رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 483119

تحلیل روانی اجتماعی اضطراب اچ. ‌پی. ‌وی

ساعت 24-همین هفته قبل بود که در مناسبت روز جهانی مبارزه با سرطان علیرضا زالی، رییس دانشگاه شهید بهشتی از افزایش سرطان دهانه رحم در ایران خبر داد. بیماری اچ‌.پی.وی یکی از بسترهای بروز این نوع از سرطان شناخته شده است.

خبر
rlm;از آنجا که خیلی از مسائل در جوامعی مثل ما تقلیدی صورت می‌گیرد و منفعلانه نسبت به آن برخورد می‌شود، جامعه ما در دوران گذار خود با مسائل جنسی هم به صورت منفعل و غیراصیل مواجه شد با مدرنیته و ارزش‌های آن نه در حیطه فکر و اندیشه بلکه در سطح و ظاهر مواجه شد و از این مسیر بود که برای بعضی، بندهای سنت و قیودات گذشته خصوصا در روابط جنسی گسسته شد بدون آنکه متناظر آن در زمین بازی اخلاق پیشرفتی حاصل شده باشد.

پدیده خیانت و نگاه شی‌ءگونه و غیرانسانی به زن مهم‌ترین رذیلت‌های اخلاقی است که حاصل این نگرش بریدن از دین و نرسیدن به اخلاق است.

تحلیل اضطراب ‏ از دید روانکاوی

فروید، بینانگذار روانکاوی است و حرف اصلی او این است که به جز ساحت آگاهی، ساحت بسیار مهم‌تر که از چشم خود فرد هم پنهان است بر اعمال، افکار و احساسات او تاثیر دارد. او نام این ساحت را ناخودآگاه می‌گذارد. از نظر او «من» در انسان از 3 بخش تشکیل شده است: نهاد(که منبع میل و شهوت است) و خود(که مسوول واقع‌نگری است) و فراخود(که مسوول اخلاق است). به نظر او ناخودآگاه صحنه کشمکش این 3 بخش است و اگر تنشی بین نهاد با خود و فراخود ایجاد شود و به درستی حل نشود به اضطراب منجر می‌شود. در قسمت قبل گفتیم که به نظر می‌رسد در قسمت اخلاق مساله به صورت اصیل حل نشده باشد در نتیجه بعید نیست، کشمکش نهاد با خود و فراخود شدیدتر باشد در نتیجه اضطراب بیشتری تولید شود.

شاید بتوان گفت فراخودی که تضعیف شده است(و از بین هم نرفته است) مانند وجدانی‌ است که از خطا باخبر می‌شود ولی قدرت پیشگیری را از دست داده در نتیجه تنها کاری که از دستش بر‌می‌آید، سرزنش و شماتت و القای عذاب وجدان است.

دخالت فراخود در شرایط خیانت بیشتر و شدیدتر هم می‌شود گرچه این زگیل در موارد اندکی می‌تواند از راه غیرجنسی منتقل شود ولی اغلب مشاهده آن در یکی از زوجین سایه اتهام خیانت را بر سر او می‌افکند. گویی این زگیل است که قصد کرده، رازی را که قرار نبوده فاش شود، فاش کند. در این صورت عذاب وجدان ناشی از فراخود دوچندان می‌شود، خاصه وقتی که مردانی متوجه می‌شوند با هوس‌بازی خود، همسرشان را در معرض سرطان قرار داده‌اند. چه ‌بسا حجم زیادی از اضطرابی که توسط جامعه در مورد زگیل تناسلی تولید می‌شود از همین ‌جا نشأت بگیرد این افراد هم از خیانتی که کرده‌اند، عذاب می‌کشند هم از شماتت همسری که قرار نبوده از این خیانت مطلع شود و هم از درک خطری که برای همسرشان ایجاد کرده‌اند.

‏اتفاق دیگری که در این صحنه می‌افتد و مربوط به روانکاوی است به کار افتادن سازو‌کارهای دفاعی است که در نظریه روانکاوی خصوصا توسط فروید و دخترش آنا فروید به تفصیل شرح داده شده است. از آنجا که طی این مکانیسم‌های دفاعی، طرفین برای تخفیف اضطراب خود سعی به خود‌فریبی و دیگر‌فریبی دارند همین منشاأ تولید و رواج باورهای غلط در مورد این بیماری می‌شود. در واقع باید بدانیم یکی از منشاهای خرافات هم‌ همین مکانیسم‌های دفاعی است. دو اتفاق در مکانیسم‌های دفاعی می‌افتد: ۱- حقیقت تغییر می‌یابد ۲- حقیقت تغییر یافته راحت‌تر مورد پذیرش قرار می‌گیرد. همین دو برای تولید اطلاعات عوامانه و غلط کافی است. درک نابرابری مردسالارانه منشا تنش دیگر و اضطراب دیگری برای زنان می‌شود.

‏وقتی برساخته‌های جامعه

به اضطراب دامن می‌زند

‏همیشه ممکن است بین اتفاقی که واقعا در عالم خارج می‌افتد با تصوری که افراد از آن پیدا می‌کنند، شکافی موجود باشد یعنی با اینکه عملا در عالم خارج اتفاق اهمیت چندانی ندارد توسط جامعه به شکل دیگری درک می‌شود. در این صورت گفته می‌شود خیلی از باورهای جامعه توسط جامعه ساخته می‌شود و در واقع فرد با واقعیت «بر ساخته» تماس دارد تا واقعیت بیرونی به شکل اصیل. بدیهی است در این صورت ویژگی‌های جامعه مثلا درجه سواد و تحصیلات، نوع و تعداد رسانه‌های مکتوب و غیرمکتوب، نوع رویکرد مردم به رسانه‌ها، میزان مطالعه و... نقش دارد. اینجا در واقع مانند هنگامی است که در جامعه شایعه ساخته و پخش می‌شود و همان‌گونه که در شایعه با باوری مواجهیم که برساخته و کاذب است، اطلاعات در مورد بیماری‌ها هم دچار سرنوشت مشابهی می‌شوند و دچار اعوجاج و تغییر در تناسب با سطح افکار عمومی می‌شود.

‏تا حدودی هم مکانیسم‌های تولید و قبول خرافه اینجا دخیل می‌شوند. این مطلب بسی جای فکر دارد که ما ببینیم چه عواملی باعث می‌شوند، پذیرش و تاثیر‌پذیری از خرافه در جامعه ما راحت باشد. آن وقت درک اینکه چگونه انبوهی از اطلاعات غلط و اضطراب‌انگیز حول مساله جمع می‌شود، سخت نیست. در همین راستا ولی کمی متفاوت در عالم سیاست، سیاستمدارانی داریم که بجا یا نابجا متهم می‌شوند به پوپولیست. در این شرایط نیاز به گفتن نیست که این سیاستمداران مورد انتقاد قرار می‌گیرند چون به اعمالی دست می‌زنند که راحت مورد پذیرش مردم قرار می‌گیرد. نکته اصلی اینجاست که همیشه به پوپولیسم از سمت رابطه سیاستمدار با جامعه نگریسته شده اما می‌توان این رابطه را بر عکس هم دید. یعنی اینکه چه شرایطی ایجاد می‌شود که اندیشه‌های پوپولیستی راحت مورد پذیرش عده زیادی قرار می‌گیرد. آیا آن نوع ناپختگی توده‌ها که وعده‌های شیرین دروغین را قابل قبول می‌کند همان نیست که به ترس‌های غیرمنطقی توده دامن می‌زند و کاه را کوه می‌سازد. به نظر من بخشی از ترس‌های غیرمنطقی را باید از این منظر دید.

‏همین ‌طور که تاکنون در این تحلیل ملاحظه شد، مساله‌ای به ظاهر پزشکی و از جنس بیماری فقط محدود به چارچوب زیست‌شناسی و طبی باقی نمی‌ماند. در همین راستا رویکردی در پزشکی امروزین تحت عنوان رویکرد زیستی روانی اجتماعی است که حرف اصلی آن این است که با اینکه بیماری می‌تواند، منشایی بیولوژیک و جسمی داشته باشد ولی تاثیر آن تا اعماق جامعه امتداد می‌یابد. به نظر می‌رسد زمان آن رسیده باشد که در آیینه بیماری نه فقط مشکل جسم فرد بلکه اختلالات و ناهمگونی‌های روان و جامعه را نیز از دریچه‌ای دیگر به تماشا و تحلیل بنشینیم شاید افقی جدید در برابر ما گشوده شود.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها