبل از اینکه وارد کارحرفه‌ای سینما شوم مدیر یک سایت تخصصی آرشیو فوتبال هستم و به صورت تخصصی از سال 87 به دلیل علاقه شخصی به گردآوری آرشیو فوتبال پرداختم. آرشیو من آنقدر غنی است که یادم می‌آید حتی در مقطعی از برنامه نود برای تهیه محتوا با من تماس می‌گرفتند. تا زمانی که به واسطه دارا بودن از محتوای غنی و علاقه شدیدی که به سینما به خصوص سینمای مستند داشتم، توانستم مستند فرشاد پیوس را بسازم. این آرشیو به من کمک کرد که تا حدودی زندگی بسیاری از فوتبالیست‌های ایرانی را بشناسم.
و احتمالا جریان رصد همین آرشیو به تصاویری از حمید علیدوستی هم دست پیدا کردید؟
دقیقا. تصاویر دیده نشده از این ورزشکار که من را برای ساخت فیلم مستند ترغیب می‌کرد و با پژوهشی که در این زمینه انجام داده بودم کاراکتر حمید علیدوستی به نظرم جذاب آمد. البته بگویم مستند اول من با نام فرشاد آقای گل با استقبال بالایی از جانب مخاطبین همراه و همین نکته هم باعث جذب من برای تهیه مستند سمفونی حمید شد. اما در آن مقطع ترجیح دادم بلافاصله تولید دومین فیلمم را شروع نکنم و چگونگی کار حرفه‌ای‌تر در مستندسازی و کارگردانی را برای مدیوم سینما یاد بگیرم، چون صادقانه بگویم با مقوله کارگردانی به شیوه کاملا حرفه‌ای و آکادمیک در آن مقطع آنقدرها آشنا نبودم. از اینجا بود که منِ علاقه‌مند نیمه حرفه‌ای، جدی‌تر درگیر سینما شدم و به بحث تولید فیلم دوم فکر کردم و با اینکه همان زمان پیشنهاد ساخت چند مستند به من داده شد ولی ترجیح دادم چند سالی جدی‌تر آموزش ببینم تا از این فرصتی که به دست آمده و اعتباری که کسب کرده‌ام، استفاده درستی بکنم. از روی سهل‌انگاری کاری انجام ندهم و به بالا بردن سطح ذائقه مخاطب فکر کنم، چون همیشه مخاطب برای من ارزش زیادی داشته و تلاش داشتم که در کار دوم قدمی رو به جلو بردارم. زمانی که به فکر تولید مستند درباره حمید علیدوستی افتادم، خیلی از خبرنگاران حتی شماره‌ای از او نداشتند و کمتر کسی خبر داشت که او کجاست و چه می‌کند. با پرس‌وجو متوجه شدم تهران زندگی نمی‌کند و آن زمان در جاجرود سکونت داشت. بالاخره شماره ایشان را پیدا کردم و تماس گرفتم و بعد از چند ماه گفت‌وگوی حضوری و ساعت‌ها مکالمه تلفنی آشنایی ما بیشتر شد و به نوعی یک دوستی بین ما ایجاد و مقدمات ساخت فیلم فراهم شد.
حمید علیدوستی همان‌طورکه در فیلم هم اشاره می‌کند در زمانه‌ای در سطح ملی ورزش حرفه‌ای می‌کرده که تلویزیون و اساسا رسانه‌های تصویر به قدرتمندی امروز نبودند. ارتباطش با دوربین برای ساخت فیلم مستند چطور بود؟
یک سال طول کشید تا به اصطلاح یخ ایشان مقابل دوربین کمی آب شود. نزدیک به 90 درصد راش‌هایی که در 6 ماه اول از او گرفتیم در فیلم استفاده نشد چون همان‌طورکه خودشان می‌گفتند به سادگی با دوربین ارتباط برقرار نمی‌کردند؛ او با اینکه علاقه زیادی به سینما دارد و حتی به ترانه در کودکی تکنیک‌های بازیگری را می‌آموخته و با او کار می‌کرده اما خودش هیچ علاقه‌ای به بازی مقابل دوربین نداشت.
عادل فردوسی‌پور در یکی از مصاحبه‌های خود گفته است که تصاویر آرشیوی به کار گرفته شده در مستند «سمفونی حمید» نایاب و دیدنی است. با توجه به اینکه خودتان منبع آرشیو هستید، می‌خواهیم که از گردآوری اطلاعات دقیق درباره حمید علیدوستی بگویید؟‌
ایشان لطف دارند. در مورد تصاویر به آرشیو خودم که خوشبختانه غنی است اکتفا نکردم و در طول 3 سال ساخت مستند از جای جای دنیا تصویر تهیه کردم و برای تکمیل اطلاعاتم تمام شماره‌های 2 تا از مجلات ورزشی را از سال 54 تا 76 که آقای علیدوستی به شکل حرفه‌ای در فوتبال کار می‌کردند مرور کردم. با یک حساب سرانگشتی نزدیک به 77 هزار صفحه مطلب ورق زدم و کتابچه‌ای 300 صفحه‌ای از تمام مسابقات او گردآوری کردم و نوشتم. اطلاعاتی از تمام بازی‌های ایشان از ابتدا تا به آخر. اطلاعاتی مثل تاریخ بازی، بازیکنانی که در کنار و روبه‌روی‌شان بازی کردند، تعداد گل، پاس گل و کارت‌های زرد در هر بازی و... اصلا وقتی آقای علیدوستی این اطلاعات دقیق را دیدند تمایل بیشتری پیدا کردند که فیلم از او ساخته شود. شاید باورش سخت باشد در آن مقطع آنقدر صفحات مجلات را ورق زده بودم نوک 2 تا از انگشتانم کمی سِر شده بود. [می‌خندد]
جناب صادقی نکته‌ای که درباره حمید علیدوستی وجود دارد اینکه او آدم چند وجهی است و علایق او فقط به فوتبال ختم نمی‌شود. یعنی ضمن اینکه پدر ترانه است او بسیار کتاب می‌خواند، ادبیات و بازیگری می‌داند و در ضمن آدم تنهایی هم است. ترکیب‌بندی چنین مواردی در فیلم برای شما چگونه بود؟
اتفاقا همین چند وجهی بودن مرا ترغیب کرد که فیلم ایشان را بسازم. اگر ساعت‌ها در کنار فوتبالیست‌ها بنشینید غالبا در مورد فوتبال با شما صحبت می‌کنند، اما آقای علیدوستی در مورد کتاب، موسیقی، سینما، فوتبال و ... برای شما به صورت تخصصی صحبت خواهند کرد، البته این را بگویم که صرف کتاب خواندن یا نخواندن، یا علاقه به حوزه خاصی داشتن فضیلت نیست، چنین نگاهی می‌تواند لایف‌استایل بسیاری از آدم‌ها باشد یا نباشد، اما به هرحال آنچه شخصیت علیدوستی را برای من جذاب‌تر می‌کرد تفاوت‌هایش با هم‌نسلانش بود، اینکه اصلا در تیم استقلال و پرسپولیس بازی نکرده بود ولی در تیم ملی می‌درخشید، از اولین لژیونرهای ما در آلمان بود، در زمینه‌هایی جز فوتبال مطالعه داشت و سال‌ها حرفی هم از او در رسانه‌ها نبود و حتی کمبود منابع آرشیوی از ایشان برای من یک چالش جذاب بود.
برگردیم به سوال اول؛ برای‌مان توضیح ندادید که نزدیک شدن به این کاراکتر سخت بود یا آسان؟
صادقانه بگویم سخت بود. چهار ماه ابتدایی فقط قرارمان در شهر کتاب بود و من از گرگان می‌آمدم به تهران و با هم گپ می‌زدیم که با روحیه هم آشنا شویم. هم خود ایشان وسواس و سخت‌گیری زیادی داشت و هم من می‌خواستم جوانب کار را به دقت بسنجم. بعد از چهار ماه من به دعوت‌شان به خانه ایشان رفتم و توانستیم راجع به ساختار فیلم صحبت کنیم. طبیعی است که به راحتی نتوانیم به حریم خصوصی کسی راه پیدا کنیم، حالا که سوژه ما کسی هست که ارتباطش با افراد محدودتر است این کار را سخت‌تر می‌کرد.
وقتی صحنه‌های فیلم را می‌دیدم به نظرم آمد از فضای پشت صحنه زندگی او بیشتر می‌توانستیم بدانیم و باید دست شما در پرداخت این موضوع بیشتر باز بوده باشد تا فضای پدر و دختری را بیشتر نشان دهید. موافقید؟
منظور شما را متوجهم ولی دلم نمی‌خواست به حریم خصوصی آنها بیشتر وارد شوم. خودشان هم تمایل نداشتند. حتی می‌توانستم از حضور ترانه یا سایر چهره‌ها بیشتر در این فیلم بهره ببرم اما آن وقت دیگر فیلم مستندی درباره حمید علیدوستی نبود. شاید به فضای یک فیلم سینمایی جذاب‌تر نزدیک می‌شد، ولی از نظر من آن دیگر فیلم حمید علیدوستی نبود. می‌خواستم سوژه من در فیلم مشخص باشد.
از این جهت گفتم چون حمید علیدوستی اهل سینماست و این مدیوم را می‌شناسد. می‌خواهم بگویم، می‌شد از اتمسفر سینما و کاراکترهای دیگری هم بهره ببرید؛ حال اینکه تمرکز شما در فیلم بیشتر روی فوتبال است.
برای اینکه آقای حمید علیدوستی متعلق به فوتبال است ضمن اینکه از طرف دیگر یکی از اهداف من نمایش روحیات و زندگی ایشان در تنهایی بود. می‌خواستم فیلم شبیه خودش باشد یعنی خود کاراکتر علیدوستی برای من ارزش داشت. ضمن اینکه اساسا آقای علیدوستی همان‌طورکه در فیلم اشاره می‌شود آدم تنهایی است و مراوده چندانی با افراد زیادی ندارد؛ به نظر من وقتی کاراکتر شما این‌گونه زندگی می‌کند نمی‌توان در فیلم ایشان را در تنهایی‌اش نبینیم! خودشان به من گفتند در این یک سال اخیر جز پیمان معادی و ترانه کسی به این خانه جدید من نیامده. از طرفی فیلم شخصی که حدود 65 سال دارد و بخش عمده‌ای از آن را در فوتبال گذرانده است طبیعتا بخش اعظمی از فیلم تحت‌تاثیر فوتبال خواهد بود. من فیلم یک فوتبالیست بزرگ را ساختم که نوع زندگی‌اش با سایرین متفاوت بوده است. من تلاشم این بوده است که فیلم شبیه کاراکتر باشد. فوتبالیستی بزرگ که حالا در تنهایی زندگی می‌کند.
به نظر شما زمان فیلم کمی طولانی نبود؟
روزی مشغول تصویربرداری این مستند بودیم که آقای علیدوستی کمی خسته شده بودند، همان لحظه به ایشان گفتم اگر همین الان کار را تمام کنیم من می‌توانم یک سریال ده قسمتی از شما بسازم. تمام راش‌هایی که برای این فیلم گرفتم حساب‌شده بود و این‌جور نبود که بی‌برنامه تصویر ضبط کرده باشیم. هر روز با ابعاد پیچیده زندگی این شخصیت مواجه می‌شدیم و به سکانس‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای می‌رسیدیم که نمی‌توانستیم در فیلم نگنجانیم. به عنوان مثال پیدا شدن فیلم‌ها در انباری خودش یک فصل جدید را در فیلم ایجاد کرد و این باعث می‌شد که برخی سکانس‌ها به آنچه ما پیش‌بینی کرده بودیم اضافه شود، من برای تک‌تک سکانس‌ها برنامه دارم و نمی‌شود به راحتی بخشی از فیلم را به حکم اینکه فیلم فلان دقیقه شود حذف کرد، چون ساختار فیلم به هم می‌ریزد. اما با این حال درباره این پرسش شما نکته دیگری هم دارم. به عنوان مثال از مارادونا حدود 17-16 فیلم من دیدم که در اینترنت برخی را می‌توانید پیدا کنید. حتی فیلمسازی مثل امیرکاستاریکا به وجوه پرداخت نشده این بازیکن می‌پردازد. یا مثلا زندگی حرفه‌ای علی دایی را همه مردم جهان می‌شناسند. اما باید بپذیریم که آقای حمید علیدوستی برای مردم نسل امروز آنچنان شناخته‌شده نبود و بخشی از انرژِی و زمان فیلم بر این گذاشته شد که ما به معرفی او بپردازیم و اینکه چرا او فوتبالیست بزرگی است، اینکه او که بوده و اصلا چرا ما باید فیلم او را بسازیم؟ همین موضوع بخش عمده فیلم را به خود اختصاص داد. در روزهای اکران در بیرون چندین سینما بعضی از جوان‌ها آقای علیدوستی را با یکی از عموفیتیله‌ای‌ها اشتباه می‌گرفتند. یا بسیاری از کامنت‌های مخاطبان برای من این بود که اصلا ما به خاطر ترانه علیدوستی رفتیم این فیلم را دیدیم وگرنه برای ما اهمیتی نداشت که حمید علیدوستی چه کسی است! ولی وقتی که فیلم را دیدیم، فهمیدیم که ایشان به تنهایی چه انسان شریف و بزرگی هستند. در بخشی از متن فیلم که نوشته‌ام آقای حمید علیدوستی در گفتار متن می‌گویند که زمانی به ترانه می‌گفتند «دختر حمید علیدوستی» و حالا من را با نام «پدر ترانه» می‌شناسند. شما توجه کنید تا چه اندازه آقای علیدوستی برای نسل جدید ما ناشناخته هستند. حال برای ساخت یک فیلم از یک شخصیت با آن سبقه ملی و شخصیت چند وجهی طبیعی است که نشود در مدت کوتاهی به همه جوانب به درستی پرداخت و من نمی‌خواستم کارگردان یک فیلم ناقص باشم.
نکته دیگر درباره ساختار فیلم اینکه آرام بودن و اهل حاشیه نبودن این ورزشکار روی ریتم فیلم هم سایه انداخته و باعث شده ضرباهنگ اثر بالا نباشد. موافقید؟
کاملا درست است و اساسا چنین ساختاری از ابتدا مدنظر من بود و می‌خواستم فیلم شبیه خودش، تنهایی‌هایش و آرامشی که دارد باشد و ریتم پایین فیلم به نسبت فیلم‌های معمول ورزشی هم باعث شد روی زمان فیلم تاثیر بگذارد و تایم فیلم طولانی‌تر شود. هر چند که من بارها شنیدم که بسیاری از مخاطبین به من گفتند که بازهم جای کار داشت و وقتی که فیلم را تماشا می‌کردیم واقعا متوجه گذشت زمان نشدیم.
یکی از مهم‌ترین بحث‌ها در سینمای ایران حول این محور است که به زندگی قهرمانان این کشور یا ورود نمی‌کند یا اگر ورود می‌کند آدم‌های پرداخت‌شده آن انگشت‌شمارند. مستند سمفونی حمید از این حیث ارزشمند است که آدمی را از دل تاریخ بیرون کشید و به مردم و مخاطبان شناساند.
نظر لطف شماست، متاسفانه باید بگویم تیم‌های باشگاهی ما تنها عنوان فرهنگی را یدک می‌کشند اما دریغ از کوچک‌ترین فعالیت واقعی فرهنگی که انجام دهند. نظر من این است که نباید به صورت نمادین به این آدم‌ها پرداخته شود، بلکه باید شناخت و تحلیل درستی از این قهرمانان ایرانی به مخاطبان ارایه شود. فوتبال ما به آدم‌هایی نظیر علیدوستی مدیون است خوب است مردم ما بدانند چه پیشینه‌ای داشتیم و چه آدم‌های ارزشمندی در فوتبال ایران کار کردند و حتی کار می‌کنند. آن‌هم در زمانه‌ای که ضد ارزش تبدیل به ارزش می‌شود باید این آدم‌ها معرفی درستی شوند. وقتی فوتبال ما سراسر هیاهو و توهین باشد نظیر آدم‌هایی چون حمید علیدوستی جایی در آن ندارند. ولی به شخصه خوشحالم تا جایی که در توانم بود و می‌توانستم برای این ورزشکار وقت گذاشتم. شناساندن امثال آقای علیدوستی برای فوتبال ما هم نعمت است، چرا که می‌تواند نشان دهد که در این قشر چه انسان‌های فرهیخته‌ای رشد کرده‌اند و سراسر فوتبال آن چیزی نیست که دایما در حواشی می‌بینیم.
و سوال آخر؛ از آنجایی که نزدیک به سه سال با حمید علیدوستی مراوده از نزدیک داشتید، به نظر شما این تنهایی و انزوای خودخواسته چنین ورزشکارانی از کجا نشات می‌گیرد؟ در حالی که چنین افرادی باید معلومات و دانش خود را در اختیار نسل جدید قرار دهند و ورزش ایران باید از داشته‌های قهرمانان خود برای جوانان علاقه‌مند استفاده کند چرا موجبات گوشه‌نشینی آنها را فراهم می‌کند؟
آدم‌هایی که عزت نفس دارند به بودن در هر موقعیتی تن نمی‌دهند و خودشان سراغ جایگاه نمی‌روند، بلکه باید شرایط را برای‌شان فراهم کرد و از آنها خواسته شود. خودشان نمی‌توانند تقاضای مربیگری دهند یا از دانشگاه بخواهند که به بچه‌ها تدریس کنند. اگر جامعه به این افراد نیاز دارد که صد درصد دارد باید از آنها بخواهد. تا جایی که اطلاع دارم چند باشگاه از حمید علیدوستی دعوت به همکاری داشتند اما برای مثال شرط همکاری این بوده که باید از بازیکن‌های خاص استفاده شود و حمید علیدوستی قطعا از بازیکن‌های تحمیلی و پولی استفاده نمی‌کند. متاسفانه آلودگی در بخشی از فوتبال آنقدر زیاد است که آدم‌هایی نظیر علیدوستی نمی‌توانند با آن کنار بیایند، بنابراین خودشان را کنار می‌کشند چون بی‌اخلاقی به شخصیت‌شان نمی‌خورد. بعضی آدم‌ها می‌خواهند بدنام باشند اما گمنام نباشند در نتیجه به سمت هر شرایطی کشیده می‌شوند اما برداشت من این است که حمید خان علیدوستی این‌گونه نبود و نیست و امیدوارم من و گروهم توانسته باشیم بخشی از ویژگی‌های آقای علیدوستی را برای نسل امروز و ثبت در تاریخ نشان دهیم.

اگر جامعه به افرادی نظیر علیدوستی نیاز دارد که صددرصد دارد باید از آنها بخواهد. تا جایی که اطلاع دارم چند باشگاه از حمید علیدوستی دعوت به همکاری داشتند اما برای مثال شرط همکاری این بوده که باید از بازیکن‌های خاص استفاده شود و حمید علیدوستی قطعا از بازیکن‌های تحمیلی و پولی استفاده نمی‌کند. متاسفانه آلودگی در بخشی از فوتبال آنقدر زیاد است که آدم‌هایی نظیر علیدوستی نمی‌توانند با آن کنار بیایند بنابراین خودشان را کنار می‌کشند، چون بی‌اخلاقی به شخصیت‌شان نمی‌خورد.

اعتماد

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها