بی حسی ایرانیان در برابر تورم
ساعت24-در روزهای تازه سپری شده شماری از اعضای دولت سیزدهم به ویژه وزیر اقتصاد با چشم پوشی از نرخ تورم سالانه که بالاتر از 50 درصد شده به کاهش شتاب نرخ تورم ماهانه توجه کرده و پی در پی از روند کاهنده نرخ تورم می گویند . به نظر می رسد دولت برای اینکه چراغ امید دردلهای ایرانیان خاموش نشود و آنها همچنان چشم انداز روشنی داشته باشند به مسایل امیدوارکننده اشاره می کنند که البته درعرف سیاست بازی شاید رفتار ناپسندی نیاید اما در عالم واقع به دلیل خاک پاشی به چشم شهروندان است .
این نوع رفتار ر کارآمد و راستگویانه نیست و چیزی به وزن اعتماد ملی نمی افزاید. به نظر می رسد وزیر اقتصاد از شدت و از ژرفای درد و رنج وتحقیرشدن شهروندان ایرانی که سفره هایشان رنگ و مزه ندارد و با کمترین ها چیده می شود آگاهی کامل و کافی ندارد یا اینکه ترجیح می دهد شاید وقتی دیگر به این رنج مردم رسیدگی شود. . رییس دولت نیز با استناد به گزارش ها و تحلیل های وزیر اقتصاد یا رییس کل بانک مرکزی شاید نداند مردم ایران ایرانی این روزها خشمگین هستند و نرخهای تورم اعلام شده از سوی منابع رسمی ونیز آنچه درعمل شاهد آن هستند آنها را آزار میدهد و به سطح بیاعتمادی آنها به منابع رسمی آماری میافزاید. قدرت خرید شهروندان ایرانی هر روز کمتر از دیروز میشود و نوعی بیحسی و کرختی به آنها دست داده است. کارگران میبینند که مدیران و صاحبان بنگاههای صنعتی نیز در فشار تورمی فزآینده گیر افتادهاند و توانایی افزایش مزد و حقوق از آنها سلب شده است و احتمال تعطیل کارخانه با کوچکترین فشار از ناحیه مزدها افزایش مییابد. کارگران کارخانهها به ویژه کارگاههای کوچک و متوسط نیک میدانند یا باید کارخانه تعطیل شده را ببینند یا با همین میزان مزد که مثل برف در برابر تورم فزاینده آب میشود را تحمل کنند. خشم فرو خفته میلیونها حقوق و مزدبگیر در کارخانهها، در ادارههای دولتی، در سازمانها و موسسهها و بنگاههای دولتی چیزی است که این روزها شاهد آن هستیم و به نظر نمیرسد که در کوتاهمدت کاری از دست کسی برآید و اتفاقی در مسیر افزایش قدرت خرید مردم بیفتد. این رخداد پیامدهای ترسناکی دارد. مردم تحقیر میشوند و از سر بدبختی و استیصال در خود فرو میروند و مردان و زنان در برابر فرزندان خود که حالا نمیتوانند بفهمند چرا ناگهان قدرت خریدشان کاهش یافته است حرفی برای گفتن ندارند. این تحقیرشدگی و بدبختی شهروندان جدای از پیامدهای اقتصادی به یأس عمومی منجر خواهد شد و کرختی و بیحسی در برابر هر رویدادی را دامن میزند. اینگونه شده است که این روزها مردم به یکدیگر که میرسند میگویند بگذار قیمت ها هرچقدر می خواهند بالا بروند ما که دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم. این ضربالمثل قدیم ایرانی که «آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب» به مرور در جامعه ایرانی در این روزهای خاص بر سر زبانها افتاده است.